خاطره نام و نشان عشق بعد از جنگ

خبرگزاری ایسنا شنبه 20 شهریور 1400 - 15:20
با رضایت پدرش به جبهه اعزام شد. چند باری برای مرخصی آمد تا نصف شب با برادرهایش می نشست و از جبهه برای آنها تعریف می کرد. خیلی برای مرخصی نمی آمد. تمام زندگی اش شده بود جنگ ، اسلام و امام. عاشق شهادت بود.
خاطره نام و نشان عشق بعد از جنگ

به گزارش ایسنا، مادر شهید سید جلال ناصری روایت می‌کند: سید جلال در سال ۴۱ در زنجان متولد شد. از دوران بچگی بچه شلوغی بود یک جا آرام و قرار نداشت تا اول دبیرستان درس خواند. با اینکه خیلی شلوغ بود ولی کوچک ترین اذیتی را از او ندیدیم. در مشکلات هم خیلی عاقلانه رفتار می کرد. در هر کاری اول خوب فکر می کرد بعد دست به کار می شد.

کسی را برای ازدواج زیر نظر داشت ولی وقتی جنگ شروع شد دیگر پی‌اش را نگرفت. هر چه اصرار می‌کردم قبول نکرد و می گفت: «الان اوضاع فرق کرده اگر برگشتم نام و نشانی را به شما می‌دهم تا موقعی که جنگ هست من نمی‌توانم ازدواج کنم.»

با رضایت پدرش به جبهه اعزام شد. چند باری برای مرخصی آمد تا نصف شب با برادرهایش می‌نشست و از جبهه برای آنها تعریف می کرد. خیلی مرخصی نمی‌آمد. تمام زندگی‌اش شده بود جنگ ، اسلام و امام. عاشق شهادت بود.

عملیات فتح المبین در منطقه شوش بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد. پیکر پاک سید جلال را به من نشان ندادند بعدها فهمیدم که پیکرش بی سر بود.

انتهای پیام

منبع خبر "خبرگزاری ایسنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.