محمدجعفر یاحقی با انتشار پیامی ویدئویی به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی اظهار کرد: فردوسی پدیدآورنده شاهنامه و شاهنامه پشتیبان زبان فارسی است. در شاهنامه، به غیر از فرم و صورت، همهچیز متنوع است. یعنی آهنگ و طنین سخن که به اصطلاح در بحر متقارب قرار میگیرد. همچنین از نظر هدف و چشمانداز اثر که عبارت است از فرهنگ فاخر آریایی، برای ابراز هویت و آزادگی. در باقی زمینهها شاهنامه عرصه متنوعی است که میتواند روانهای گوناگون را سیراب کند و به این دلیل است که به هر جای آن توجه میکنیم، اگر چشم دل باز کنیم، موارد تازهای را مشاهده خواهیم کرد.
وی افزود: فردوسی در نقاشی جنبههای زندگی اقوام آریایی نقش و آنقدر توانایی داشته که بتواند به گوشه و کنار زندگی مردمان گذشته سر بکشد و ظرافتها و باریکنگریهای آنها را از نظر بگذراند. هنر برتر و فاخرتر آن است که توانسته است این ظرافتها را نه تنها برای روزگار خود بلکه برای مردمان دورههای پس از خود نیز هموار، ملموس و دلپذیر کند. به طوری که گویی مردمان این و آن روزگار، به تن خویش آن را آزموده و فراز و فرود آن را از سر گذارندهاند.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی تصریح کرد: وقتی فردوسی در شاهنامه میخواهد از تکوین تمدن و شکلگیری مراحل زندگی بگوید، به کردارهای عصر جمشید اشاره میکند که چگونه توانست چهارپایان را اهلی کند و از پشم و پوست آنها پوشش تهیه ببیند و از گاو برای شخم زمین و کِشت استفاده کند. وقتی قرار است یک سنت دیرپایه، دامنهدار و همگانی مانند کشف آتش و جشن سده شکل بگیرد، داستان زیبای شکار جمشید را بیان میکند و سنگی که برای کشتن یک مار بر سنگ دیگر خورد و از جرقه آن آتش پدیدار گشت.
یاحقی با اشاره به اصالت جشن سده که در یکی از داستانهای شاهنامه فردوسی بیان شده عنوان کرد: از نظر مردم دوستداران فردوسی و شاهنامه و فرهنگ ایرانی، این داستان از هر داستان دیگری اصلیتر است برای اینکه قرنها در عمل و با عنوان سده، مردمان و حاکمان این سرزمین آن را برپا داشته و به اصالت آن گواهی دادهاند.
وی ادامه داد: از دلاوریها و رزمآفرینی شاهنامه نمیگویم چراکه فردوسی در این میدان یگانه است. از دلبری و دلآرایی و بزم میگویم که گوی سبقت را از شیرین و فرهاد ربوده و تهمینه در عین اختصاری که در داستان وجود دارد، در نازکی طبع و لطافت روح از شیرین و لیلی نیز بر نمونههای مشابه پیشی میگیرد و این از نازککاری سخن فردوسی برمیآید که گفت «روانش خرد بود و تن جان پاک، تو گفتی که بهره ندارد ز خاک».
مدیر قطب علمی فردوسی و شاهنامه ادامه داد: وقتی فردوسی در شاهنامه میخواهد نادادگری یک دادگر را برملا کند، داستان کفشگر را بیان میکند و نشان میدهد که تقید شاهان به سنتهای روزگار، چگونه فرزند جوینده کفشگر بخشنده را از ورود به سلک دبیران و دانندگان محروم میکند و زمانی که بخواهد تأثیر نیت خیر شاهان را بر زندگی مردم عادی به عنوان یک باور همگانی بیان کند و بگوید که نیت خیر پادشاه سبب برکت در رزق مردمان و نیت بد او موجب تنگی رزق و خشکسالی میشود. از داستان بهرامگور و زن پالیزپای یاد میکند که چگونه تغییر نیت پادشاه بر شیر گاو روستایی تأثیر میگذارد و فردای آن روز که زن پستان گاو را که هر روز فراوان شیر داشت، خشکیده یافت، به شوهر خود گفت «دل شاه گیتی دگر شد درای». و در آینده که این داستان در ادب فارسی نظایر فراوانی پیدا کرد، میتوانیم بهتر به نفوذ هنر فردوسی در ادب این سرزمین پی ببریم و شاهنامه را یک دُرج زرین سربسته در فرهنگ و تاریخ ایران به نظر بیاوریم.
یاحقی با اشاره به دیدگاههای مختلفی که از منظرهای متفاوت به شاهنامه توجه میکنند، خاطرنشان کرد: آنکه از دور به شاهنامه نگاه میکند، اگر تیزبین نباشد، آن را کتابی از سنخ باقی کتابها میبیند که چنانکه از نامش بر میآید، کتاب شاهان است و سرگذشت آنان. آنکه کمی نزدیکتر میآید و چشمان خود را اندکی میمالد، شاهنامه را سرگذشت جنگها و پهلوانی قهرمانان ملی میداند که در راه دفاع از وطن جانفشانیها کردهاند و آنکه خود را شاهنامهشناس میداند و سالها در زیر و بم کلمات دقت میکند و در تحقیق و پژوهش موشکافی میکند، آن را فاخر و پاشکوه میبیند که به عنوان میراثی گرانسنگ به یادگار برای ما برجای مانده و باید به مثابه پایه استوار زبان و فرهنگ و فارسی از کیان آن محافظت شود.
وی بیان کرد: توده مردمانی که در زمانهای گذشته با شاهنامه عشقبازی میکردند و امروز دیگر به آن صورت وجود خارجی ندارند و رویاها و آرمانهای ذهنی و دلخواسته خود را در آن یافتند با آن یکی میشدند و ذهن و زبان خود را از داستانها و حوادث گیرای آن میانباشتند و خود را از رجوع به هر دلبستگی دیگری بینیاز میدیدند اما آنها که با شاهنامه یکی میشوند و در آن فرو میغلتند و با شامهای تیز به گوشه و کنار آن سر میکشند، آن را همچون خود زندگی پر رنگ و بو میبینند.
انتهای پیام