راه میانبر آقای عطّار برای پولدار شدن / از بلال فروشی در پارک تا سرپرستی 10 هزار یتیم

خبرگزاری فارسپنج شنبه 02 اردیبهشت 1400 - 18:36
راه میانبر آقای عطّار برای پولدار شدن / از بلال فروشی در پارک تا سرپرستی 10 هزار یتیم

مریم رضی‌پور_چهارمحال و بختیاری|در یکی از خیابان‌های این شهر شلوغ مغازه عطاری دارد، پیدا کردنش خیلی سخت نبود جای دوری هم نبود همین دم گوشمان هر روز صبح کرکره مغازه‌اش را بالا می‌کشد و مشغول کسب روزی می‌شود، مثل ما زندگی می‌کندt اما کیفیت زندگی‌اش با ما فرق می‌کند، خودش که می‌گوید کار خاصی انجام نمی‌دهد.

غلامِ همتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود / ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزاد است

این است معنای عشق ورزیدن، هر کسی در این وادی عشق به راحتی و بدون هیچ منتی به دیگران کمک کند خداوند بزرگ او را منبع عشق و ثروت قرار می‌دهد.

به دنبال یک سوژه خیلی جذاب و متفاوت برای ماه مبارک رمضان بودم و تنها جایی که به نظرم رسید می‌توانم این جور آدم‌های خاص را پیدا کنم کمیته امداد بود با یک تماس تلفنی قرار شد فردی را با این ویژگی‌ها به من معرفی کنند.

وقتی خبر دادند که هماهنگ شده تا از او گفت‌وگو بگیرم یک فرد پا به سن گذاشته و فارغ از تعلقات دنیوی را تصور کردم که عمرش را کرده و حالا در باقی‌مانده عمرش به فکر جمع‌کردن ثواب است.

اما فکرم اشتباه بود چون حالا فردی که رو‌به روی من قرار دارد جوانی است متولد سال 64، متاهل و دارای دو فرزند.

اولش خیلی گیج و منگ بودم و از حرف‌هایش سر درنمی‌آوردم سعی کردم با سؤالات مختلف سر از این راز پنهان زندگیش در بیاورم اما انگار ناشدنی بود چرا که تا وارد این وادی عشق نشوی چیزی از آن به دست نخواهی آورد.

از او خواستم خودش را معرفی و داستان زندگی‌اش را برایم تعریف کند که چطور وارد این کارهای خیر شده است.

محمدامین افرا هستم... از او خواستم بیشتر از خودش بگوید از زندگی‌اش و این گونه این گفت‌وگوی شیرین و متحول‌کننده حداقل برای خود من، آغاز تغییر در زندگی شد.

خواندن قرآن زندگیم را زیر و رو کرد

زندگی من هم مانند همه افراد جامعه بود به سختی کار می‌کردم و درآمد ناچیزی داشتم و به سختی گذران زندگی می‌کردم، همه چیز از خواندن قرآن شروع شد آن هم از سال 1385.

در سال‌های گذشته هم قرآن می‌خواندم و گشایش‌های زیادی در زندگی‌ام دیده بودم اما این بار فرق داشت و توجه به معنی و تدبر بیشتر بود وقتی به سوره فجر رسیدم این جرقه در زندگی من زده شد.

خیلی‌ها که در زندگی مشکل مالی داشته باشند به دنبال گرفتن وام، قرض و بورس می‌روند اما از این آیات غافل هستیم که گشایش تمام کارها در یتیم‌داری است...

خیلی‌ها که در زندگی مشکل مالی داشته باشند به دنبال گرفتن وام، قرض و بورس می‌روند اما از این آیات غافل هستیم که گشایش تمام کارها در یتیم‌داری است...

سرپرستی 10 هزار یتیم در کل ایران

من به حرف خدا ایمان داشتم و عمل به حرف خدا را راه نجات می‌دیدم، ماه رمضان بود و شب‌های قدر به حسینیه همدانی‌ها رفتم و در آن‌جا دفترچه‌های طرح اکرام را گذاشته بودند و یادم می‌آید با دو تا یتیم شروع کردم و هر ماه مبلغی را واریز می‌کردم و این شد روزی من!

کم‌کم تعداد کودکان یتیمی که تحت سرپرستی می‌گرفتم افزایش یافت و امروز به 10 هزار نفر رسیده است و این کار نه به نیت اینکه من روزی یتیم را می‌دهم است که این خود نوعی کفر به شمار می‌رود بلکه این کارها صرفا یک خدمت به خودم است.

یتیم‌داری‌ در حل مشکلات زندگیم معجزه کرد

یادم می‌آید یک چک داشتم به مبلغ 20 میلیون تومان که تا چند روز دیگر باید حساب را پر می‌کردم اما من فقط سه میلیون پول در حساب داشتم و آن را هم باید به حساب کودکان تحت سرپرستی‌ام واریز می‌کردم آدمی هم نبودم که به سراغ وام و قرض کردن بروم و این مبلغ در روز مشخص از طریق یک معجزه فراهم شد.

هر کس می‌خواهد زندگیش روزبه‌روز بهتر شود وارد این کار خیر شود و سرپرستی چند یتیم را قبول کند و این معجزات فقط ظاهر زندگی است و بعد اثر باطنی آن آرامش معنوی است که من در زندگی‌ام دارم.

هر کس می‌خواهد زندگیش روزبه‌روز بهتر شود وارد این کار خیر شود و سرپرستی چند یتیم را قبول کند

هیچ پس‌اندازی ندارم

در حال حاضر هیچ پس‌اندازی ندارم و تنها پس‌انداز من همین کارهای خیری است که انجام‌ می‌دهم.

هر وقت برای خرید شیرینی به شیرینی‌فروشی می‌روم چند کارتن شیرینی برای خانواده‌های نیازمند می‌گیرم چون همیشه به فکرشان هستم اینکه دوست دارند از این شیرینی‌ها بخورند در نهایت احترام و به طور ناشناس این جعبه‌ها را به دستشان می‌رسانیم.

در مناسبت‌ها و ایام مختلف با غذا و شیرینی و هدیه به سراغشان می‌روم که نه تنها توانسته باشم حال آن‌ها را خوب کنم بلکه حال دل خودم هم خوب شود.

من واسطه خداوند برای رساندن هدیه عشق هستم

این کارها را خداوند انجام می‌دهد و من تنها واسطه هستم تا من هم بتوانم حال خوبی را تجربه کرده باشم.

این را که می‌گوید با صدای بلند می‌خندد و من هاج و واج به نقطه‌ای خیره شده‌ام و به حرف‌هایش فکر می‌کنم و به این فکر می‌کنم که چقدر کیفیت و کمیت زندگی ما با آقای افرا متفاوت است او حال خوب را چطور معنی می‌کند و ما چطور.

در نداری ببخش...

آقای افرا می‌گوید بعضی‌ها می‌گویند خدایا به ما پول بده تا ما بتوانیم به دیگران کمک کنیم و این طرز فکر غلطی است چون من هم نداشتم وقتی که نداشتی و بخشیدی پولدار می‌شوی چون پول باید در جریان باشد باید در راه خدا ببخشی و خدا هم بهترین‌ها را برای تو کنار می‌گذارد.

همسرم همواره مشوق من بوده است

در تمام این مسیر همسر و فرزندانم کنارم بوده و هستند و خیلی عاشقانه پیگیر انجام کارهای خیری هستند چون ما معتقدیم اگر کمکی می‌کنیم آن روزی به سمت خودمان می‌آید.

وقتی پولی به حساب یک یتیم ریخته می‌شود آرامش و خوشی سراغ آدم می‌آید که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست و چه بسیار انسان‌هایی هستند که میلیاردها تومان دارایی دارند اما آرامش درونی ندارند و من بسیاری از این معجزات را در زندگی خود دیده‌ام و این‌ها همه کار خداست.

خودم از نوجوانی یتیم شده‌ام

یکی از مهمترین دلایلی که من را در این مسیر قرار داد این بود که من طعم تلخ یتیمی را در نوجوانی چشیده‌ام مادرم را وقتی یازده ساله بودم از دست دادم و پدرم را چند سال بعدش و بسیار آن سال‌ها به من سخت گذشت.

بهترین لحظات برایم زمانی است که یکی از این کودکان برایم نامه یا دلنوشته‌ای می‌فرستد و یا زمانی که بزرگ شده‌اند و به جایی رسیده‌اند برایم نامه می‌نویسند.

همین اواخر یک نامه دریافت کردم از یک معلم که در آن نوشته بود چند سالی تحت حمایت من بوده و حالا معلم شده و خود سرپرستی چند یتیم را بر عهده گرفته است.

دختربچه‌ای که برای نداشتن گوشواره گریه می‌کرد

در یکی از سفرها که به یکی از روستاهای بازفت رفتم دختربچه‌ای را دیدم که گریه می‌کند از مادرش پرسیدم چه شده و گفتند که گوشواره می‌خواهد ما آن گوشواره را تهیه کردیم باورتان نمی‌شود آن شوق و خوشحالی با تمام ثروت‌های دنیا برابری می‌کرد و حتی ارزشمندتر.

در پاساژهای تهران دست‌فروشی می‌کردم

من زندگی سختی را پشت سرگذاشته‌ام، دست‌فروشی در پاساژها، بلال‌فروشی در پارک لاله تهران، راننده پیک موتوری و مسافرکشی با موتور اما نمی‌خواهم این زندگی را فرزندان سرزمینم تجربه کنند.

من زندگی سختی را پشت سرگذاشته‌ام و نمی‌خواهم فرزندان سرزمینم این سختی‌ها را تجربه کنند

وقتی انسان به یک جهان دیگر می‌رسد به نام جهان عشق، زندگی پر از عشق می‌شود و یاد می‌گیرد که وقتی پولدار می‌شود نباید پس‌انداز کند بلکه باید ببخشد که پول در زندگیش در جریان باشد.

من در زندگی یاد گرفتم که عشق هدیه کنم تا از سمت دیگر عشق وارد زندگیم شود، محبت بدهم و محبت تحویل بگیرم و در این بین باید ایمان به خدایی باشد که عاشقانه به ما عشق می‌ورزد بدون هیچ منتی، بدون هیچ غرور و منیتی.

آقای افرا به 10 هزار یتیم در سراسر کشور عشق و محبت هدیه می‌دهد و در عوض از آن‌ها نیز عشق و آرامش می‌گیرد.

او می‌گوید برایش مهم نیست این افراد چه مذهب و یا مسلکی دارند مهم این است که بنده خدا و انسان هستند دیگر جایش مهم نیست از چهارمحال و بختیاری باشند، هرمزگان، سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی و یا جنوبی...

تمام آنچه از ثروت دنیا برای یک نفر می‌ماند، همین است که لبخندی بر دلی بنشانی و دست افتاده‌ای را بگیری و افراد خیر و نیکوکار نشانه‌های خداوند در میان ما هستند تا رابطه انسان با انسانیت قطع نشود.

هم صحبت شدن با این طور آدم‌ها که جنسشان متفاوت است در روزگاری که برخی‌ها تنها به فکر پرکردن جیب خودشان هستند و یادشان می‌رود چرا پشت آن میزها نشسته‌اند، حال آدم را خوب می‌کند، این طور آدم‌ها به آدم حال زندگی‌کردن می‌دهند... این آدم‌ها بوی اردیبهشت‌ماه و بوی بهار می‌دهند.

حال انتخاب با خودمان است با خواندن زندگی آقای افرا هم مسیر عشق شویم و پس‌اندازمان کوله‌باری از محبت باشد و در مسیر رسیدن به قله عشق، محبت خرج کنیم و یا همچنان مانند کلاف سردرگم در پی بازکردن گره‌های کور زندگی‌مان به دست عوامل مادی باشیم.

انتهای پیام/68024/م

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.