نامش که میشود قاسم پسر حسن و چه تداعی زیبایی است  با قاسم ابن الحسن.

دهه اول عمر نگذشته که دست های او هم قابل بوسیدن می شود از کار سخت بنایی

و هنوز به پایان دهه دوم نرسیده که کامیاب فرستاده ای از  دیار سلطان  ، این گوهر کمیاب  را می یابد و تقدیر براین  قرار گرفته است که گوهر   ((   در   )) شود  پس باید  با امواج  پرتلاطم نهضت ، قاسم به دریا برسد و بشود همنشین    صدفی به نام سید علی  .

اما دریای درون قاسم ژرف و پاک ، آرام است و در کمال امتنان  در برابر معبود آرامتر می شود .

قاسم دریا را با خود به کرمان می برد و نتیجه اش را در صبح ظفر انقلاب 57 با خود می بیند

خدمت به خلق را همیشه دوست داشته  و  دارد پس راه انرا در سپاه می بیند  و سپاهی می شود  

قرار نبود بیش از 15 روز در ماموریت باشد اما برگشتش از صحرای عشق می شود 8 سال بعد .

جنگ شروع شده است و نام قاسم با   تیر و  ترکش و خمپاره  عجین و همین میشود که یکی از همین عجین شده ها   از فرط عشق بر پیکرش می نشیند  و او را مدتی خانه نشین 

اما  او که عاشق است دوباره به جلوه گاه معشوق  برمی گردد  و میشود فرمانده لشگر ی به نام ارباب . حاج قاسم فرمانده لشگر ثارالله

جنگ  با تمام فراز و فرود به انتها می رسد اما  خدمت و دفاع از مظلوم برای حاج قاسم تازه شروع شده است .

برای او فرقی ندارد مبارزه  است ومبارز می طلبد و مبارزه می کند . مبارزه بر علیه کفر وظلم هرکجا باشد .

غرب و جنوب با اشرار و دشمن بعثی   ویا شرق و مرز با قاچاقچی مواد مخدر

مدتی می گذرد با همین مجاهدت ها .

دیگر وقت جهادی دیگر است خارج از این مرزو بوم

سید علی  شاگرد قدیمش را برای ماموریتی مهم فرامیخواند . سال 79 سپاه قدس

سپاه قدس که سازمان یافته با آمدن حاج قاسم گویی تولدی دیگر می یابد 

هرجا  ظالمی  درعالم  باشد از یک حضور می  ترسد و هرجا مظلومی  باشد هم از یک حضور ، به رحمت الهی امیدوار می شود 

و این حضور حاج قاسم است

سال 2000  در بیروت سید حسن گرفتار شده است و ظالم متجاوز می رود که بر دیار اسلام مسلط شود و  دریای خروشانی که اینک به نزدیک سواحل مدیترانه رسیده است از جنب و جوش بماند ولی حاج قاسم   به ناگاه   می رسد  و همه  چیز به یکباره عوض می شود

دشمن  متوقف  می شود و دوباره    سید حسن قامت استوار می کند با نفس های حاج قاسم

اما گویی زمانه نمیخواهد هیچ دهه ای از عمر او بی مجاهد خالی بماند حتی در اخرین دهه از عمرش

سال 93 است و داعش  بر سر شیعه و سنی  مسلط و یکه تازی می کند

رعب و وحشت  درتمام دنیا مستولی شده است

اسلام با تحریف  و تعریف جدیدی  که توسط   این گروه به ان عمل می شود مورد نفرت  است

و بازهم حاج قاسم  می رسد

چهره محبوب مردم مسلمان شیعه و سنی می شود . سوریه آرام و عراق به ساحل نجات نزدیک

دیگر نام او مرز نمی شناسد در تمام دنیا همه اورا میشناسند  شاگرد سید علی ، ژنرال سلیمانی

و مهمتر از همه حاج قاسم است که حالا  صدای نفس های پر صلابتش  دم گوش ژنرال های  اسرائیلی خواب را از آنها گرفته است

و حالا

 میشود ذوالفقار علی

می شود نماینده علی در بی پناهی مظلومان

می شود دست نوازش علی بر یتیمان

می شود   دست قدرت مند علی در دست گیری از  محرومان ، زلزله زدگان ، در راه ماندگان و ....

و

می شود خادم  بارگاه سلطان 

و میشود جلوه واقعی  اشد علی الکفار و رحما ء بینهم

اما حیف که  عاشق معشوق را می طلبد و باید برود 

  صد افسوس  برای ما که زود رفت و چه خوش عاقبت برای او که با عشق بازی به معشوقش میرسد

وروزی که رفت عالمی غمگین از رفتنش و عده ای خوشحال از نماندش

انها که غمین اند به فکر گذراندن دوران سخت بعد از  او

و انها که خوشحال اند به فکر  تجاوزی دیگر بعد ازاو

اما بدرقه حاج قاسم به سوی معشوق نشان  میدهد که

  چه زود غمگین می شوند خوشحال شدگان و چه زود خوشحال می شوند غم زدگان

 زیرا که عالم فهمیده است که حاج قاسم تنها  نبوده است و سید علی هم تنها نخواهد ماند   واین اسم نام رمزی است  برای جهاد ، مجاهدت ، ایثار و خستگی ناپذیری  و

دریک کلام عشق به  خدمت به مخلوق  خدا    .

والسلام

پی نوشت :

قاسم ابن الحسن  اشاره به  فرزند امام حسن مجتبی (ع) که درصحرای کربلا همهراه عموی خود امام حسین (ع) به شهادت رسید .

کامیاب : اشاره به شهید کامیاب از فعالان انقلابی مشهد که  در حادثه ترور به شهادت رسید

خانه نشین شدن  حاج قاسم سلیمانی  کنایه به مجروحیت وی در اذرماه 1360 است

در سال 60  به عنوان فرمانده لشگر ثارالله کرمان منصوب می شود و تااخر جنگ در همین سمت باقی می ماند و این لشگر را به تیپ تبدیل و در عملیات های فراوانی نیز شرکت فعال دارد .

ذوالفقار علی کنایه از اعطای درجه  ذوالفقار بالاترین درجه نظامی کشور توسط حاج قاسم سلیمانی توسط مقام معظم رهبری است

خادم بارگاه سلطلان  اشاره به دریافت حکم خدمت  و خادمی در آستان ملائک پاسبان رضوی است.

سیدرحمان میرزائیان

فعال فرهنگی و رسانه