چرا آوینی همچنان مساله ساز است؟!

الف شنبه 21 فروردین 1400 - 14:15
چرا آوینی همچنان مساله ساز است؟!

«سید مرتضی آوینی» مانند هر متفکر و هنرمند دیگر دارای دو بعد «شخصیت فردی» و «میراث فکری و هنری» است، خلط این دو حوزه با همدیگر اشکال عمده آوینی شناسان امروز است. هرچند ارتباط و تنیدگی این دو حوزه در زندگی شهیدآوینی بسیار عمیق است، اما ظرافت و دقت منتقدان و تحلیل گران همین جاها است که خودش را نشان می دهد و می تواند باعث تنویر و شناخت درست و یا ابهام و تصویرسازی جهت دار درباره یکی از مهمترین شخصیت های اندیشه و هنر در تاریخ انقلاب اسلامی شود.

جستارهای ذیل  هر چند ساختار مقالات پژوهشی را ندارد، اما سعی دارد با نگاهی منصفانه و دور از شیفتگی، به میراث فکری و هنری شهید آوینی نظری متفاوت بیاندازد. این فتح باب در خصوص رویکرد نقادانه به آثار شهید آوینی، بی شک با نقد و نظر دوستان فرهیخته می تواند تکمیل و حتی اصلاح شود.

یک- چرا آثار و مکتوبات آوینی از منظر محتوایی اینقدر پراکنده است؟! «روایت فتح» کجا و نقد رمان «زنان بدون مردان» کجا؟! عاشقانه «فتح خون» کجا و تاملات «جذابیت در سینما» کجا؟!

براي پاسخ به اين سئوال باید نظری به محتوای کلی آثار مکتوب و سینمایی آوینی انداخت. به فهم بنده، شهید آوینی حداقل سه بعد شخصیتی مهم داشته است که انعکاس هر کدام از این جنبه ها در مجموعه آثار او مشهود است. شخصیت آوینی، همزمان «هنرمند و اهل قلم»، «عارف مسلک و اهل اشراق» و «متفکر و اهل فلسفه» است، به تعبیر دیگر سه عنوان مهم هنر، عرفان و فلسفه به منزله سه ضلع مثلثی است که بر محتوای آثار مکتوب او سایه انداخته است. تنوع حوزه های معرفتی مورد هدف آوینی باعث شده که نمود و ظهور هر کدام از این سه جنبه در آثار شهیدآوینی یکسان نباشد، کتاب «فتح خون» هر چند آمیخته به عرفان و اشراق و حتی جنبه های تحلیلی و فکری است، اما جنبه غالب و موثر آن بر ذهنیت مخاطب، ناشی از وجه هنرمندانه و قدرت قلم شهید آوینی در روایت ماجرای آشنای عاشورا است. همین جنبه هنرمندانه و مبتنی بر زیبایی ادبی است که باعث می شود درک محتوای این اثر جز با خواندن خود متن و تکیه بر کلام آهنگین و ادبی کتاب، لذت بخش نباشد!

نمونه دیگر، کتابهای «مبانی توسعه و تمدن غرب» و «حلزون های خانه به دوش» است که وجه غالب آنها مبتنی بر بعد «تفکر، اندیشه و فلسفه» در شخصیت آوینی تالیف شده و جنبه های هنری یا اشراقی آنها کم رنگ است. اهمیت این کتابها از این جهت است که محتوای آنها تقریبا یک دست است و برای مخاطبان مشخص و مورد هدف، فواید بیشتری می تواند داشته باشد. اما به طور کلی محتوای اغلب آثار شهید آوینی، در برزخی از سه حوزه هنر، عرفان و اندیشه می چرخند و همین موضوع باعث پراکندگی و قلّت مخاطبان و از طرف دیگر دشواری نقد و تحلیل مقالات او شده است.

عدم تفکیک درست این حوزه ها در آثار شهید آوینی باعث شده برخی از دوستداران شهیدآوینی، عقاید هنری و ذوقی شهید آوینی را هم گاها به عنوان فکر و اندیشه مستدل او بشناسند و نظرات خلاف آن را از بیخ انکار کنند! مثلا به دلایلی که جای بحثش نیست، شهید آوینی مخالف سینمای «تارکوفسکی» بود و دنبال طرح سینمای «هیچکاک»، این نظر ذوقی و سلیقه هنری شهید آوینی را نباید در حد باورهای اشراقی و یا اندیشه مستدل شهید آوینی دانست و از نقد آن ترسید! آنها که شاید یک فیلم هم از آثار معناگرای تارکوفسکی را نچشیده اند و صرفا به خاطر تقلید از شهیدآوینی، دنبال تخریب کلیت سینمای معناگرا هستند، باید حواسشان به این ظرایف هم باشد!

دو- نقل است که یکی از علمای بزرگ اخلاق به شاگردش گفته بود: «شما خدا را خیلی خوب شناخته اید، اما هنوز شیطان را درست نشناخته اید! برای همین هم به جایی نمی رسید!».

تعارض تاریخی انقلاب اسلامی با فرهنگ و تمدن غرب روشن است، اما اغلب متفکران ما هنوز تمدن و فرهنگ غرب را درست و عمیق نشناخته اند. برای همین هم نگاهشان به تمدن غرب توریستی است، همان قدر سطحی و آبکی! در نگاه این منتقدان، غرب چیزی جز بی حجابی زن ها، آزادی جنسی و الکل نیست، همانطور که در کلام غرب زده ها هم فرهنگ و تمدن غرب در حاکمیت قانون، لبخندهای دایم شهروندان، دموکراسی و آزادی های مدنی خلاصه می شود و بس!

هنر بزرگ آوینی این بود که برخلاف اغلب مدعیان غرب شناس، ماهیت فلسفی تمدن غرب را از منظر تاریخی و حتی غایت اندیشانه، سوژه شناخت دقیق و نقادی تیز خود قرار داد. کتاب «مبانی توسعه و تمدن غرب» که ردپای افکار و اندیشه های رضا داوری اردکانی هم در آن مشهود است، ماهیت تمدن انسان مدار غرب را به درستی برای ما روشن می کند. فهم دقایق و ظرایف این کتاب، مصداق همان نسخه «شیطان شناسی» است که شهید آوینی برای سالکان تمدن ساز انقلاب اسلامی پیچیده است. هرچند که این تمام ماجرا نیست و صرف غرب شناسی هم برای آنها که هوس تمدن سازی در سر دارند کفایت نمی کند!

سه- علی رغم گستردگی و تنوع موضوعات در آثار شهید آوینی، مضمون «انقلاب اسلامی» شاه بیت و عمود خیمه مکتوبات او را شکل داده است. آويني انقلاب اسلامي را داعيه دار تمدني نوين در جهان معاصر مي داند كه «اصلها ثابت و فرعها في السما» است، او حتی اگر توسعه و تمدن غرب را نقد می کند و یا نسبت به روشنفکران تعارض جدی دارد، بیشتر به خاطر تثبیت مبانی فکری انقلاب اسلامی است. در حقیقت آوینی با نقد غرب و روشنفکران غربزده، به دنبال کشف و انذار جنبه های سلبی تمدن آغاز شده با انقلاب اسلامی ایران است.

توضیح اینکه هر نظام فكري، فلسفي و سياسي شامل چند گزاره بنيادين است كه هويت مستقل آن را شكل مي دهد، اين گزاره ها هم سلبي هستند و هم ايجابي. به بيان ديگر هر تفكر و تمدن مدعي، هم بايد مفاهيم و مصاديق «آنچه نيست و نبايد باشد» را خوب بشناسد و هم «آنچه هست و بايد باشد» را خوب روشن کند. سئوال دشوار اين است كه در نگاه شهيد آويني به انقلاب اسلامي، کدام جنبه قابل تامل تر است و او در بیان این جنبه بیشتر تحت تاثیر کدام وجه از وجوه سه گانه هنر، عرفان و اندیشه شخصیت خود قرار گرفته است؟!

نشانه های متنی بسیاری می توان یافت که نشان می دهد آوینی همانقدر که در نقد فرهنگ و تمدن غرب وفادار به جنبه فکر و اندیشه است، در ترسیم افق ها و آرمانهای انقلاب اسلامی بر اشراق و نوعی معرفت درونی تکیه دارد. توصیفات عجیب و ماورائی او در خصوص شخصیت امام خمینی، پیوند انقلاب اسلامی و آخرالزمان، آینده جهان و حتی فضای معنوی رزمندگان دوران دفاع مقدس، بیش از هر چیز مبتنی بر نگاه معنوی و حکمت اشراقی شخصیت آوینی شکل گرفته و به همین جهت غیر قابل ترجمه و انتقال به مخاطبان غیرهمسو است. به تعبیر شفیعی کدکنی، باورهای اشراقی و تجربه های عرفانی از جنس گزاره های اقناعی هستند و هرگز قابلیت اثبات پیدا نمی کنند، یعنی مخاطب بسته به احوال روحی خود، یا اقناع می شود و آنها را می پذیرد و یا اقناع نمی شود و نمی پذیرد! در این وضعیت دیگر هیچ راهی برای اثبات و محک زدن مدعا وجود ندارد! به عنوان نمونه توصیفاتی که آوینی از معنویت ماورایی جبهه ها، نزول مستمر ملائکه و پیوستگی نبرد رزمندگان با عاشورا و آخرالزمان بیان می کند، جز در سایه اشراق و تجارب عرفانی قابل فهم نیست! مخاطب این کلام اگر همسو با  شخصیت و باورهای آوینی نباشد، هیچ راهی برای اثبات یا رد این مفاهیم ندارد!

به نظر می رسد یکی از علت های مهجور ماندن مقالات شهیدآوینی در موضوعات نگاه تمدنی و آینده انقلاب اسلامی، به همین جنبه های اشراقی غالب در محتوای آنها باز می گردد که به علت ماهیت ذاتی خود از حوزه نقد و اثبات و تحلیل خارج می شود و در حد شعارهای تلویزیونی و پیام های رسانه ای باقی می ماند!

البته دست خالی بودن اصحاب فکر و اندیشه در خصوص جنبه های ایجابی و تمدنی انقلاب اسلامی، درد عمومی جامعه ما است و شاید از همین فقدان است که ما علی رغم انکار ظاهری فرهنگ و تمدن غرب، روز به روز از سر ناچاری در مظاهر آن غرق می شویم و جز اضافه کردن پسوند اسلامی به بانکداری و لباس پوشاندن دیجیتالی به بازیگران نیمه لخت فیلم ها، کاری از دستمان بر نمی آید!

چهار- شهیدآوینی از معدود چهره های هنری و فلسفی برآمده از انقلاب اسلامی است که تاملات و تجربیات خوبی در زمینه نقد ماهیت تکنولوژی و مظاهر تمدن غرب داشته است. نظرات عمیق او هر چند آغشته به یافته های حکمت و اشراق معنوی است، اما به منزله فتح بابی عالمانه است که متاسفانه در سالهای پس از او هرگز ادامه نیافت. آوینی بر خلاف بسیاری از متفکران دیگر، تکنولوژی را ابزار صرف نمی دانست و معتقد بود معنا و فرهنگ با ذات تکنولوژی عجین شده است و رهایی از سیطره تاثیر فرهنگی تکنولوژی غرب، تنها از عهده اولیاء الله بر می آید. تبعات پذیرش چنین نظرات خاص شهیدآوینی یا مثلا دیدگاه او در خصوص ماهیت تلویزیون و تناقض ذاتی ترکیب «سینمای اسلامی» و حتی لزوم خلق فرم و ساختار هنری جدید برای ارائه پیام معنوی انقلاب، به گونه ای بوده و هست که جامعه تشنه عمل ما، شاید هرگز به سمت فهم دقیق و تحقق عینی آنها سوق پیدا نکند و این مقالات همواره به عنوان مباحث نظری و شبه انتزاعی در میان اصحاب فکر و هنر انقلاب باقی بماند. با استناد به چنین جنبه های هنری و اشراقی است که اطلاق عنوان «رمانتیزم انقلاب اسلامی» به بخشی از آثار شهیدآوینی منطقی جلوه می کند، اما نکته اینجا است که آوینی آغازگر این مسیر بود و قرار نیست همه سئوالات و شبهات تمدنی ما را پاسخ دهد. البته به تعبیر دکتر مددپور در کتاب سینمای اشراقی، شهید آوینی با تولید مجموعه «روایت فتح» توانست تسخیر فرم و تکنیک سینما به نفع معنا و مضمون شهادت را به شکل عینی نشان دهد و عملی بودن برخی از ایده های خودش را اثبات کند!

ختم کلام اینکه آوینی یک آرمان و راه ناتمام است، نه یک مقصد نهایی! میراث فکری او بیش از توقف در پای مستندهای جنجالی سالیان اخیر، نیازمند خوانده شدن و نقد و حرکت است و حرکت آغاز رسیدن است، همین!

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.