برای آنکه متهم نشویم به قضاوت های عجولانه، همین جا میگویم که فایل سه ساعته منتشر شده از مصاحبه آقای سعید لیلاز با دکتر ظریف راشنیدم. ظاهراً میگویند مصاحبه بخش دیگری هم دارد که البته برای قضاوت در همین حد کفایت می کند.
چند نکته:
۱- کسانی که این مصاحبه را ترتیب دادهاند بیشتر تلاش دارند تا ظریف را متقاعد کنند که به دلیل محبوبیتش (که خودش معتقد است کاهش یافته) به صحنه رقابت های انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بیاید. آنها میخواستند در صورت دریافت پاسخ مطلوب خود آن را در قالب بمب خبری منتشر کنند و قرار نبوده کل این گفتگو محرمانه بماند. پس مصاحبهای انجام شده و دیگران قرار است تصمیم بگیرند که چه مقدار از آن منتشر بشود و چه مقدار از آن بایگانی. انشالله پاسخ به این سوال را که چگونه فایل مصاحبه به دست دشمنان ملک و ملت رسید بزودی در اختیار ملت قرار خواهند داد.
۲ - حرفهای دکتر ظریف به ویژه درباره نقش سردار سلیمانی و دوگانه سازی میدان- دیپلماسی کاملا متناقض است. نمی خواهم ظریف را از این جهت نقد کنم که چرا فکر میکند آنجایی که اوست مرکز عالم است و همه باید با او که هماهنگ باشند. بلکه معتقدم میدان و دیپلماسی باید به هم کمک می کردند که کردهاند. ظریف صریحا به مذاکرات منطقه ای مانند افغانستان وعراق ، حتی یمن (و طبعا عربستان) اشاره می کند و می گوید اگر کمک سردار سلیمانی (بخوانید میدان) نبود هیچ موفقیتی به دست نمیآورد . باقی موارد را هم باید گذاشت به حساب ناکارآمدی در وزارتخانهای که عملاً همه بخش هایش جز آنچه که به برجام برمیگشت تعطیل بوده و هست.
ناکارآمدی دیپلماسی در برقراری روابط با کشورهای همسایه و عربی چه ارتباطی با میدان داشته است؟ اتفاقاً اظهارات خود ایشان در قبل و دیگران دال بر این است سردار سلیمانی به عنوان فرمانده میدان همانقدر در میدان رزم و سلاح «قدر » بود که در میدان گفتگو، دیپلماسی و مذاکره موفق . برای سردارمان نتیجه مهم بود و قطعا اولین راه برای او دیپلماسی و مذاکره بود. چه خود محور این کار باشد و چه دیگران .حب و بغض ها در برخی کلمات منتشره در این مصاحبه از سوی مصاحبه کننده و مصاحبه شونده نشان میدهد که ترسیم کنندگان «حال» برای« آینده» از «تحریف وقایع» هم ابایی نداشته و ندارند.
3- هرچند ایجاد تقابل بین میدان و دیپلماسی اساساً کار درستی نیست. چرا که هر کدام با ماموریت ها و ابزارهای متفاوت باید در جهت اهداف مشترکی گام بردارند و هر جا که به مدد و یاری هم نیاز دارند هم افزایی کنند و اگر هم به اختلافی در تشخیص وظیفه برخوردند مسیر رفع اختلاف کاملاً مشخص است، اما حالا که جناب ظریف این باب را گشودهاند باید بگوئیم در این جهت هر آنچه از میدان باقی است افتخار است و سرافرازی و هر آنچه از دیپلماسی بیان می شود یا «هیچ» است و وعده های توخالی یا در مرتبه تنزل یافتهاش «دستاوردی مناقشه برانگیز». حاج قاسم در درجه اول مرد میدان مقاومت بود و شما مرد ناکامی های متعدد.
درست است که هر میدان مرد خود را میخواهد . اما فرق حاج قاسم با شما در این بود که هم میدان و مختصاتش را میشناخت، و هم با دیپلماسی آشنا بود اما شما از مختصات میدان او هیچ نمی دانستید.
و چه حجتی برای پهن کردن فرش قرمز میدان برای دیپلماسی بالاتراز این میخواهید که حاج قاسم سلیمانی جانش را داد تا امروز شماها باز فرصتی چندین باره پیدا کنید و بخت خویش را در وین بیازمایید، تا شاید بتوانید به همراه دولتی پرمدعا اما با دستانی خالی با مردم خداحافظی کنید .
آنچه از حاج قاسم در عراق، لبنان ، سوریه و یمن اسطوره ساخت نه جنبههای نظامی او بلکه «دیپلماسی میدانی» او بود . او همانقدر در بهره گیری از قدرت رزم ، استراتژی و تاکتیک توانمند بود که در استفاده از قدرت مذاکره و اقناع . چه بسیار سیاست ها که بدون شلیک حتی یک گلوله به نتیجه رسید. چه سفرها و ساعت های طولانی که صرف دیدار با سران کشورها و گروههای درگیر در صحن کرد.
آقای ظریف شما بهتر است دوگانه های درون دولت را دریابید. دوگانه هایی که حتی اجازه نمی دهد بین دو وزارتخانه صمت و جهاد کشاورزی برای حل مشکل غذا و میوه مردم هماهنگی ایجاد شود.
جناب ظریف ! چرا از اختیار به غارت رفته خودتان در تعیین سفرای ایران در سایر کشورها سخن نمیگویید. چرا به مردم نمیگویید افراد نزدیک به رئیس جمهور چگونه برای شما سفیر تعیین و جابجا میکنند!. چرا از اتفاقاتی که وزارتخانههای دیگر درخارج از کشور برای شما رقم می زنند نمیگویید؟ خودتان هم خوب میدانید دوگانه شما بیش از آن که بیرون از وزارتخانه و دولت باشد در داخل دولت است.
سخن پایانی. من نمیدانم اگر حاج قاسم امروز زنده بود در مقابل این جفاها چه میگفت اما همین قدر میدانم که چون نیست و نمیتواند پاسخ دهد شما برآن شدید که کاسه کوزه بخشی از ناکامی هایتان را بر سر «مرد میدان» بشکنید.