عفت السادات شریعتی: با روی کار آمدن دولت سیزدهم با شعار «دولت مردمی» و همزمان چینش اعضای جدید با رویکردی انقلابی در شورای ششم در شهر کرج، انتظار مردم از مدیریت شهری این کلانشهر بالا رفت اما دیری نپایید که مردم با تغییرات سلسلهای در کالبد شهرداری و انتصابات بیفاصله به این مهم پی بردند که شورا در انتخاب شهردار چندان موفق عمل نکرده است.
از همان روزها هم پارلماننشینان شهری در گعدهها و گروههای خلوت و پیدای خود بر سر این موضوع زیاد به بحث و شور نشستند و گاه نتیجهای از این مذاکرات در جلسات علنی شورای شهر نیز تراوش میکرد تا اینکه در بیست و نهم خرداد بالاخره جلسه استیضاح شهردار کرج برگزار و «مصطفی سعیدی سیرائی» که از چهاردهم مرداد سکان مدیریت شهری کرج را عهدهدار بود، با رأی نمایندگان شورای شهر برکنار و «منوچهر غفاری» به عنوان سرپرست شهرداری کرج معرفی شد.
نکته جالب آنکه هم سعیدی و هم غفاری سابقه خدمت در مدیریت شهری فردیس را داشتهاند و هر دو زمانی سکاندار شهرداری این شهر بودند. شهری که از ابتدای انتزاع از کرج و تولد به عنوان شهرستان با افت و خیز فراوان در شورای شهر و بالطبع فراز و فرودهای بسیار در انتخاب شهردار روبرو بوده و هست؛ به طوری که پارلمان شهری فردیس در طول دوره 4 ساله قبلی با عزل و نصب شهردار دست به گریبان بود و گویا همان روند نه تنها در انتخاب شهردار که در ورود قانونی اعضای شورای کنونی شهر فردیس هم وجود دارد.
در دومین دوره شورای شهر فردیس بارها لیست علیالبدل بنا به دلایل قانونی تغییر کرده است و تا این شورا به یک انسجام نسبی در تفکر و تفاهم میرسد، اعضایی از پارلمان شهری جدا و افرادی به آن میپیوندند! نتیجه این عدم انسجام نه تنها در عملکرد شورا مشهود است که در انتخاب شهردار نیز خود را نشان داده به طوری که روز گذشته «محمد آژیر» شهردار فردیس به دلیل عدم سکونت در فردیس برکنار و «حسین عاشوری» به عنوان سرپرست شهرداری فردیس روی کار آمد.
تغییرات مدیریتی در همه اَرکان و اُرگانها امری مرسوم و متداول است ولی وقتی در یک بازه زمانی کوتاه مدیر ارشدی جابهجا و به دنبال وی مدیران و معاونان نیز تغییر کنند، مسلما آنچه برای شهر و جامعه به ارمغان خواهد آورد آن دستاوردی نیست که در جامعهای رقم خواهد خورد که مدیران و مسئولان در کمال امنیت شغلی و روانی برای شهر و کشور خویش به ارمغان خواهند آورد.
با نگاهی به تاریخچه این تغییرات مدیریتی در البرز ردپای قدیمی «عدم حضور مدیران بومی» در راس کار را شاهدیم. همان توصیهای که بارها و بارها مسئولان و متولیان گوشزد کردند ولی متاسفانه نادیده گرفته شد. براستی اگر در انتصاب و انتخاب به دو اصل «شایستهگزینی» و «نیروی بومی» توجه بیشتری میشد، اگر فارغ از توصیه این دوست و خواهش آن مسئول، انتخاب بر اساس صلاح جامعه صورت میگرفت، شاهد این هم بیثباتی در مدیریت بودیم؟
امید آنکه شورای شهر و شهردارِ این دو شهر این بار بعد از این همه حدس و گمان در گزینش و قبول خدمت، به انتخاب و قبول مسئولیت خود یقین داشته باشند و بعد از یکسالی که وقت شورا به انتخاب شهردار و انتصابات پی در پی گذشت، فکری نیز به حال شهری کنند که در زیر آوار بدهی و ازدحام پروژههای نیمهکاره رمقی برای ادامه و نفسی برای بقا ندارد.