دکتر محمدرضا کریمی والا، در خصوص ١٣ آبان بیان کرد: یکی از روزهای بسیار مهم در تاریخ سیاسی معاصر ما سیزده آبان است، در این روز اتفاقات مهمی افتاد که اولین آن جریان تبعید امام در ١٣ آبان سال ۴٣ بود.
وی ادامه داد: دومین حادثه مهم در ١٣ آبان ١٣۵٧ اجتماع دانشآموزان در دانشگاه تهران و اعتراض آنها به رژیم پهلوی بود که منجر به حمله نظامیان و ارتش شد و حدود ۵۶ نفر از دانشآموزان در این ماجرا به شهادت رسیدند و اما حادثه سوم که به گفته امام، انقلاب دوم محسوب میشود تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام اتفاق افتاده است.
وی افزود: مورد بعدی لایحه کاپیتولاسیون است که باید بررسی شود؛ لایحه کاپیتولاسیون در ١٣ آبان سال ۴٣ به وقوع پیوست و امام (ره) هم اعتراض شدیدی نسبتبه این مسئله داشتند و اعتراض ایشان نسبتبه لایحه کاپیتولاسیون منجر به تبعید امام به ترکیه توسط حکومت پهلوی شد.
معاون فرهنگی اجتماعی دانشگاه قم بیان کرد: در زمان قاجار دو دوره جنگ بین ایران و روس اتفاق افتاد و در هر دو جنگ ایران شکست خورد و منجر به انعقاد عهدنامههای بسیار ننگین شد که اولین آنها عهدنامه گلستان بود و چند سال پساز آن عهدنامه ترکمنچای در سال ١٢٠٧ رخ داد.
وی ادامه داد: در عهدنامه ترکمانچای علاوهبر جدا شدن ١٧ ایالت از ایران قرار بر پرداخت غرامت پنج میلیون تومانی شد اما یکی از موارد ننگین این عهدنامه که باعث ورود کاپیتولاسیون به ایران شد، اعطای حق کنسولی به روسها بود؛ بدین معنا که اگر افرادی از روسیه در ایران مرتکب جنایتی شود هیچیک از محاکم ایران حق دخالت ندارند و فقط کنسولگری روس باید قضاوت کند که آیا خلافی رخداده یا خیر اگر خلاف بوده چه مجازاتی برای آن باید تعیین شود.
وی افزود: اگر از ایرانیها نیز کسی نسبت به اتباع روس مرتکب جنایت شود نیز هیچیک از محاکم ایرانی حق دخالت نداشتند و باید در کنسولگری به این امر رسیدگی میشد. درنتیجه این امر تبدیل بهحق قضاوت کنسولی شد که در واقع همان ترجمه کاپیتولاسیون است.
کریمی والا اظهار کرد: این ماده اتفاقاتی را رقم زد ازجمله اینکه بعدها روسها امتیاز شیلات را از ایران گرفتند و هر موقع که ماهیگیران ایرانی میخواستند صیدی از دریا داشته باشند، روسها به این حق متمسک میشدند و میگفتند شما کار خلاف انجام دادهاید.
وی ادامه داد: بعد از انعقاد عهدنامه ترکمانچای با این بند و پذیرش آن از سوی ایران سفیر مختار روسیه وارد ایران شد و در تهران مدعی شد که عدهای از زنان گرجی توسط آقا محمدخان به ایران منتقلشدهاند اینها از اتباع روس هستند که تحت ظلم و حقکشی به ایران قرار گرفتند و باید به روسیه منتقل شوند، لذا تعدادی از این زنها که توسط آقا محمدخان به ایران آوردهشده بودند در این مدت مکتب شیعه را پذیرفتند و مسلمان شیعه شده بودند همچنین عدهای از آنها تشکیل خانواده داده بودند اما سفیر مختار روسیه بااینحال آنها را در کنسولگری محاکمه کرد.
معاون فرهنگی اجتماعی دانشگاه قم تصریح کرد: مردم ایران نیز برای شکوه به منازل مجتهدان ازجمله آیتالله میرزا مسیح مجتهد رفتند و ایشان فتوا دادند که این زنها باید آزاد شوند مردم به سمت سفارت و کنسولگری روسیه رفته و آنجا را محاصره کردند، در این اثنا از داخل سفارت بهسوی مردم تیراندازی شد دو نفر نیز شهید شدند و این امر باعث شد که مردم داخل سفارت روسیه هجوم برده و علاوهبر آزاد کردن زنها گریبایدوف و اتباع دیگری که از روسیه آمده بودند را کشتند و چنانچه در منابع نوشتهشده است تعداد آنها ٨٠ نفر بوده است.
خیزش مردمی و عقبنشینی دشمن
وی گفت: نکته قابلتوجه این است که با توجه به داشتن کاپیتولاسیون میتوانستند به این حق تمسک کنند و بعد از این ماجرا بگویند هرکسی که مسبب این ماجرا بود باید به روسیه بیاید و در آنجا محاکمه شود اما چون این خیزش توسط مردم صورتگرفته بود و روسیه ازاینجهت که هر اقدامی انجام دهد موجب شعلهور شدن خشم مردم میشود ترسید و فهمید که در جاهای دیگر نیز منافعش به خطر خواهد افتاد به یک عذرخواهی بسنده کرد، دولت ایران نیز با ارسال پیک به سمت روسیه و عذرخواهی از آنها قضیه را فیصله داد.
وی ادامه داد: بعد از اینکه حق کاپیتولاسیون در عهدنامه ترکمانچای منعقد شد هر کشوری که ایران میخواست با او مراودات تجاری برقرار کند و در معاهده حق کاپیتولاسیون را قرار میداد و بهخاطر اینکه به شاهان قاجار چیزی در ایران جهت قدرت و استقلال اقتصادی باقی نگذاشته بودند و کشور کاملاً فقیر شده بود تن به این ماده میدادند و کشورهای زیادی ازجمله بلژیک، آلمان، ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، هلند، عثمانی و حتی امریکا بهعنوان یک کشور که دارای اقتصاد بود حق کاپیتولاسیون در آن معاهده تجاری را نیز میگرفتند.
معاون فرهنگی اجتماعی دانشگاه قم اظهار کرد: در جریان مشروطیت ده روز بعد از اینکه قانون اساسی مشروطیت توسط مظفرالدینشاه امضا شد مظفرالدینشاه از دنیا رفت و محمدعلی شاه روی کارآمد و نگرش مثبتی به جریان مشروطیت نداشت فکر میکرد که بهنحوی میخواهند اقتدار پادشاه را محدود کند و همینطور هم بود پس به این جریان بدبینانه نگاه میکرد.
وی بیان کرد: بدبینی محمدعلی شاه و تندروی یک عده از مشروطهخواهان که غربگرا هم بودند مثل طالبوف، سید حسن تقیزاده و مستشار تبریزی کار را جوری پیش بردند که محمدعلی شاه مشروطه را از میان برد و استبداد وی محقق شد.
وی اضافه کرد: سپس علمای نجف فتوا دادند و مخالفت با مشروطیت را حرام اعلام کردند در پی این فتوا بود که نیروهای مشروطهخواه از سه شهر رشت، تبریز و اصفهان به سمت تهران حرکت کردند و تهران را فتح کردند.
معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه قم افزود: مرحوم شیخ فضلالله نوری که خود از رهبران مشروطیت بود وقتی ملاحظه کرد که بعد از فتح تهران جریان مشروطیت به دست همین غربگراهای غیر معتقد به خدا و دین افتاده خود را از این جریان جدا کرد و در منزل خودش تحصن کرد.
وی ادامه داد: به استناد فتوای علمای نجف شیخ ابراهیم زنجانی که خود از طیف غربگرایان بود در عمارت انگلستان به محاکمهی شیخ فضلالله پرداختند و او را به جرم حمایت از استبداد محمدعلی شاه محکوم به اعدام کردند.
وی تصریح کرد: زمانی که شیخ فضلالله در منزل خود در حال تحصن بود و اعلام کرده بود که من این جریان را نخواهم پذیرفت کشور هلند که از جمله کشورهای دارای حق کاپیتولاسیون بود پرچم خود را به خانه شیخ فضلالله فرستاد و گفت اگر بر سردر منزل خود بزنید کسی با شما کاری نخواهد داشت و شما تحت حمایت کنسولگری هلند خواهید بود.
وی افزود: میرزا جواد سعد الدوله که در زمان محمدعلی شاه کفیل نخستوزیری بود و مسئول بردن پرچم هلند به خانه شیخ بود گفت وقتی پیام سفارت هلند را به ایشان اعطا کردم شیخ خندید و گفت آقای سعد الدوله باید بیرق ما را بر روی سفارت اجنبی بزند من حاضرم صد مرتبه زنده شوم و ایرانیان من را بسوزانند ولی به اجنبی پناهنده نشوم.
کریمی والا ادامه داد: سفارت عثمانی هم برای شیخ پرچم فرستاد و از او درخواست کرد این پرچم را به در خانه خودش نصب کند و احدی حق تعرض به شیخ فضلالله رو نداشته باشد، شیخ فضلالله نیز در اینجا اعلام میکند که من محاسنم بیش از ۷۰ سال است که بهپای این مکتب تشیع سفید شده است و من هرگز این کار را نخواهم کرد.
وی اظهار کرد: این امر منجر به این شد که مشروطه خواهان به دستگیری شیخ فضلالله دست زده و در روز ۱۳ رجب، ولادت حضرت علی(ع)، شیخ فضلالله را در تهران به دار کشیدند.
معاون فرهنگی اجتماعی دانشگاه قم بیان کرد: اینچنین بود که کشورهایی که دارای حق کاپیتولاسیون بودند در این حوادث و جریانات اینچنین دخالت میکردند و به هر نحوی که منافعشان اقتضا میکرد، حوادث و جریانات را رقم میزدند و سعی میکردند که اوضاع را مدیریت کنند، بههرحال حوادث و اتفاقات مختلفی در جریان این حق کاپیتولاسیون اتفاق افتاد تا اینکه در نهایت بعدازاینکه انگلیسیها در جنگ جهانی اول یکه تاز میدان شدند.
وی اضافه کرد: مخصوصاً در کشور ایران، کار به کودتای ۱۲۹۹ رضاخان منجر شد و در سال ۱۳۰۶ شمسی مجلس شورای ملی بعد از اینکه رضاشاه تاجگذاری کرده بود، تمام این کاپیتولاسیونها را ملغی اعلام کرد و بههرحال این را رضاشاه بهعنوان برگ برندهای برای خودش مطرح میکرد.
کار انگلیسیها است!
کریمی والا خاطرنشان کرد: البته توجه به این مسئله لازم است که انگلیسیها از این طریق قصد چنبره بهتماممعنا بر ایران را داشتهباشند، چون اساساً رضاشاه مهره انگلیسیها بود که در ایران به سلطنت رسید و لازم بود که تمام کشورها بهتماممعنا از صحنه سیاسی ایران دور شوند، و ازجمله مجالی که آنها میتوانستند داشتهباشند، حق کاپیتولاسیون بود که توسط مجلس شورای ملی ملغی اعلام شد تا بهتماممعنا میدان در اختیار رضاشاه قرار دهند.
وی اظهار کرد: حوادث و جریانات درنهایت به استعفای رضاشاه منجر شد و انگلیسیهایی که خودشان رضاشاه را به سلطنت رساندهبودند او را عزل کرده و به جنوبیترین جزیره آفریقا به نام جزیره موریس تبعید کردند که ده هزار کیلومتر از ایران فاصله داشت و سپس محمدرضا را به سلطنت رساندند.
کریمی والا افزود: انگلیسیها بعد از جنگ جهانی دوم ضربه دیده و دیگر آن قدرت سلطهگری خودشان را از دست دادهبودند، آمریکا نیز جایگزین انگلیسیها شد و ازجمله کشورهایی که موقعیت سیاسی و جغرافیایی مهمی برای آمریکاییها داشت کشور ایران بود.
وی بیان کرد: در اوایل دهه ۴۰ شمسی دو اتفاق مهم برای ایران رقم خورد یکی در فروردین ما این سال که آیتالله بروجردی رحلت کردند که در کل جهان تشیع ازجمله ایران مردم مدتها عزادار بودند و دیگر اینکه در اواخر سال ۴۰ نیز یعنی اسفندماه، آیتالله کاشانی از دنیا رفتند و باوجود اینکه مرجع تقلید نبود، هرچند که مرجعیت سیاسی داشتند و در تحولات و جریانات سیاسی خیلی دخالت داشتند.
معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه قم اظهار کرد: باوجود تبلیغاتی که نسبت به روحانی که در سیاست دخالت میکند، علیه او صورت میگرفت که ازجمله این روحانیون همین آیتالله کاشانی بود و به قول امام خمینی (ره)، " آخوند سیاسی" انگی بود که به روحانی که در مسائل سیاسی دخالت میکرد زده میشد.
وی ادامه داد: زمانی که آیتالله کاشانی رحلت کردند، پیکرشان تا شهرری روی دستان مردم تشییع شد بنابراین برای سیاستمداران آمریکایی خیلی مهم بود که حالا از یکطرف که مرجعیت دینی از دنیا رفته و از طرفی هم مرجعیت سیاسی رحلت کرده است، به نحوی برای محمدرضا پهلوی ایجاد مشروعیت کنند و اقتدار وی بهصورت مطلق در ایران حفظ شود.
وی اظهار کرد: درنهایت آنچه آمریکاییها تصمیم گرفتند که در ایران اتفاق بیفتد انقلابی تحت عنوان شاه و ملت یا انقلاب سفید مطرح شد؛ در بهمنماه سال ۴۱ محمدرضا شاه تصمیم گرفت تا مفاد ۶ گانه انقلاب شاه و ملت را به رفراندوم بگذارد از این رو این زمان انتخاب شد که بهمنماه آن سال مصادف با ماه رمضان بود که در نتیجه آن حوزههای علمیه تعطیل بود و مخالفت چندانی در این شرایط از سوی علما و مراجع صورت نمیگرفت.
وی گفت: در نهایت اعلام کردند که بیش از ۹۵ درصد مردم به این درخواست شاه رای دادند، البته مواد این رفراندوم مواد خاصی نبود که حساسیت خاصی ایجاد کند، اما پشت پرده اصلی آن ایجاد مشروعیت برای محمدرضا بود و بقیه اتفاقاتی که در نتیجه این رفراندوم اتفاق افتاد اصلاحات ارضی بود که منجر به از بین رفتن استقلال مردم در تولید محصولات کشاورزی شد که از سال ۱۳۴۵ به بعد ایران بهعنوان یکی از بزرگترین واردکنندههای گندم در دنیا شد، درحالیکه در اواخر دهه ۳۰ ایران حتی صادرات گندم نیز داشت.
کریمی والا یادآور شد: کِنِدی نیز به این لحاظ که مردم به درخواست محمدرضا پاسخ مثبت دادند و او را پذیرفتند به محمدرضا تبریک گفت و به این صورت بهنوعی در دنیا این را اعلام کردند که این رژیم دارای مشروعیت مردمی است.
وی افزود: اما پس از اینکه حوزههای علمیه باز شد، امام خمینی(ره) راجع به این موضوع سخنرانی کرده و اعلام نمودند که ما امسال یعنی سال ۱۳۴۲ عید نخواهیم داشت که این سخن ناشی از شهادت امام صادق (ع) و همین مسئلهای بود که توسط رژیم صورت گرفت.
وی اضافه کرد: در یکی از مفاد این قرارداد به زنان حق رأی و اینکه هم انتخاب کنند و هم انتخاب بشوند، داده شد که البته امام خمینی(ره) اعلام کرد که ما با این مسئله مشکلی نداریم اما اینکه بخواهند به این بهانه کشور را به فساد و فحشا بکشند را نمیپذیریم و آنچه مخالفت اصلی امام با این قرارداد بود، حذف شرط مسلمان بودن و قسم به قرآن بود.
وی ادامه داد: در فروردین سال ۱۳۴۲، حادثه حمله به مدرسه فیضیه اتفاق افتاد که آیتالله گلپایگانی به مناسبت شهادت امام صادق(ع) در مدرسه فیضیه مجلس برگزار کردهبود که نیروهای رژیم شاه حمله کرده و تجمع طلاب را در مدرسه فیضیه را به خاک و خون کشیدند.
کریمی والا خاطرنشان کرد: پس از این اتفاق، فضای ارعاب و ترس زیادی بر کشور ازجمله قم حاکم شد و تا چند ماه بعد از آن نیز هیچ اتفاق خاصی در کشور رخ نداد و سکوت محض همهجا را فراگرفت تا اینکه در خرداد ۱۳۴۲ که با ماه محرم تقارن داشت، امام خمینی(ره) اعلام کردند که در روز عاشورا سخنرانی خواهند کرد که بعد از آن سخنرانی، نیمههای شب امام را دستگیر کردند و به مدت ۱۳ ماه ایشان در تهران بازداشت بودند.
ماجرا کاپیتولاسیون آمریکائیها چه بود؟
معاون فرهنگی اجتماعی دانشگاه قم بیان کرد: در زمانی که امام خمینی(ره) بازداشت شدهبود و طلاب نیز یا کشته و یا در بازداشت شکنجه شدند، محمدرضا شاه احساس کرد که دیگر هیچ رقیب و دشمنی ندارد و پایههای حکومت او محکم شده، در نتیجه به امریکا سفر کرد تا اینکه از آنها در خواست وام ۲۰۰ میلیون دلاری خرید سلاح بکند، آمریکاییها نیز اعلام کردند که در ازای این وام از شما حق کاپیتولاسیون میخواهیم، چراکه برای نگهداری و یا تعمیر این سلاحها نیاز است تا آمریکاییهایی که به ایران میآیند مصونیت داشتهباشند و چون مردم ایران مردم متمدنی نیستند و ممکن است وحشیگری داشته باشند، حق کاپیتولاسیون خواستند و لذا در سال ۱۳۴۳ بحث کاپیتولاسیون در دولت مطرح شد و در مهرماه ۱۳۴۳ این لایحه در مجلس شورای ملی که نمایندههای آن مطیع دربار بودند، پذیرفته شد.
وی افزود: هرچند انقدر این حق کاپیتولاسیون ننگین بود که ۱۵ نفر از همان نمایندهها مخالفت صریح خود را اعلام کردند تا ۱۲ شب که ۷۴ رأی موافق در برابر ۶۳ رأی مخالف، این لایحه به تصویب رسید.
کریمی والا خاطرنشان کرد: پس از تصویب این لایحه، رژیم سعی میکرد که این اتفاق را مخفی و پنهان کند اما کمکم به واسطه اتفاقاتی که رقم خورد مشخص شد که این حق کاپیتولاسیون چه بوده است.
وی افزود: امام خمینی(ره) برای اینکه مردم را از این حق آگاه کند، در ۴ آبان ۱۳۴۳، سخنرانی تاریخی خود را ایراد کردند که علیه شاه و امریکا و کاپیتولاسیون نظر خود را اعلام کرده و افشاگری کردند و فرمودند استقلال ما فروخته، عزت ما پایکوب و تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانوادههای خود با کارمندان فنی واداریشان باخدمهشان و با هر کس که به آنها وابستگی دارند، از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند، اگر یک خادم آمریکایی یا یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شمارا در وسط بازار ترور کند، زیر پا لگدکوب کند پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد، دادگاههای ایران حق محاکمه ندارند باید پرونده به آمریکا برود و در آنجا اربابها تکلیف را معین کنند.
کریمی والا تأکید کرد: این سخنرانیها بسیار کوبنده برای رژیم پهلوی تلقی شد و لذا در نیمهشب ۱۳ آبان امام را دستگیر کرده و به ترکیه تبعید کردند.
البته این اقدامات رژیم پهلوی بیپاسخ نماند و در اول بهمن سال ۴۳ حسنعلی منصور نخستوزیر خیانتکار محمدرضا پهلوی توسط محمد بخارایی ترور شد و در ۲۱ فروردین ۴۴، رضا شمسآبادی که آمدوشد محمدرضا را کنترل کردهبود و محمدرضا شاه را ترور کرد که البته شاه جان سالم به در برد و رضا شمس آبادی به شهادت رسید.
وی گفت: مردم به هرنحوی که میتوانستند مخالفت خود را اعلام میکردند تا اینکه با تلاشها و مجاهدتهای مردم و امام خمینی(ره) انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و ما هم اکنون در فضای دل انگیز استقلال آزادی و آزادگی به سر میبریم، لذا امید است که بتوانیم قدردان این مجاهدتها باشیم و خداوند به همه ما بصیرت عنایت کند.
انتهای پیام