خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: تجربه مادر شدن شیرینترین آرزویی است که ردپایش را میتوان از عروسکبازی دختربچهها چید؛ غذا دادن، لباس پوشاندن، انگشتان کوچکش را بوییدن و لپهایش را بوسیدن، یک مادر جوان بعد از ۹ ماه انتظار مگر لمس لطافتی بیشتر از این را میخواهد؟
اما یک معلم خوزستانی درست چهار ساعت بعد از تولد دخترش و در حالیکه با ناباوری آن موجود صورتی ظریف را به آغوش کشیده و به تقلای دست و پا زدنهایش زل زده، کلاس آنلایناش را مثل همیشه و راس ساعت ۷ صبح برگزار میکند و تجربه حس عاشقی و غرق در چشمان دخترش شدن را تا پایان کلاس به تعویق میاندازد!
بیخوابی
براستی که قلم در برابر عظمت این روح شگفتانگیز که سخاوتمندانه از بهترین لحظاتش برای خلق تعهد دل میکند مدهوش است، آنچه در سطور بعدی به رشته تحریر درآمده، مرور این جاودانگی از زبان خالقش، فرخنده محمد هیوندی، معلم مدرسه استثنایی پگاه پریدار شهرستان دزفول است:
من وقتی برای به دنیا آوردن فرزندم به بیمارستان رفتم به مدرسه اطلاع ندادم، چون به هیچ وجه نمیخواستم وقفهای در آموزشهایم ایجاد کنم.
ساعت حدود ۳ بامداد بود که دخترم در بیمارستان متولد شد، از خوشحالی در پوستم نمیگنجیدم و پس از رسیدگی به دخترم او را بر روی تخت نوزادان در کنارم خواباندم اما فکر کلاس صبح دانشآموزانم یک لحظه از ذهنم نمیرفت و خوابم نمیبرد.
آنلاین
دخترم رستا که به خواب رفت همانجا روی تخت بیمارستان شروع به تولید محتوای آموزشی برای تدریس آن روز کردم.
ساعت ۷ صبح بود که زودتر از همیشه و با اشتیاقی بیشتر از روزهای گذشته در کلاس درس مجازی حاضر شدم و واقعا حس عجیبی داشتم چون به یقین رسیدم که چقدر عاشق دانش آموزانم هستم.
اصلا مگر بین دانشآموزان و فرزندانم تفاوتی هست که بخواهم به خاطر تولد رستا کلاس بقیه بچههایم را تعطیل کنم؟! من نسبت به تحصیل دانشآموزانم خیلی حساس هستم.
ناتوان
من ۶ دانش آموز با نیاز ویژه حرکتی را در دوره آمادگی تکمیلی تحت آموزشهای خود دارم و از زمان شیوع ویروس کرونا تعلیم و تربیت دانش آموزانم را متوقف نکردهام.
این بچهها با نیازهای ویژه شرایط خاصی برای آموختن دارند از این رو من با خودم عهد کردم که در دورانی که به دلیل شیوع ویروس کرونا آموزش به صورت مجازی انجام میشود، تمام ساعات روز و تا جایی که در توان دارم در کنار آنها و خانوادههایشان باشم.
تولید محتوا
این بچهها نیاز به توجه ویژهی همراه با محبت واقعی دارند و ترحم به شدت آزارشان میدهد به همین خاطر من هیچ فرقی بین آنها و فرزندانم قائل نیستم.
چون معمولا دانش آموزان، به خصوص دانش آموزان با نیازهای ویژه به تدریس و توضیحات معلم خودشان اُنس پیدا میکنند، من سعی کردم در تمام آموزشهایم به جای استفاده از کلیپهای آموزشی آماده، خودم برایشان تولید محتوا کنم.
و قبل از به دنیا آمدن رستا به همراه دختر بزرگترم برای دانشآموزانم فیلمهای آموزشی تولید میکردم.
استثنا
من کار خاصی انجام ندادهام و خانواده دانشآموزان همراهیهای بسیار خوبی با آموزشهای ارائه شده دارند.
دانشآموزان استثنایی که دارای نیاز حرکتی هستند به آموزشهای مهارتی خاصی نیاز دارند و به این دلیل که نیازهای یادگیری در آنان متفاوت است، برای هر کدام نوع خاصی از آموزش باید ارائه شود که با مشارکت خانوادهها تاکنون توانستیم قدمهای مثبتی برداریم.
در ابتدا من ۶ دانش آموز را تحت پوشش آموزش داشتم که یکی از آنها با کسب تواناییهای لازم موفق شد به پایه اول دبستان مدرسه عادی منتقل شود، به نظر شما این دستاورد آنقدر شیرین نیست که از نوازد چهار ساعتهام حلالیت بطلبم و کلاس آنلاینم را راس ساعت برگزار کنم؟
انتهای پیام/ر