این روزها گفت و گوها در رابطه با برجام شرایط ویژه و حساسی به خود گرفته و مذاکرات ایران با ۴+۱ به صورت مستقیم و بهطور غیرمستقیم با آمریکا در حال پیگیری است. در همین رابطه پژوهشگر ایرنا گفت و گویی را با «حشمتالله فلاحتپیشه» رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در دوره دهم انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
ایرنا: به نظر شما برجام تا چه اندازه در رابطه با رفع موانع صنایع هستهای کشور موفق بوده است؟
من معتقدم فارغ از جنبههای سیاسی، باید به نکات فنی برجام اشاره داشته باشم. از زمان مجلس هفتم که بنده در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی حضور داشتم، تا دوره دهم مجلس شورای اسلامی، هرچند ماه یک بار از تاسیسات هستهای بازدید داشتیم. نکتهای که در این زمینه وجود دارد این است که اگر در هر منطقهای که یک سایت هستهای وجود داشت، بعد از برجام چندین سایت (سایتهایی که با انرژی هستهای وابسته هستند مانند سایتهای علمی، فیزیکی و ... که به نوعی با این دانش در ارتباط هستند) در آنجا مستقر میشدند. یعنی پذیرش یکسری تعهدات توسط ایران که ادعای تهدید نظامی یا ادعایی که در قالب PMD یا ابعاد نظامی مطرح میشد، را عملا پاسخ میگفت و زمینه استفاده از صنعت هستهای در حوزههای دیگر را هم فراهم میکرد. به اذعان مهندسان فناوری هستهای، ۷۰۰ رشته فناوری و صنعتی با فناوری هستهای به مرحله تکنولوژی برتر(High tech) دسترسی پیدا میکنند. بدین ترتیب ایران بعد از برجام سعی کرد در این حوزه فعالیت داشته باشد که درواقع بعد از برجام ایران از تحریم علم و فناوری هم خارج شد. لذا دستاوردهای مختلف این صنعت در رشتههایی مانند پزشکی، زمینشناسی، کشاورزی، حوزههای مختلف صنعت و غیره مورد استفاده قرار گرفته و هنوز هم ادامه دارد. این موضوع در مقایسه با وضعیت ۱۵ سال پیش کشور که در آن زمان کشور حتی اجازه نداشت تا ۲۰ سانتریفیوژ را در ۲۰ دانشگاه فنی برای آموزش دانشجویانش در اختیار داشته باشد، اما هماکنون این فناوری در حوزههای مختلف علم و فناوری و صنعت، گسترش یافته است. بنده به یاد دارم که در یکی از بازدیدهایی که بعد از خروج ترامپ از برجام از مجتمع «اراک» داشتیم که در آن جا بنابر توافق برجام مقرر بود تا ایران نیمی از میله های سوخت را در این مجتمع با سیمان پر کند. در این هنگام یکی از همراهان در تیم ما از مهندسین آن مجتمع سوال پرسید: «آیا الان که ترامپ از برجام خارج شده امکان دارد تا مجدد این میلهها از سیمان خالی شود؟» که آن مهندس هم در پاسخ گفت: «امکان دارد، اما بهتر است تا این اقدام صورت نگیرد». من از این گفته شگفتزده شدم و در فرصتی مناسب منظور وی را از این گفته جویا شدم. وی در پاسخ به من هم اینگونه توضیح داد: « قطعاً به خاطر دارید که در بازدید چندسال قبل شما، تنها همین یک سایت وجود داشت، اما هماکنون بیش از سی و اندی سایت در این مجتمع مستقر است که دستاوردهای ایران از آب سنگین را در حوزههای مختلف استفاده میکند». این شخص حتی قراردادهایی را به من نشان داد و معرف این نکته بود که دستاوردهای این صنعت درحال فروش به کشورهای اروپایی است.
بنده معتقدم در حوزه برجام بسیار سیاسی عمل شد. فارغ از اینکه شرارت اصلی را ترامپ به وجود آورد، ولی برجام موجب شد تا حق هستهای ایران به صورت قانونی در بیاید. ایران تنها کشوری بود که ذیل فصل «هفتم» منشور سازمان ملل متحد رفت اما با چالش هایی که میتوانست کشور را با مشکلات متعدد روبرو کند، مواجه نشد. درواقع توافقی صورت گرفت که غنیسازی هستهای ایران به رسمیت شناخته شد و جالب اینجاست که حتی کشورهای عضو باشگاه هستهای یعنی کشورهای دارای بمب هستهای هم از چنین بنیانهایی برخوردار نیستند. اما این کار در مورد ایران انجام شد. بعد از این توافق (برجام) کشور از این امکان برخوردار شد که با کشورهای مختلف مانند چین، انگلستان، روسیه حتی با واسطه با خود آمریکا قرارداد های تازه ببندد، اما متاسفانه شرایط به وجود آمده به واسطه خروج ترامپ از برجام به هم ریخت. بنابراین مجموعه دیپلمات هایی که در دنیا دغدغه صلح و امنیت بینالمللی دارند هنوز نتوانستهاند تا این شرارت را استثنا کنند. اما به هرحال و به نظر من برجام یک توافق قابل دفاع به لحاظ «فنی» بود. اما به لحاظ سیاسی حتی همان زمان هم بنده در گفتگوی ویژه خبری در زمان امضای توافق اعلام کردم که بندهای ۱۱ تا ۱۳ قطعنامه ۲۲۳۱ که مربوط به مکانیسم ماشه میباشد، جزو ضعف های برجام است اما به هر حال پذیرفته شد.
ایرنا: به نظر شما چه مواردی در رابطه با صنایع هستهای در برجام وجود دارد که دولتهای متخاصم(اسراییل و دولت قبلی آمریکا) را به واکنش واداشته است؟
حساسیت اصلی در رابطه با افزایش قابلیت علمی و فناوری ایران است. چون ایران این قابلیت را پیدا کرده به فناوری تکنولوژی برتر دست پیدا کند و تنها یک نمونه آن مربوط به مباحث پزشکی است. به هرحال بیش از ۱ میلیون ایرانی میتوانند از فعالیت ها و فناوری پزشکی هستهای برخوردار بشوند که اگر این فناوری نبود بایستی با هزینههای گزاف در خارج از کشور آن را دنبال میکردند. بنابراین میتوان گفت که ایران در حوزههای مختلف به این قابلیت رسیده و حتی برای اینکه تهدید را از بین ببرد، ایران ابعاد نظامی احتمالی این مساله را بست و دیگر ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار نمیگرفت. ولی به نظر من ایران کشوری است که میتواند غنی سازی را تا هر میزانی ادامه بدهد میتواند به توان لازم هم برسد و حتی اگر یک زمان، بخواهد به سمت بمب هم برود، توان آن به لحاظ علمی وجود دارد، اما در این حوزه «منع فقهی» به صورت جدی وجود دارد. به هرحال با برجام ایران این تعهد را پذیرفت که تخطی از این مسایل به وجود نیاید.
ایرنا: آیا برجام توانسته تا صنعت هستهای کشور را در یک مسیر قانونی به لحاظ قوانین بین المللی هدایت کند؟
همان طور که بدان اشاره داشتم، ایران در قالب «ان پی تی» عمل کرده و پروتکل الحاقی را هم به صورت داوطلبانه تا زمان توافق با آژانس را اجرا کرد و من معتقدم برجام این شرایط را فراهم کرد، اما شرایط در دوران ترامپ به گونهای شد که حتی موجب شد تا «رابرت مالی»( نماینده ویژه کنونی ایالات متحده آمریکا در امور ایران) هم به وضوح اعلام کند که آمریکا نتوانست با ایجاد شرایط جدید(خروج از برجام) و تحریمها به آن اطمینانی که در رابطه با موضوع هستهای ایران مطرح بود دسترسی پیدا کند.
ایرنا: مزایای قانونی کردن صنعت هسته ای برای کشور چیست و در صورتی که ایران در این مسیر قرار نمیگرفت چه مسایل و مشکلاتی برای کشور به همراه داشت؟
اگر برجام امضا نمیشد ایران ذیل فصل هفتم در زمان «اوباما» بود که سیاست چندجانبهگرایانه داشت. در آن زمان پرونده ایران ذیل ماده ۴۱ فصل هفتم سازمان ملل متحد بود که در آن امکان اقدام عملی و قابل ضمانت اجرا را به شورای امنیت میداد و کشورهای مختلف هم موظف به تنبیه های مرتبط در این حوزه بودند. درواقع فصل هفتم دو ماده اصلی دارد. ماده ۴۱ «تحریم» و ماده ۴۲ «تنبیه و یا جنگ» است. ماده ۴۱ دارای ۱۵ بند است که همه آن در قالب ۶ قطعنامه عملیاتی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران اعمال شده بود. طبق قانون هم همه کشورهای دنیا که عضو سازمان ملل هستند موظف بودند تا هر سه ماه یک بار گزارشی را در رابطه با اجرای این قطعنامهها علیه ایران به شورای امنیت بدهند. بنابراین حتی کشورهایی که دوست ما بودند مانند عراق، باید این گزارش را میدادند. این فشارها هم سوای فشاری بود که توسط وزارت خزانهداری آمریکا هم در این خصوص به سایر کشورها وارد میآورد. علاوه بر این اگر بازهم قطعنامه دیگری علیه ایران شکل میگرفت این به معنای جنگ و اقدام نظامی و از این دست مسایل بود که مسیر خوبی برای کشور نبود و ایران در مسیری میافتاد که کشورهایی نظیر عراق و آنگولا و برخی دیگر در آن هستند. بنابراین برجام علیرغم اینکه کار کاملی نبود، اما از این حیث قابل دفاع بود و تنها توافقی بود که یک کشور با قدرت منطقهای میتوانست با قدرتهای جهانی و سازمانهای معتبر ببندد.