خبرگزاری فارس-گروه غرب از نگاه غرب: چند روز پیش به همراه پسر 12 ساله ام به تماشای فیلم «معمای اجتماعی» (Social Dilemma) نشستم که از نظر همزمانی با حمله به ساختمان کنگره نیز جالب توجه بود.
مستند داستانی معمای اجتماعی محصول نتفلیکس که پاییز گذشته منتشر شد، بر این تاکید دارد که الگوریتم های بنیادین و مدل های کسب و کار شرکت های شبکه های اجتماعی چگونه باید طراحی شوند تا بتوانند در ارتباط بیشتر ما با یکدیگر و جلوگیری از قطبی شدن جامعه نقش ایفا کنند.
بخش عمده ای از فیلم به سخنان مدیران و برنامه نویسان پیشین شبکه های اجتماعی اختصاص دارد که توضیح می دهند چگونه ویژگی های به ظاهر سودمندی چون دکمه «لایک» در شبکه های اجتماعی که با هدف گسترش حسن نیت بین کاربران طراحی شده اند، می توانند اثر معکوسی بر جای بگذارند. وقتی ما به اندازه کافی «لایک» نمی گیریم، احساس می کنیم که به غرورمان لطمه وارد شده است. این به خصوص در مورد کودکان واقع در سنین نوجوانی و پیش از نوجوانی دیده می شود که در سال های اخیر نرخ های فزاینده ای از اضطراب و افسردگی را تجربه کرده اند، هر چند تحقیقات نشان می دهند که این گرایش ربط اندکی به استفاده از شبکه های اجتماعی دارد.
نوعی انزجار سرمایه داری ستیزانه وجود دارد که بر سراسر این فیلم غالب است(برتری سود بر مردم!) احساسی که مکمل نوعی وحشت اخلاقی از این است که فناوری چگونه می تواند تمامی ما را نابود کند. چیزی که از ابتدا تا انتها در این مستند دیده می شود، این است که به اعتقاد سازندگان آن پاسخ این مشکل، قانوگذاری شبکه های اجتماعی و شرکت های بزرگ فناوری از سوی دولت است. در واقع این همان چیزی است که هر دو حزب سیاسی بزرگ نیز مدافع آن هستند و در سال 2021 شتاب تازه ای به خود گرفته است. اما آیا به راستی پاسخ کار وضع مقررات از سوی دولت است؟
شورش ها، ممنوعیت ها و وحشت اخلاقی
تماشای مستند معمای اجتماعی به خصوص از این نظر برایم جالب بود که درست بعد از حمله اخیر به ساختمان کنگره، اقدام خشونت آمیزی که به دنبال اعتراضاتی مسالمت آمیز انجام شد، آن را می دیدم. همانطور که همکارانم جان میلتمور و برد پولومبو هفته پیش به خوبی اشاره کردند: «اعتراض سیاسی به محض اینکه به حرکتی تخریبی یا خشونت آمیز تبدیل شود مشروعیت اخلاقی و قانونی خود را از دست می دهد. تمامی آمریکاییان حق بلند کردن صدای خود و مطرح کردن آن در میادین عمومی را دارند. اما لحظه ای که اولین آجر پرتاب شود یا پنجره ای بشکند، این حرکت از مرز بین پای فشردن بر حقوق خود و تجاوز به حقوق دیگران عبور می کند.»
بسیاری ادعا کرده اند که شبکه های اجتماعی و به خصوص رقیب کوچک و محافظه کار توئیتر یعنی پارلر در شورش کنگره مقصر هستند، هر چند روزنامه نگاران معتبری چون گلن گرینوالد گزارش کرده اند که عملا این فیس بوک و یوتیوپ بودند که بیش از همه به این حادثه دامن زدند. یکی از مدیران پارلر به گرینوالد گفته است که هیچ یک از افراد دستگیر شده که در ماجرای حمله به ساختان کنگره در تصاویر دیده شده اند، کاربر فعال این پلتفرم نبوده اند. با این حال پارلر از دریافت خدمات محاسبات ابری شرکت آمازون محروم شد و اپل و گوگل هر دو آن را از فروشگاه هایشان حذف کردند که باعث شد این پلتفرم دست کم موقتا از دسترس خارج شود. در همین حین حساب کاربری پرزیدنت ترامپ به طور دائم تعلیق شده و راه استفاده او از سایر حساب های کاربری شبکه های اجتماعی اش نیز مسدود شده است. صداهای دیگر نیز به همین ترتیب پاکسازی شده اند.
حتی ران پل لیبرتارین دیرینه و مدافع صلح و عدم خشونت شاهد بوده که صفحه فیس بوک او موقتا به حالت تعلیق در آمده، اقدامی که نمایندگان فیس بوک بعدا گفتند به اشتباه انجام شده است.
انسان با مشاهده مستند معمای اجتماعی خیلی ساده فکر می کند این شبکه های اجتماعی و شرکت های بزرگ فناوری بوده اند که موجب تلاطم های اجتماعی ما شده اند و مقامات دولت باید آنها را فورا قانونمند کنند، یعنی کسانی که ادعا می شود می توانند آنها را مهربان تر و نرم تر کنند. این فیلم چنین نشان می دهد که این کار یک الزام اخلاقی است، پیش از آنکه خودمان و تمدنمان را نابود کنیم. از نظر تاریخی فناوری های دیگری نیز بوده اند که موجب ترس های مشابهی نسبت به زوال و نیستی بشر شده اند.
ما به عنوان فرد و خانواده چه می توانیم کنیم؟
نمی گویم که ما نباید نسبت به راه های اثر گذاری شبکه های اجتماعی و فناوری بر زندگی و ادراکمان و به خصوص بر ذهن کودکان و نوجوانانمان نگران باشیم. این فیلم به خوبی نشان می دهد که چگونه هوش مصنوعی و الگوریتم های شبکه های اجتماعی کاری می کنند تا با چک کردن مداوم گوشی هایمان و سرزدن به اعلان های اینستاگراممان، نتوانیم خود را از گوشی هایمان جدا کنیم و در مواردی حتی شاید به آنها اعتیاد پیدا کنیم. برای همین شناخت عملکرد ظریف این فناوری ها و پلتفرم ها برای این اهمیت دارد تا بتوانیم رفتار و اعمالمان را سنجیده تر انتخاب کنیم.
این اعمال فردی انسان و نه قانونگذاری دولت است که می تواند به ما کمک کند تا مزایای فناوری و شبکه های اجتماعی را به حداکثر برسانیم و در عین حال اثرات منفی آنها را به حداقل کاهش دهیم. به همین منظور در ادامه پنج پیشنهاد را مشاهده می کنید که می توان با به کار بستن آنها در ارتباط با شرکت های بزرگ فناوری و شبکه های اجتماعی، عاملیت خود را نشان داد:
1.الگوریتم ها را درک کنید. با نحوه کار الگوریتم ها و روش های نگه داشتن هر چه بیشتر ما در این پلتفرم ها و انتخاب چیزی که می بینیم و نمی بینیم آشنا شوید و درباره این روندها با فرزندانتان حرف بزنید. درک بیشتر چگونگی تاثیر پذیرفتنمان از این ابزارها، می تواند به ما کمک کند تا استفاده خود از شبکه های اجتماعی را بیشتر کنترل کنیم.
2.آگاه باشید. ما به عنوان مصرف کننده می توانیم از میان انواع و اقسام پلتفرم های شبکه های اجتماعی انتخاب کنیم و وقت و توجه مان را صرف آنهایی کنیم که بیشتر از بقیه به آنها ارزش می دهیم. برای مثال بعد از مسدود شدن حساب کاربری پرزیدنت ترامپ در توئیتر، قیمت سهام این شرکت کاهش یافت، چون کاربران محافظه کار از این پلتفرم کوچ کردند. اگر ما از اقدامات و رفتار یک شرکت خوشمان نیامد، می توانیم آن را ترک کنیم. رفتار مصرف کنندگان اهمیت زیادی دارد.
3. به دنبال جایگزین ها بگردید (و آنها را ابداع کنید!) با وجود این ادعاها که شرکت های بزرگ فناوری انحصارگرا هستند و در نتیجه باید آنها را قانونمند کرد، همین حالا هم جایگزین های زیادی وجود دارند. تک کرانچ این هفته گزارش کرد که استفاده از شبکه های اجتمای نظیر «می وی» و «کلوت هاب» رو به رشد است. کارآفرینان برای پاسخگویی به تقاضای رو به تغییر مصرف کنندگان، به ابداع محصولات و خدمات شبکه سازی اجتماعی ادامه می دهند. قانونگذاری شرکت های بزرگ فناوری توسط دولت عملا رقابت را محدودتر می کند. برای مثال همین الان مدیران شرکت های شبکه های اجتماعی بزرگ مثل فیس بوک خواستار وضع مقرراتی هستند تا موانعی را بر سر راه شرکت های کوچک تری قرار دهد که وارد بازار می شوند.
4.خط مشی ها و محدودیت هایی را برای خود وضع کنید. ما می توانیم معیارهای سالمی را برای استفاده از فناوری و شبکه های اجتماعی وضع کنیم و به فرزندانمان کمک کنیم تا آنها نیز همین کار را انجام دهند. جاناتان هیدت روانشناس و نویسنده توصیه می کند که والدین منتظر بمانند تا فرزندانشان به سن دبیرستان برسند و بعد اجازه دسترسی آنها به شبکه های اجتماعی را بدهند. از سوی دیگر اظهار نظر جوردن شاپیرو روانشناس و نویسنده دیگر را داریم که آن هم می تواند قانع کننده باشد. او می گوید بهتر است فناوری ها در سنین پایین تر و زمانی به کودکان معرفی شود که والدین نفوذ بیشتری بر آنها دارند و در چگونگی استفاده از آنها بهتر می توانند به آنها کمک کنند. البته که والدین فرزندانشان را بهتر از همه می شناسند و می توانند برای آنها همان رویکردی را در قبال فناوری در پیش بگیرند که بهتر در مورد کودکان و نوجوانانشان جواب می دهد.
5.به تعاملات فردی اولویت دهید. تعطیلی ها و سیاست های مرتبط با همه گیری باعث جدایی فیزیکی افراد از یکدیگر شده و ممکن است در برخی از ناآرامی های اجتماعی چند ماه گذشته نیز نقش داشته باشد. اولویت دادن به تعاملات فردی برای خودمان و کودکان و نوجوانانمان بسیار مهم است، چه این اولویت دادن به وقت گذراندن خانواده در کنار هم باشد، چه خوردن غذا در کنار هم یا جمع شدن با دوستان یا پیاده روی با همسایگان. محققان دریافته اند که در طول تعطیلی های مربوط به کرونا نزدیک به نیمی از بزرگسالان جوان نشانه هایی از افسردگی را از خود نشان داده اند و سلامت ذهنی کودکان خردسال تر «به شدت» بدتر شده است. والدین می توانند کودکان و نوجوانانشان را تشویق کنند تا به جای آنکه دوستانشان را صرفا روی نمایشگرها تماشا کنند، رودر رو ببینند.
ما می توانیم با اقدامات فردی و از طریق انتخاب ها و رفتارهایمان، نگرانی های موجود نسبت به فناوری های بزرگ و شبکه های اجتماعی را مدیریت کنیم. قدرت بخشیدن به دولت برای قانونگذاری شرکت های فناوری و شبکه های اجتماعی، فقط به تفرقه و ناآرامی دامن خواهد زد.همانطور که همکارم هانا کاکس می نویسد:«ما اکنون یک دولت فدرال غول پیکر داریم که خود را در همه چیز دخالت می دهد، از مراقبت های درمانی و تحصیلات تا ازدواج و شبکه های اجتماعی. این دلیل ریشه ای دو دستگی ماست.»
ما باید قدرت دولت فدرال را برای قانونگذاری در زندگی خود کاهش دهیم و همزمان با اتخاذ اقدامات فردی این ضمانت را ایجاد کنیم که رابطه ما و فرزندانمان و با شبکه های اجتماعی و فناوری تا حد امکان سالم و مولد باقی می ماند.
لازم نیست دولت از ما محافظت کند. ما می توانیم با درک بهتر از نحوه اثرگذاری شبکه های اجتماعی بر ما و با عمل کردن به عنوان فرد و خانواده، از خودمان و فرزندانمان محافظت کنیم. همانطور که اچ. ال. منکن روزنامه نگار هشدار می دهد: «میل شدید به نجات بشریت تقریبا همیشه نقابی است بر میل شدید به حکومت بر آن.» راه حل آفات شبکه های اجتماعی و شرکت های بزرگ فناوری، خودقانونگزاری است و نه قانونگزاری دولت.
نویسنده: کری مک دونالد (Kerry McDonald) نویسنده و روزنامه نگار
منبع: https://b2n.ir/250969
انتهای پیام.