به گزارش ایسنا، «هوشنگ شروین» از خلبانان آزاده دوران هشت سال دفاع مقدس است. او در بخشی از کتاب «سالهای تنهایی» پیرامون شکنجه و تنبیه یکی از همرزمانش توسط بعثیها روایت میکند: برای ما فیلمی را به نمایش گذاشتند که عراقیهای بعثی چگونه در خرمشهر خانهها و مغازهها را تخریب میکنند. بچهها توجهی به فیلم نشان نمیدادند. پس از آن فیلمی از شوهای قدیمی گوگوش را به نمایش گذاشتند. چند دقیقه بعد شخصی سیه چرده و هیکل دار با موهای فرفری، همراه چند نفر دیگر که همگی لباس شخصی بر تن داشتند وارد شد، به وسط اتاق آمد، نگاهی به همه انداخت و گفت:« فیلم را دیدید؟»
کسی جواب نداد. مترجم همراهش با همان ادا و حالت حرفها را ترجمه کرد. گفت: «ما وارد خاک شما شدیم تا نجاتتان بدهیم وگرنه چشمداشتی به خاک ایران نداریم. به زودی تهران را هم میگیریم و شما دوباره می توانید سینما و کاباره داشته باشید، گوگوش داشته باشید. به نظر شما گوگوش بهتر نیست؟»
هیچ کس جوابش را نداد. آهسته قدم زد و مقابل رضا احمدی ایستاد و باز همان حرفها را تکرار کرد و بعد وقیحانه پرسید: «گوگوش بهتر است یا خمینی؟ » رضا احمدی سرش را بالا آورد و نگاه عمیقی به چشمانش کرد. سوال را دوباره تکرار کرد. همه میدانستیم احمدی در چه منگنهای گیر افتاده. این بار رضا سرش را بالا آورد و خیلی محکم و قاطع گفت: «این چه سوالی است؟ امام رهبر شیعیان است. رهبر انقلاب است. کسی که مردم از ته دل دوستش دارند. این سوال، توهین به همه مسلمانان است.»
مرد عراقی مشت محکمی توی صورت رضا زد و نگذاشت حرفهایش را ادامه دهد. رضا آهسته عقب عقب رفت و خودش را به دیوار چسباند. مرد سیاه جلو آمد و چند ضربهی وحشیانهی دیگر هم به او زد. بعد انگار تمام برنامههایش به هم ریخته باشد با صدای بلند غرغر کرد و آنجا را ترک کرد.
در نظر ما، رضا احمدی، شرافت مقاومت ما را تجلی بخشید. از مصدومیتش ناراحت بودیم اما، به خاطر ابراز حقانیتمان از طرف او کیف کردیم و آفرین گفتیم.
به گزارش ایسنا، کتاب «سالهای تنهایی شامل خاطرات ۱۰ سال اسارت خلبان آزاده هوشنگ شروین است که سال ۱۳۷۵ توسط حوزه هنری تبلیغات اسلامی در ۱۸۶ برگ و ۳۳۰۰ نسخه به چاپ رسیده است.
انتهای پیام