وقتی در اواخر سال ۲۰۱۹ بیماری کرونا در شهر ووهان چین مشاهده شد؛ کمتر کسی تصور می کرد که این بیماری در کمتر از چند ماه به یک بیماری همه گیر مرگبار در جهان تبدیل شود. کرونا با گذر از مرزها و جغرافیا در همه جای دنیا نفوذ کرد.
ایران از جمله کشورهایی بود که به خاطر ارتباط نزدیک سیاسی و اقتصادی گرفتار بیماری کرونا شد. گسترش سریع بیماری در کشور، جامعه و سیاست را در آزمونی جدی قرار داد؛ اینکه چگونه و بدون وجود تجربه جهانی به مقابله با این بیماری رفت؛ بیماری جدید که شناختی از آن وجود نداشت و با اپیدمی گسترده اش، نگرانی های جدی در کشور ایجاد کرده بود.
قصد این نوشتار صرف بیان روایی ورود بیماری کرونا به کشور و فعل و انفعالات رخ داده در این عرصه نیست؛ مقصود این است که با توجه به جهانی شدن کرونا و افزایش میتلایان به رقمی در حدود ۹۵ میلیون نفر و رسیدن مرگ و میرها به عدد بالای دو میلیون نفر، این پرسش محل تامل است که کرونا در ایران چگونه و از طریق چه مکانیسمی مهار شد.
از ورود این بیماری به کشور نزدیک به یک سال می گذرد و طی این مدت فراز و نشیب های زیادی هم در مدیریت این بیماری در کشور شاهد هستیم. در موج اول گسترش بیماری با سیاست های اتخاذ شده در کشور، آمار مرگ و میرهای روزانه به عدد ۳۵ و تعداد میتلایان به کمتر از هزار نفر رسید. این آمار در طول گذر زمان متغیر بود.
با بازگشایی ها و عادی انگاری که در کشور نسبت به مدیریت بیماری کرونا بعد از تجربه موفق موج اول شکل گرفت، موج های جدید بیماری در کشور شکل گرفت که در موج اخیر مرگ و میرها به رقم ۴۸۴ و مبتلایان به بالای ۱۲ هزار نفر رسید. روند تصاعدی بیماری در کشور بعد از مهر و آبان ماه، این فکر و دغدغه مشترک را در کشور ایجاد کرد که باید همدلی و هم افزایی ملی در مهار کرونا اتخاذ شود.
در بحبوحه روند تصاعدی مرگ و میرها در کشور بود که با دستور مستقیم رئیس جمهوری قرارگاه عملیاتی مقابله با کرونا با سکانداری وزارت کشور تشکیل شد. جایگاه حاکمیتی وزارت کشور و راهبری مستقیم این وزارتخانه در استانداری های سراسر کشور امکان اجرای برنامه های مقابله با کرونا چه به شکل اعمال محدودیت های جدید و چه موضوع تعطیلی شهرها و استان ها را موجب ساخت. اجرای طرح هایی نظیر منع تردد شبانه از ساعت ۲۱ تا ۴ صبح و درجه بندی مشاغل به لحاظ ریسک بیماری کرونا از اهم برنامه هایی بود که در ماه های اخیر برای مهار بیماری کرونا در کشور اتخاذ شد.
نتیجه این سیاست ها این است که امروز تعداد شهرهای قرمز در کشور محدود به دو استان گیلان و مازندران شده و آمار مرگ و میرهای ناشی از کرونا هم از رقم ۴۰۰ و اندی به زیر ۱۰۰ نفر در روز رسیده است.
مساله مهمی که در این عرصه محل تامل است؛ میدان داری مردم در امر مبارزه با کروناست. در واقع اگر شاهد روند رو به کنترل و مهار بیماری کرونا در کشور هستیم؛ دلیل اصلی اش همراهی مردم است. اساسا رمز موفقیت هر امر سیاسی در اقناع پذیری شهروندان آن جامعه است. وقتی شهروندان احساس بودن و سهیم شدن داشته باشند؛ بی گمان در فرایند سیاست ها و استراتژی ها فعال و مشارکت خواهند کرد. در نظر داشته باشیم که در روز طبیعت امسال (سیزده به در) مردم با اختیار خودشان در خانه هایشان ماندند. هیچ زور و اجباری در جهت جلوگیری از برگزاری مراسم ها و تجمعات دورهمی و دوستانه در این روز مهم از سوی دولت مردان کشورمان شاهد نبودیم.
روشنگری و اقناع هدفمند و هوشمند افکار عمومی از سوی مجموعه دولت به این مساله که کرونا امری سیاسی نیست و موضوع سلامت و جان انسان ها است و اینکه تصمیمات برای مردم و با هدف حفظ سلامتی شان اتخاذ می شود؛ زمینه ساز اعتماد و تعامل دو سویه میان دولت و ملت را فراهم ساخت. طبیعی است که وقتی توجیه و اقناع به خوبی انجام گیرد، نتیجه منطقی اش همراهی و همدلی است. در ماه های اخیر هم این موضوع بار دیگر به اثبات رسید که کارآمد ترین استراتژی در مهار بیماری، میدان داری مردم است. این موضوع از زدن ماسک تا رعایت فاصله گذاری اجتماعی در سطح شهر کاملا مبرهن و واضح است. امید این است که با الگوگیری از تجربه مدیریت و مهار بیماری کرونا، در سایر مسائل و مشکلات اقتصادی کشور با تقویت حس اعتماد و انسجام اجتماعی بتوانیم گره گشا باشیم و در نظر داشته باشیم که کلید هر بن بستی، مردم است.
اجرای هر موضوع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای مردم است و تا زمانی که مردم رابطه معنادار و گفتمانی با سیاست های اعلامی نداشته باشند؛ شکست و ناکامی نتیجه اجتناب ناپذیرش است. در برابر وقتی شهروندان احساس نقش و مسئولیت همگانی نسبت به سیاست های دولت داشته باشند، سیاست مورد نظر با کم ترین هزینه و انرژی عملیاتی می شود. تجربه موفق بیماری کرونا در شرق آسیا به خصوص کره جنوبی، چین و ژاپن در نظم پذیری، قاعده محوری و اعتماد متقابل میان مردم و دولت است. باید با الگوگیری از تجربه های موفق مدیریتی در دنیا به تقویت سرمایه های اجتماعی در کشور(اعتماد، همبستگی، امید ) جامعه بپردازیم و باور داشته باشیم که مهم ترین سرمایه کشور، مردم است و محور همه برنامه ها بر افزایش رضایتمندی و افزایش حس تعلق اجتماعی در جامعه سمت و سو گیرد.