ایستاده با استقامت روی پاهایی که نیست

خبرگزاری فارس دوشنبه 27 اردیبهشت 1400 - 11:02
ایستاده با استقامت روی پاهایی که نیست

به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، ما آدم‌ها برای زندگی‌مان دورنگاه‌های قشنگی را در نظر می‌گیریم و اهدافی که به نظرمان خوشبختی می‌سازد و مسیر را قدم‌ به‌ قدم تا رسیدن به خوشبختی پیش‌بینی می‌کنیم ولی واقعیت این است که تفاوت آدم‌های خوشبخت و موفق با بقیه آدم‌ها هنگام مواجه‌ شدن با اتفاقات پیش‌بینی‌ نشده به‌ ویژه اتفاقاتی که فکر می کنیم هیچ ربطی به ما و زندگی و اهداف ما ندارد، مشخص می‌شود ولی اگر همین اتفاقات درست مدیریت شود چه‌ بسا که نقطه عطف زندگی مان باشد به‌ گونه‌ای که انگار ما برای این زندگی ساخته‌ شده‌ایم و بدون آن اتفاق، خودمان و توانایی‌هایمان را نشناخته بوده‌ایم.

 یکی از همین اتفاقات غیرقابل‌ پیش‌بینی در زندگی شهره شکیبایی اتفاق افتاد و باعث شد متوجه شود چقدر می‌تواند قوی و باانرژی باشد  به حدی که نقطه عطف زندگی را از همین اتفاق بسازد.

در این راستا فارس با  شهره شکیبایی، دختر معلول آباده‌ای که هرگز  معلولیت را محدودیت نمی‌داند به گفت‌وگو نشسته و با روحیه وی بیشتر آشنا می‌شویم: به‌ نوعی دو تولد دارم، تولد اولم ۲۳ آبان ۷۳، بچه درسخوان بودم و حسابی پرجنب‌وجوش از آن دخترهایی که همه از شیطنت‌هایشان به وجد می‌آیند، کم‌کم عضو خانواده سمپاد شده و بعد از آن در رشته مورد علاقه‌ام یعنی مهندسی مکانیک دانشگاه دولتی یزد ادامه تحصیل دادم.

وی اظهار داشت: دوران کارشناسی مسئولیت کمیته فوق‌برنامه انجمن دانشکده به من سپرده شد که متناسب با جنب‌وجوش و هیجان زیاد من بود و به‌ نوعی  عاشق کار فنی بودم و همین باعث شد سال آخر به‌ عنوان مهندس فنی سنگ‌شکن مشغول به کار شوم.

دختر معلول سخت‌کوش اظهار کرد: تا اینجا من دختر موفقی شناخته می‌شدم که آینده روشن و قابل پیش‌بینی داشت و نیز تا لحظه تولد دومم، ۱۳ آذر ۹۶ که هنگام برگشتن از معدن دچار سانحه رانندگی و واژگونی خودرو شدم.

 شکیبایی خاطرنشان کرد: بر اثر این سانحه، تعدادی از مهره‌های شکست یا دچار جابه‌جایی شد، سرم شکست، کنار چشمم زخم شد، دنده‌هایم مشکل پیدا کرد و مجموع این اتفاقات شد قطع امید پزشکان از زنده ماندنم را به دنبال داشت ولی از این دنیا دست نکشیدم و به‌طور معجزه‌آسایی برگشتم هرچند با شکلی جدید.

 وی اضافه کرد: من دچار ضایعه نخاعی شده بودم، کمرم فیکس شده بود و بدنم حس و حرکتی نداشت، روی تخت بودم و پزشک و پرستارها می‌گفتند فقط می‌تواند چشمانش را حرکت بده و به‌ مرور زمان روی ویلچر بیشینه این موضوع اصلاً برای من قابل‌درک نبود چطور قرار بود آن‌ همه انرژی و فعالیت به دراز کشیدن روی تخت و نشستن روی ویلچر ختم شود؟ اصلاً چطور ممکن بود زندگی من وابسته به بقیه گردد نه امکان نداشت از همان لحظه پذیرفتم قرار است سبک جدیدی از زندگی را تجربه کنم.

در مواجهه با معلولیت، به سبکی جدید از زندگی رسیدم

وی گفت: از خودم شروع کردم و اجازه ندادم کسی فکر کند شهره آن آدم قبل نیست، متوجه حال بد خانواده و اطرافیانم بودم ولی سعی  می‌کردم به آنها هم روحیه بدم، مثل سابق شوخی‌ها و خنده‌های خاص خودم را داشتم که باعث شد از حال بد آنها هم کم شود، با وجود همه ممانعت‌ها در مورد شغلم به هر سختی که بود روبرو شدم  تا بتوانم اتفاقی که افتاده بود را بپذیرم.

شکیبایی خاطرنشان کرد: تا سه ماه استراحت مطلق داشتم ولی باید خودم را می‌ساختم در نتیجه ۱۷ روز بعد از حادثه با وجود دردها و زخم‌های بدنم برای شروع کاردرمانی راهی تهران شدم و این یعنی همان شهره فعال و خستگی‌ناپذیر قبل برگشته بود شهره‌ای که به‌ جای دو تا پا از دو تا چرخ استفاده می‌کرد.

وی بیان داشت: همان روز نخست پزشک کاردرمانی، دکتر قسامی جمله‌ای به من گفت که باعث شد از شروع راه بهتر و مستقل‌تر زندگی‌ام رو بسازم گفت باید یاد بگیری روی ویلچر زندگی کنی و به بدنت یاد بدی حرکت کند و من کاملاً قطع نخاع شده بودم و این موضوع عملاً هر امیدی رو ناامید می‌کرد و هیچ‌چیز قابل پیش‌بینی نبود همچنین انجام دادن کارهای کوچک و ساده مثل نشستن ناباورانه به نظر می‌رسید ولی من به خودم ایمان داشتم و با پشتکار  یاد گرفتم که مستقل زندگی کنم.

می‌ایستم روی پاهایی که نیست

شکیبایی ادامه داد: پنج اسفند ‌ سال از پروژه کارشناسیم دفاع کردم و از شروع سال جدید برگشتم سرکار و مشغول به کار شدم، با تمرین و پشتکار تعادل بدنم رو کامل به دست آوردم و یاد گرفتم مستقل و تنها زندگی کنم، تحصیلم رو ادامه دادم، باشگاه رفتم  و بدنسازی کار کردم، نقاشی و نوازندگی، رانندگی با لودر، جوشکاری، فعالیت‌های هنری رو ادامه دادم، گواهینامه‌ام رو تغییر دادم و سفر می روم، به کمک کاردرمانی با کفش‌هایی مخصوص و واکر راه میرم و با تلاش زیاد به بدنی که امیدی به آن نبود، آموزش دادم حرکت کند.

وی با اشاره به اینکه درست است که من ضایعه نخاعی هستم و از ویلچر استفاده می‌کنم ولی هیچ مانعی برای من وجود ندارد و فقط باید راه انجام دادنش را در سبک جدید زندگی‌ام پیدا کنم یا بسازم، گفت: حالا بعد از گذشت تقریباً سه سال از اتفاقی که از نظر اکثر آدم‌ها آخر زندگی است، من زندگی‌ام را قوی‌تر، محکم‌تر و با انگیزه‌تر از قبل ساختم و این شد شعارم "من می‌ایستم، با استقامت، روی پاهایی که نیست."

انتهای پیام/س/خ

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.