به گزارش خبرگزاری فارس از اوز، قصه ها و حکایتهای مختلف از زندگی معلولین بارها به گوشمان رسیده است اما فصل مشترک اکثر قصه های معلولیت، کلید واژه های خودباوری و حرکت و تغییر است.
برای مثال یکی از این آدمها ایوب خالقی، جوان چهل ساله اهل شهرستان اوز است که وقتی حکایت زندگی اش را بشنوی موج های مثبت کائنات در آن جاریست؛ به رغم دغدغه هایی که دارد و بی توجهی هایی که به او شده است.
ایوب خالقی جوانی است ۴۰ ساله، اهل شهرستان اوز که بر اثر یک بیماری از ناحیه پا دارای معلولیت است و به اصطلاح عامیانه «پاهایش کوتاه است» اما همین پاها چه مسیرهایی را که طی نکرده است.
دوچرخه پای ثابت زندگی ایوب خالقی
ایوب، عاشق دوچرخه سواری است و دوچرخه همپای همیشگی اوست حتی به گمانم با تعریف هایش اگر سفری دور و دراز هم در پیش داشته باشد، دوچرخه را به دیگر وسایل نقلیه ترجیح دهد.
او قصه معلولیتش را اینطور روایت می کند که ابتدای تولد مدتی سالم بوده است، اما در گذر زمان بر اثر یک بیماری و کم شدن آب بدن، پاهایش چنین شکلی گرفته است و به دلیل اینکه پدرش مشغله کاری بسیار داشته و در خارج از این منطقه به سر می برد و سن برادرانش هم به حدی نبوده که بتوانند کارگشا باشند، او به این بیماری دچار می شود و حتی در ۹ سالگی هم یکبار به زیر عمل جراحی می رود اما از آنجا که هزینه های جانبی و دوندگی ها برای مداوا بسیار زیاد بوده است و حمایتی از او شکل نگرفت دوباره پا به همان شکل و حالت پرانتزی و کوتاه برمیگردد.
قصه دوچرخه سواری او از همان زمان کودکی رقم می خورد وقتی که کلاس اول ابتدایی بوده است پدرش برای او یک دوچرخه میخرد و همین دوچرخه آغازِ عشق ایوب بوده است که دیگر زندگی را با پای دل طی کند.
ایوب خالقی تحصیلاتش را تا مقطع پنجم ابتدایی ادامه داد و پس از آن دست از تحصیل کشید، او اکنون در یکی از سوپرمارکتهای شهرستان اوز مشغول به کار است، تشکیل خانواده داده و صاحب یک فرزند هم هست که به گفته او این نقص مادرزادی انگار به فرزندش هم سرایت کرده است و در تلاش برای مداوای او است.
از این جوان ۴۰ ساله پر از انرژی مثبت پرسیدم به خاطر این معلولیت آیا اذیت هم شده است یا با خودش گفته است که چرا من چنین نقصی داشته باشم؟ او در کمال آرامش، پاسخ داد من مسیر زندگی ام را طی میکنم و اگرچه برخورداری از وضعیت جسمانی کامل برای همه خوشایند است اما وقتی که چنین اتفاقی برای من رخ داده است، دیگر گله و شکایت نمیکنم، کسی که نباید تسلیم شود من هستم.
جالب این است که ایوب یک مهارت خاصی هم در راه رفتن روی دست دارد که از آن هم برایم صحبت کرد.
دوچرخه سواری حتی در مسافت های بین شهرستانی
ایوب خالقی از آن شهروندانی است که به نظر می رسد یک تنه در کاهش آلودگی هوای ناشی از دود وسایل نقلیه گام برداشته است، او برایم تعریف میکند که نه فقط در اوز که به طور مثال فاصله لارستان تا اوز، اوز تا گراش و بسیاری از مناطق همجوار را با دوچرخه طی می کند و از این کار شور و اشتیاق فراوانی دارد که در سخنان و تأکیدش بر دوچرخه سواری این شوق کاملا مشهود است.
ایوب خالقی آنقدر به دوچرخه سواری علاقه دارد که به رغم کمبودها و مسائل مختلف، مجبور به تهیه اقساطی دوچرخه شده است و به نظرمی آید چقدر در اینجا، فضا برای حمایت، برای شنیدن، برای فهمیدن کم است!!
او که با پاهایی ناقص و معلول بیش از حد وجودی خودش در دوچرخه سواری ماهر شده است و هر مسافتی را با دوچرخه می پیماید یک تیم بیش از ۴۰ نفره دوچرخه سواران از جوان و پیر را تشکیل داده است و با یکدیگر دل در مسیر جاده می نهند و گوش به نوای این چرخ طبیعت دارند.
اما با وجود رشد روزافزون تکنولوژی، آیا تا کنون اخبار و یا حداقل تصاویر این گروه دوچرخه سوار به سمت و سوی مسؤولان ذیربط از جمله اداره ورزش و جوانان نرسیده است؟ و یا درصورتی که رسیده باشد؛ آیا مجالی برای حمایت وجود ندارد؟!
ایوب خالقی مشتاق شرکت در مسابقات
از ایوب خالقی جوان چهل ساله اوزی سؤال کردم که آیا در مسابقات هم شرکت کرده است؟ ایوب گفت: به حضور و شرکت در مسابقات علاقه دارم اما کسی سراغی از ما نگرفته است تا ما هم بتوانیم از رشته ای که در آن مهارت داریم استفاده کنیم و هم بتوانیم باور ببخشیم به اینکه «معلولیت محدودیت نیست».
ایوب می گوید: خیلی مشتاق هستم که یک دوچرخه کورسی داشته باشم و با حمایت مسوولان بتوانم در مسابقات مختلف شرکت کنم و به ما هم بها داده شود.
این قصه زندگی ایوب خالقی جوانی معلول از شهرستان اوز بود که عزت نفس و خودباوری در آن موج میزند اما این داستان زندگی فقط نیاز به خودباوری ندارد، بلکه باور پذیری از سوی دیگران، حمایت ها و زمینه سازی برای رشد آنها روی دیگر سکه این داستان است که امیدواریم محقق گردد.
انتهای پیام/د/س/خ