خاطرات آقا سید یارِ دیرینِ آیت‌الله احسانبخش/ وقتی به خانه یک ساواکی پناه بردم!

خبرگزاری فارس شنبه 13 دی 1399 - 16:42
خاطرات آقا سید یارِ دیرینِ آیت‌الله احسانبخش/ وقتی به خانه یک ساواکی پناه بردم!

به گزارش خبرگزاری فارس از رشت، وقتی یک نظام حکومتی موجبات نارضایتی اجتماعی را فراهم کند کم‌کم زمینه بروز تحولات سیاسی رقم می‌خورد، یکی از آیت تحولات، انقلاب است؛ انقلاب  یک نوع دگرگونی همه‌جانبه در یک کشور است که می‌تواند زمینه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی داشته باشد، انقلاب زمانی صوت می‌گیرد که نارضایتی مردم در تمام ابعاد یک جامعه بروز پیدا کند درست زمانی که هیچ امیدی به اصلاح ساختار حکومت نباشد؛ اینجاست که نظام سیاسی حاکم بر کشور به‌کلی از ریشه‌کنده‌شده و نظام سیاسی جدیدی پایه‌گذاری می‌شود.

در کشور ماهم حوالی سال ۱۳۴۰ کم‌کم نارضایتی مردم اوج گرفت تا اینکه در سال ۵۷ موجب ریشه‌کن شدن حکومت پهلوی و استقرار نظام جمهوری اسلامی شد، در آیت رویداد بزرگ قرن حاضر افراد زیادی دخیل بودند، انقلابی که 15 سال طول کشید قطعاً نسل‌های زیادی را با خود درگیر کرد یکی از آیت افراد «سید علی نقبایی» است.

سید علی، مرد ریش‌سفید امروز، همان جوان دانش‌آموخته سال‌های انقلاب است که امروز گرد سپید دوران بر موهایش نشسته و چروک صورتش حاصل روزها و شب‌های مبارزاتی است، سید علی نقبایی، متولدِ ۱۳۲۶ در رشت است همان جوان حدوداً ۳۱ ساله‌ای که تحصیل‌کرده رشته برق در دانشگاه علم و صنعت است که با جان‌ودل در مقابل ظلم و استبداد حکومت پهلوی ایستاد و امروز در مقابلم به‌عنوان یادگار روزهای نهضت اسلامی قرار دارد پیر مردی که امروز می‌بینیم گرد پیری بر چهره و سینه‌ای مالامال از خاطرات روزهای انقلاب دارد.

آقا سید، از نخستین روزهای تشکیل نهضت اسلامی همراه با آیت‌الله احسان‌بخش اولین نماینده فقید ولی‌فقیه در استان گیلان از اولین هسته‌های کمیته انقلاب اسلامی در ایران بود

 

برایم از روزهای پیش از انقلاب گفت از همان روزهایی که پخش اعلامیه‌های امام (ره) جرم بود، می‌گوید با کمک دوستان به‌صورت مخفیانه اعلامیه‌های امام (ره) را از تهران به گیلان می‌آوردیم و بعد از تکثیر آن‌ها بین مردم پخش می‌کردیم.

یکی از کارهایی که به‌صورت دائمی صورت می‌گرفت پخش نوار صوت و اعلامیه‌های حضرت امام (ره) در بین دانشجویان و دانش آموزان بود، معمولاً در بین مردم افراد مورد اعتمادی را داشتیم که بعد از تکثیر نوارها و اعلامیه‌ها به آن‌ها می‌دادیم تا بین مردم پخش کنند هرچقدر به‌روزهای منتهی به بهمن ۵۷ نزدیک می‌شدیم تنش‌ها و حساسیت‌ها زیاد می‌شد انگار حکومت پهلوی می‌دانست که روزهای آخرش را سپری می‌کند و برای بقا دست‌وپا می‌زد.

 

علی آقا می‌گوید یک‌شب که در تازه‌آباد رشت در حال فعالیت‌های انقلابی بود با هجوم مأمورین شهربانی مواجه شد و سریعاً ازآنجا گریخت، آن‌طور که خودش می‌گفت در خیلی از موارد به لطف خدا توانسته بودند از دست مأمورین رژیم پهلوی فرار کند می‌خندید و می‌گفت: «همان شبی که از تازه‌آباد گریختیم به خانه‌یکی از همسایه‌ها پناه آوردم بدون اینکه بدانم آیت خانه منزل یکی از افسران شهربانی است و درواقع با پای خودم داشتم به لانه زنبور می‌رفتم! درحالی‌که تلاش می‌کردم به درون خانه بروم ناگهان یکی از همراهان مرا به عقب کشید و گفت چه می‌کنی؟ اینجا منزل یکی از افسران شهربانی رشت است! از روز بعد هر وقت آیت خاطره یادمان می‌آمد می‌خندیدم و خداراشکر می‌کردیم که آن شب دستگیر نشدم».

در محضر خورشید

۲۶ دی که مصادف بود با فرار شاه از کشور تقریباً همه می‌دانستند که انقلاب به پیروزی رسیده زمانی که خبر دادند حضرت امام (ع) در ۱۲ بهمن به کشور بازمی‌گردند یک هفته زودتر سید علی قصه و دوستانش گروهی را کنار هم جمع کردند و به سرپرستی آیت‌الله احسان‌بخش برای استقبال از امام به تهران رفتند.

پس از ورود امام (ره) و آن سخنرانی به‌یادماندنی در بهشت‌زهرا (س) به مدرسه رفاه رفتند و برای اولین بار ایشان را در آنجا زیارت کردند، آقا سید می‌گوید فضا به‌شدت روحانی و عرفانی بود درواقع هسته‌های اولیه مرکز فرماندهی انقلاب در آنجا تشکیل شد

 

آقای نقبایی می‌گوید: «وقتی انقلاب به پیروزی رسید همراه با آیت‌الله احسان‌بخش و آقای احمدی ادیب، یکی دیگر از روحانیون مبارز گیلان به صداوسیمای گیلان رفتیم ابتدا ممانعت کردند و قبول نمی‌کردند که انقلاب پیروز شده شاید می‌ترسیدند که آنتن تلویزیون را در اختیار ما بگذارند و وقتی رژیم پهلوی دوباره به سرکار بیاید مورد آزار و اذیت ساواک قرار بگیرند بااین‌وجود با قاطعیت آیت‌الله احسان‌بخش آنتن زنده تلویزیون را گرفتیم و بنده متنی را آماده کردم و آقای احمدی ادیب به‌صورت زنده خبر پیروزی انقلاب و انحلال رژیم پادشاهی را مقابل دوربین‌ها قرائت کرد».

دفاعی که مقدس بود

با شروع حمله عراق به ایران سید علی در کنار آیت‌الله احسان‌بخش بود و با ایشان کارهای پشتیبانی جنگ را انجام می‌داد، می‌گوید: «بسیاری از رفقایم در آغوشم شهید شدند در همان روزهای اول جنگ بود که چون فارغ‌التحصیل رشته برق دانشگاه علم و صنعت بودم گروه فنی جهاد سازندگی را در گیلان تأسیس کردم».

غروب خورشید

اواخر بهار ۶۸ بود آقا سید در دانشگاه فنی بود که خبر ارتحال امام خمینی (ره) را شنید، با بغضی گفت: «بااینکه دوستان زیادی در آغوشم شهید شدند و حتی به سبب آشنایی که با شهید انصاری اولین استاندار گیلان داشتم خبر شهادت ایشان هم آن‌قدر برایم جان‌گداز نبود که خبر ارتحال امام آتشم زد، انگار همان یک‌بار ملاقات با ایشان بذری را در دلم کاشته بود که تا امروز هم درخت محبتشان در وجودم رشد می‌کند، بااینکه نتوانستم به مراسم ارتحالشان بروم اما در رشت و جای‌جای گیلان مراسمات بسیاری را به کمک دوستانم برگزار کردیم هرچند داغ این فراغ حتی هم‌اکنون نیز در من خاموش نشده است».

الفتی که آقا سید با آیت‌الله احسان‌بخش اولین نماینده فقید ولی‌فقیه در گیلان داشت به دوران مبارزاتی و قبل انقلاب برمی‌گردد آن‌طور که خودش می‌گفت انگار خیلی باهم ایاق بودند و اکثر خاطرات مربوط به دوران نهضت اسلامی‌شان را که می‌گفت یک پایش به آیت‌الله احسان‌بخش می‌رسید؛ داغ از دست دادن چنین معلم همراهی که تفکر انقلابی و مبارزاتی را در سید علی نقبایی نهادینه کرده بود برایش کمی سخت بود و وقتی از رحلت آیت‌الله احسان‌بخش می‌گفت اشک را در چشمانش می‌دیدم.

سید علی امروز که پیرمرد سالخورده‌ای است همان جوان  ۳۰ ساله روزهای اول انقلاب، از  امروز انقلاب می‌گفت از روزهایی که اصلاً نمی‌تواند باورش کند، خودش می‌گفت انقلاب راه پرفرازونشیبی را آمده راهی با آرمان‌های بزرگ؛ راهی که جوانان آیت وطن به پایش خون داده‌اند، اصلاً فکرش را هم نمی‌کردیم که امروز مسؤولانی پای‌کار بیایند که دغدغه‌هایشان چیزی غیر از مردم باشد.

سوء مدیریت بزرگ‌ترین مشکل جامعه

«امروز کسانی را در رأس امور می‌بینم که نه تخصص کافی دارند نه تقوای لازم» این دغدغه‌های آقا سید است از مشکلات جوانان و جامعه، می‌گوید: «امروز خیلی از جوانان با تحصیلات و توانمند بی‌کارند متأسفانه کسانی وارد صحنه انقلاب شدند که نقاب زده‌اند و نیت واقعی ندارند مرگ بر آمریکا باید واقعی باشد و این امر هم با تکیه بر توان داخلی صورت می‌گیرد، باید به جوان‌ها اعتماد کرد، کار دستشان سپرد آن روز است که آرمان‌های انقلاب شکوفا می‌شود، باید مثل روزهای جنگ به جوانان اعتماد کنیم، مدیری که تخصص ندارد و عهده دار مسؤولیتی می‌شود درواقع تقوا ندارد».

 

 

مدافعان حرم ادامه‌دهندگان نهضت اسلامی

آقای نقبایی معتقد است اگر با داعش در سوریه نمی‌جنگیدیم باید در همدان به مصافش می‌رفتیم داعش یک جریان دارای انحراف فکری است کسی که به‌راحتی مردم بی‌گناه را می‌کشد چگونه می‌تواند با پیامبر مهربانی‌ها (ص) هم‌نشین باشد، فرزندان مدافعان حرم امروز باید بیشتر از همیشه تکریم شوند این‌ها یادگاران فرشته‌هایی هستند که علیرغم گذشت سالیان و باوجوداینکه روزهای اولیه انقلاب را ندیده‌اند ادامه‌دهنده همان نهضت اسلامی در جغرافیایی دیگرند.

انقلاب اسلامی که امروز قریب به ۴۲ سال از آن می‌گذرد باهمت مردم و خواست عمومی آن‌ها پیروز شد، همین مردم عادی کوچه و بازار همین امثال سید علی نقبایی که هیچ مسئولیتی نداشتند همین‌هایی که با صدای روح‌نواز امام بیدار شدند همین‌ها که نفس مسیحایی خمینی کبیر (ره) بر کالبد زمینی‌شان تأثیر گذاشت و زنده‌شان کرد همین‌هایی که احساس تکلیف کردند و برای تشکیل حکومت اسلامی قدم برداشتند، امروز شاید خیلی از مباحث با آنچه که باید می‌شد فاصله داشته باشد اما دور از انتظار نبود، برای رفع مشکلات بازهم همت عمومی می‌خواهد بازهم تکیه بر توان داخلی نیاز است.

انتهای پیام/۸۴۰۰۷

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.