«حسین مسرّت» پژوهشگر و نویسنده فرهنگ عامه یزد در این مورد در گفتوگو با ایسنا میگوید: «میرزا محمّدحسین نوّاب» معروف به «آقا حسین نوّاب» یا «نوّاب آقا حسین» فرزند نوّاب حاج علی آقا از نوادگان صدر الممالک، دختر زادهی علاّمهی مجلسی بود. وی در سال ۱۲۶۰ هجری شمسی که در برخی منابع ۱۲۵۸ شمسی آمده است، در یزد به دنیا آمد و جدّ مادریش عبدالرّضاخان بافقی، فرزند محمّد تقی خان، حاکم نامی یزد بود.
وی با اشاره به این که هنوز فرمان نادرشاه برای جدّش مبنی بر این که طلاّب علوم دینی نیز فنون نظامی بیاموزند، در خانوادهی او موجود است، عنوان میکند: اجدادش همگی در کار عمران و آبادانی یزد کوشش کردهاند که از آن جمله میتوان ایجاد قنات نوّابی که بسیاری از روستاهای تفت شامل حسین آباد، حسنآباد، درّه سیر، همّت آباد و مزرعه نو را سیرآب میکند را نام برد.
مسرت با بیان این که محمّد حسین در دورهی هشتم(۱۳۰۹ شمسی) به همراه سیدکاظم جلیلی و هادی طاهری به نمایندگی از مردم یزد به مجلس شورای ملی راه یافت و تا دورهی سیزدهم، نمایندگی مردم یزد را برعهده داشت، خاطرنشان میکند: او در دورهی چهاردهم به دلیل بیماری در انتخابات مجلس شورای ملی شرکت نکرد و به کارهای عمرانی مشغول شد امّا در دورهی پانزدهم به اصرار مردم و بزرگان یزد در مجلس حضور یافت ولی چند ماهی به پایان دوره مانده بود که از امور سیاسی کناره گرفت و به یزد آمد و به عمران و آبادانی شهر همچون اجدادش پرداخت. البته او در دوران نمایندگی با پیگیریهای خود خدمات فراوانی به پیشرفت و آبادانی یزد انجام داد.
وی از نوّاب به عنوان فردی بسیار سرشناس و صاحب نفود در میان بزرگان و رجال یزد یاد میکند و میگوید: او در میان آزادی خواهان یزد وجهه خوبی داشت و به واسطه وکالت طولانی مدت مردم یزد با همه نشست و برخاست داشت.
این محقق یزدی ابراز میکند: نواب با این که از زمینداران و مالکان بزرگ یزد بود با رعایا و مردم روابطی صمیمانه داشت و بسیار خوشرو، گشادهدست و مهماندوست و به قول معروف در خانهاش همیشه به روی مردم باز بود.
به گفته وی، نواب هم در شهر یزد املاک زیادی داشت و هم در بلوک سانیج، آبادی بزرگی به نام حسین آباد نوّابی به نام او بود که هنوز عمارت آن سالم و پابرجاست. در نزدیکی محمّدآباد یزد هم آبادی صادقآباد از آن او بود و پلی نیز به نام پل نوّاب واقع در بلوار شهید صدوقی یزد از بناهای خیریّه اوست؛ این پل روبروی خانهاش واقع است که تا چندین سال پیش باشکوهترین عزاداریهای ماه محرّم در این خانه برگزار میشد.
مسرت در ادامه خاطرنشان میکند: «محمّدحسین نوّاب» شاعر و ادیبی توانمند و بسیار شوخ و حاضر جواب بود و فیالبدیهه اشعاری به ویژه رباعی و دو بیتی به طنز دربارهی بزرگان یزد میسرود و گاهی به نام دیگری از جمله پسر دایی خود «محمّدحسین ناصر ترک» رواج میداد که جلسات مشاعرهی وی با «محمّدحسین ناصر» شاعر و صاحب امتیاز روزنامهی ناصر و آیت الله حاج شیخ «محمود فرساد» دبیر انجمن ادبی یزد معروف است.
وی از رباعیات به جا مانده از نواب به این مورد اشاره میکند که؛
جان گفت ز ماندن جهان سیر شدیم تن گفت که از ضعف زمین گیر شدیم
دل گفت که ما جوان و شادیم هنوز بر خود ندهیم ره که ما پیر شدیم
*****
اهل کتاب را همگی فتح باب شد یحیی خذالکتاب بهر یک خطاب شد
هر بی کتاب بود به کنجی خزیده شد یعنی که دوره دورۀ اهل کتاب شد
مسرت به «نوّاب آقا حسن» برادر محمّدحسین که ثروت زیادی داشت نیز اشاره و بیان میکند: از آنجایی آقاحسن فرزند نداشت، اموالش را به محمّدحسین هِبه کرد.
این فعال فرهنگی یزد در پایان با بیان این که محمدحسین نواب داماد حاج علی عسکر خان بود و از همسرش سه فرزند به نامهای یحیی، صادق و نوّابه خانم داشت که تنها دخترش اکنون در قید حیات است، اظهار میکند: نوّاب در سنّ ۹۶ سالگی در اردیبهشت سال ۱۳۵۴ درگذشت و در امامزاده جعفر (ع) یزد به خاک سپرده شد.
انتهای پیام