تحریریه پارسینه - گروه ورزشی: هاشم اسکندری، شهردار قبل از انقلاب شهرستان جویبار از چگونگی پیشرفت کشتی و احداث سالن ورزشی در شهر جویبار سخن گفت. او در این گفتگو از چگونگی زنده ماندن کشتی جویبار میگوید. حال این گفتگو را بخوانید:
واقعیت این است از زمانی که وارد شهر جوبیار شدم، ورزشکارهایی داشتیم که تمام دلخوشی آنها، کشتی گرفتن و زمین زدن حریف بود. آنها را خواستم و به دفترم دعوت کردم.. به آنها گفتم بچهها (آقای طبرستانی و آقای فلانی)، دل شما به این خوش است که حریف را زمین میزنید و اگر ۵ سال دیگر در یک مسابقه شرکت کنید و اعتراضی داشته باشید، شما را از زمین اخراج میکنند و زمانی میتوانید اظهار وجود کنید که دارای مدرک باشید. پس بروید مربی شوید و دوره دیده باشید.
همه آنها به من گفتند که ما کجا و دورههایی در تهران، کجا؟ چراکه این کار، کلی هزینه دارد. بنده در جواب گفتم که تا دینار آخر، هزینه را یا از جیب خودم میدهم یا از شهرداری میگیرم و میدهم؛ پس شما حتما به تهران بروید و دوره ببینید.
در ادامه آنها را فرستادم مدرک مربیگری گرفتند. بعدها شنیدم که یکی از این مربیان به نام آقای طبرستانی، شاگردانی را آموزش داد که برای ایران، مدال جهانی گرفتند. همچنین یکسری از آنها میگویند که اسکندری (شهردار سابق جویبار) ما را با اصرار و پیگیری برای مربیگری فرستاد و در حال حاضر توانستیم شاگردان زیادی تربیت کنیم.
در این میان، آن زمان یک سالن ورزشی در جویبار پایه ریزی شده بود. من احساس دین کردم و با وجدان خودم - با اینکه به صورت قانونی وارد شهر جویبار شدم - خواسته نماینده مردم بر این پروژه باشم.
گفتم بچههای کشتی گیر برای تمرین به کجا بروند و اراده کردم که این بچهها را تقویت کنم. خیلی زیاد - در فاصله ۱۵ روز یکبار - به سازمان تربیت بدنی تهران و اداره کل آن در پارک شهر میرفتم و شخصا موضوع را پیگیری میکردم.
شخصی که مدیر کل بود، به من گفت که شما با این همه پیگیری، زندگی ما را دچار مشکل کردید. من در جواب گفتم که تا ما اعتباری برای اداره تربیت بدنی شهر شاهی (قائمشهر) نگیریم، همچنان پیگیر هستم و هر روز نخواهیم بود.
برهمین اساس، با پیگیریهای مستمر، تقریباً تمام کارهای آن سالن ورزشی را به اتمام رساندم و بعد به شهرداری بهشهر رفتم، ضمن اینکه من برای ورزش، کمک و همکاری زیادی داشتم.
درباره یک موضوع دیگر هم خاطرهای یادم افتاد. بچه ها، مسابقهای در عراق در راه داشتند. آنها را خواستم و گفتم شما در دوره من نبودید و کارمند شهرداری هم نیستید، ولی میخواهید بروید به کشور عراق مسابقه بدهید. آنها گفتند بله. بنده در پاسخ به آنها گفتم این هزینهها را پرداخت میکنم و شما بروید و فقط فکر مسابقه باشید.
آنها در پاسخ گفتند که آقای شهردار، ما در زمان تصدی شما، مقام اول را نگرفتیم. بنده پاسخ دادم که حرف ما بر این اساس نیست؛ مهم این است که شما بچههای شهر جویبار هستید و من هم خدمتگزار و نوکر مردم جویبار و شما وقتی میروید، یعنی اینکه ما مردم رفتهایم.
منبع خبر "
پارسینه" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.