دولت سليماني!

الف سه شنبه 14 دی 1400 - 18:35

محمدكاظم انبارلويي
مقام معظم رهبري در تازه‌ترين رونمايي از ابعاد ناشناخته شخصيتي شهيد سليماني و راز و رمز محبوبيت مردمي وي فرمودند :«حادثه شهادت شهيد قاسم سليماني يك حادثه جهاني ، منطقه‌اي و ملي در بين‌الملل اسلام است.»
و نيز فرمودند : «شهيد سليماني يك واقعيت ماندني و تا ابد زنده است او يك حقيقت جاري، جوشان و الهام‌بخش براي جوانان امت اسلام است.»
خداوند در قرآن راز محبوبيت يك مؤمن را بيان فرموده است:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا .(مريم آیه 96)
كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده‌اند به زودي خداي رحمان براي آنان محبتي در دل‌ها قرار مي‌دهد.
سر محبوبيت شهيد حاج قاسم سليماني را در دل‌هاي مردم بايد در رمز و راز اين آیه شريفه جست‌وجو كرد.
ايمان و كار شايسته، كليد محبوبيت نزد مردم است. محبوب شدن دست خداست . چراكه كليد قلب‌هاي مردم دست اوست. محبوب‌شدن، رحمتي الهي است كه فقط نصيب مؤمنان و صالحان مي‌شود. محبوبيت از الطاف و پاداش‌هاي الهي است . از امام صادق (ع) روايت شده است:«ولايت امير مؤمنان علي (ع) پاداشي است كه خدا به مؤمنان داراي عمل صالح مي‌دهد.»(1)
رهبر انقلاب اسلامي در بيان همين حقيقت حاج قاسم چه خوب فرموده است : «او از ديده‌شدن فرار مي‌كرد و اهل تظاهر و لاف‌زني نبود و آن تشييع ده‌ها ميليوني و رواج نام و ياد او در جهان اولين پاداش و جزاي الهي و اخلاص او در دنيا بود.»
حاج‌قاسم سليماني از نخستين روزهاي جواني باايمان به خدا و رسول و جانشينان برحق پيامبر و ميراث‌داران انبيا در عصر ما پا در عرصه «عمل صالح» گذاشت.
او كمترين تمناي ديده شدن نداشت. او نيك مي‌دانست كه كافي است خدا ببيند كه مي‌بيند. او گفته بود؛ «بايد به اين بلوع برسيم كه نبايد ديده شويم. آن كه بايد ببيند مي‌بيند.»
او پرچمدار صيانت از خط امامت و ولايت بود و به اين پرچمداري افتخار مي كرد. او نيك مي‌دانست كه هزينه چنين كار بزرگي رنج و سختي ، بي‌خوابي و بي‌تابي براي رسيدن به مرزهاي شكوهمند شهادت است.
او 40 سال در كوه و بيابان در دشت‌هاي جنوب ، سنگر به سنگر به دنبال شهادت بود. او درحالي‌كه قدم به قدم مشغول فتح ميدان‌هاي بزرگ بود. خداوند بزرگ دست‌اندركار فتوحات او در قلوب مردم ايران ، مردم منطقه و جهان بود.
هيچ انساني را در ايران و جهان در طول تاريخ نمي‌توان سراغ گرفت مردم شانه خود را زير تابوت او در مقياس ميليوني قرار دهند. تشييع جنازه او در بغداد و نجف و از آن‌جا به اهواز ، قم، مشهد و سپس در تهران و كرمان نشان داد خداوند به قول خود در آیه شريفه 96 سوره مريم عمل كرده و او را محبوب مردم، عزيز ملت ايران و امت اسلامي قرار داد.
مراسم‌هايي كه در ايران و جهان براي بزرگداشت او برپا شد در جهان بي‌نظير و كم‌نظير بود و اين تازه گوشه‌اي از جغرافياي محبوبيت او را نشان مي‌داد.
ريخت‌شناسي شخصيت شهيد قاسم سليماني در ذهن مردم طبقاتي دارد كه بايد آن‌را بازخواني كرد.
شهيد سليماني يك انسان شجاع، مقتدر و در يك كلمه پهلوان عرصه‌هاي نبرد با دشمن و قهرمان دفاع از نواميس ملت ايران و ملت‌هاي منطقه بود.
مردم ما وصف او را در ادبيات كهن ايران فقط در قهرمانان افسانه‌اي چون آرش كمانگير و رستم خوانده بودند. او يك قهرمان ملي در نهايت قهرمان امت اسلام بود. او در برابر شرورترين و خونخوارترين انسان‌هاي عصر خود ايستاد و آن‌ها در نبرد رودررو نتوانستند وي را به خاك بيندازند. شهيد قاسم سليماني را چون مولايش علي (ع) با ترور از ميان برداشتند.
شهيد سليماني يك عارف، معلم اخلاق و يك انسان در تراز «ايمان» و «عمل صالح» آن‌گونه كه خداوند در قرآن از آن ياد مي‌كنند، بود.
قول و فعل او حكايت از انساني مي‌كرد كه هفت شهر عشق را با توفيقات الهي به سلامت طي كرده بود و در عالي‌ترين قله و رفيع‌ترين مرتبت سلوك مشتاقانه جوياي شهادت بود.
مصداق تمام اين سخن او «كسي كه شهيد نبود شهيد نمي‌شد» خود او بود.
او يك ژنرال نظامي بود. حضور او در عمليات‌هاي مختلف و متعدد در جنوب و شمال طي 8 سال نبرد نفس‌گير و سپس درگيري او با اشرار شرق و در نهايت نبردهاي خونين در عراق و سوريه و لبنان در مصاف با صهيونيست‌ها وداعش و آمريكايي‌ها قاعدتا بايد از او يك چهره خشن و متصلب و خشمگين بسازد اما تبسم هميشگي او بر لب و گشاده‌رويي او حكايت از دلي آرام و دل‌آرامي او مي‌داد.او با همين سيما و صداي دلنشين خود امواج آرامش را در خانواده خود، ملت خود و ملت‌هاي منطقه به ارمغان آورد.
بايد انسان‌شناسان و فيلسوفان به تماشاي اين حقيقت بايستند كه چگونه است كه يك «سپهبد» خود را «سرباز» مي‌بيند. بايد يك طوفاني از جهاد اكبر و نبرد دروني در قلب و ذهن او بپا شود تا پس از فرونشستن گردوخاك و رفتن بوي باروت اين نبرد دروني خودرا يك «سرباز» ببيند.
فعل او در جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها و در ميان خانواده‌هاي شهيد به‌ويژه خانواده‌هاي شهداي حرم فرياد مي‌زد «حاضرم از نفس بيفتم اما ملتم و امتم از نفس نيفتد.»
حاج قاسم نماد نسلي است كه به فرياد انبياي الهي براي ساخت يك جامعه ايماني و الهي لبيك گفته و از جان خود براي ساخت چنين جامعه‌اي مايه گذاشتند اين نسل صدق، صفا، وفاداري ، جانفشاني، نوع‌دوستي و فداكاري را در جامعه ما نمايندگي مي‌كند. چهره شاخص و نماد اصلي اين نسل، حاج قاسم سليماني است. چشمان اشك‌بار او بيانگر چنين حقيقتي بود. زبان اشك زبان صدق است هيچ ناراستي در اين زبان راه ندارد.
مردم دو سال پيش در روزهاي تشييع جنازه او و يارانش و نيز اين‌روزها براي تعظيم و تكريم او آمده بودند تا بگويند :

اي فصل با باران ما برريز بر ياران ما
چون اشك غمخواران ما در هجر دلداران ما
اي چشم ابر، اين اشك‌ها مي‌ريز چو مُشك‌ها
زيراكه داري رشك‌ها بر ماه رخساران ما

داغ حاج قاسم در دل‌هاي امت اسلام هيچ‌گاه سرد نمي‌شود.

حب او را خدا در دل مردم و دل‌هاي مؤمنين انداخته و از يادها هيچ‌گاه فراموش نمي‌شود. يك شهروند عراقي در وصف مقامات حاج قاسم چه خوب گفته است:

نمي‌دانم در كداميك از اين روزها تو را ياد كنم
روز مسلم چون تو فرستاده و مهمان ما بودي
يا روز حبيب، چون تو بهترين دوست ما بودي
يا روز قاسم چون اسمت قاسم بود
يا روز علي اكبر چون بدنت قطعه قطعه شد
يا روز عباس چون توحامل پرچم بودي و دو دستت قطع شد.

روز تشييع شهيدقاسم سليماني يك نوحه همه‌گير شد و به طور خودجوش مردم آن‌را فرياد مي‌زدند : 
اي اهل حرم ، مير علمدار نيامد، علمدار نيامد ....

مردم خون حاج قاسم را به خون شهداي كربلا گره زدند.
مردم ايران و جهان او را ادامه واقعه كربلا و نهضت عاشورا و علمدار مقاومت و علمدار صلح واقعي در عصر ما مي‌دانند.
حُب حسين (ع) و خاندان پيامبر در جان مسلمانان و آزادگان جهان است.حُب به شهيد قاسم سليماني نيز رشحه‌‌اي از رشحات محبوبيت امام حسين (ع) و شهداي كربلاست.چرايي محبوبيت مردمي شهيد حاج قاسم سليماني را بايد در چيستي مرام و مكتب او جست‌وجو كرد.حاج قاسم همه آنچه را بايد در باب مرام خود در وصيت‌نامه سياسي – الهي خود آورده است. خط به خط آن فلسفه، منطق و حكمت ايماني او را دقيق بيان كرده است.
شهيد سليماني بنده خوب خدا بود. بندگي خدا سرچشمه همه فيوضات الهي است .شهيدسليماني به اهل بيت پيامبر اكرم (ص) به‌ويژه حضرت زهرا(س) توسل هميشگي داشت.برون‌رفت از هر بحراني را مديون اين توسل مي‌دانست. راه بندگي خدا آئين درويشي است درويش در گفتمان حافظ كسي است كه به حقيقت اين جهان پي برده و به وادي معرفت والاي انساني و الهي رسيده است. معرفت حق زوال‌پذير نيست.

روضه خلد برين ، خلوت درويشان است
مايه محتشمي، خدمت درويشان است
از كران تا به كران لشگر ظلم است ولي
از ازل تا به ابد فرصت درويشان است
دولتي را كه نباشد غم از آسيب زوال
بي‌تكلف بشنو، دولت درويشان است
حافظ ار آب حيات ازلي مي‌خواهي
منبعش خاك در خلوت درويشان است

شهيد سليماني از خلوت درويشي به خدمت درويشان رسيده بود. او در وسط معركه نبرد با لشگر ظلم و ستم و تباهي طي چهل سال با فرصت درويشانه به آب حيات دولت درويشان رسيده بود.
دولت سليماني هيچ‌گاه زوال نمي‌پذيرد . آئين هاي بزرگ داشت سردار شهيد، سرباز اسلام و ولايت پس از گذشت دو سال از شهادت او در ايران ومنطقه و جهان نشان داد دولت او پابرجا و زوال‌پذير نيست.
يك وقتي جمعي به او پيشنهاد نامزدي رياست جمهوري دادند او در پاسخ گفت : «من نامزد گلوله‌ها هستم»
آن وقتي كه اين پاسخ را داد او در تدارك برپايي «دولت سليماني» بود . دولتي كه قلمرو آن از مرزهاي ايران و منطقه و فراتر از آن در كل جهان گسترده بود. شهادت او يك رونمايي از شكل‌گيري دولت او بود.پايه‌هاي اقتدار اين دولت در رگهاي هوشياري ملت‌ها گذاشته شده است و نهايتا در قلوب مسلمانان و مؤمنين و نيز به انسان‌هاي جوياي حقيقت در جهان استقرار مي يابد:

آنرا كه منم منصب ، معزول كجا گردد ؟
آن خاره كه شد گوهر ، او خاره نخواهد شد
آن قبله مشتاقان ويران نشود هرگز
و آن مصحف خاموشان سي پاره نخواهد شد

پي‌نوشت:
1- تفسير نور – محسن قرائتي – ج 7 صفحات 314 و 315

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.