دومین کمک مهم آدام اسمیت به علم اقتصاد، نظریه او مبنی بر این بود که منبع هر ثروتی کار مردمی است که آن را پدید میآورند. پیروان مکتب سوداگری نظریهای واقعی درباره منشأ ثروت نداشتند؛ زیرا معتقد بودند که ثروت کم و بیش ثابت است. فیزیوکراتها، به طور کلی، عقیده داشتند که ثروت در زمین است؛ آنان معتقد بودند که ثروت جدید، یعنی تولیدات کشاورزی، هدیه طبیعت است و کوشش بشر فقط این ثروت را دگرگون کرده، ولی چیزی بر آن نیفزوده است.
ولی، آدام اسمیت عقیده داشت که آدمی ثروت را میآفریند و بر آن بود که کار بشر باعث تولید ثروت میشود. پس، در ثروت ملل، آدام اسمیت بر این باور است که ثروت جامعه با تعداد نیروی کاری که ایجاد میکند، افزایش مییابد. ولی اسمیت به شکلی سطحی از روی این گفته نمیگذرد. او نیروی کار اولیهای را که صرف تولید میشود منشا همه چیز میداند. مراد او فقط این نبود که با تبدیل یکعدل پشم به پارچه بر ثروت جامعه افزودهاید، او کار را تا چوپان و سپس مردی که بذر علوفهای را پاشیده است که گوسفند از آن تغذیه کرده و ادامه آن به شیوهای جامع و پیچیده ردیابی میکند.
سنت روشنفکری در غرب (از لئوناردو تا هگل)
تالیف: ج. برونوفسکی/ ب.مازلیش
ترجمه: لیلا سازگار، انتشارات آگاه
منبع خبر "
دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.