یادداشت میهمان، علا مینایی- کارشناس حقوقی حوزه کار و تأمین اجتماعی: بازنشستگی در منطق حقوقی و دینی، نه پایان حیات اجتماعی انسان، بلکه مرحلهای از استحقاق، کرامت و آرامش پس از سالها خدمت است. جامعهای که نتواند شأن بازنشستگان خود را حفظ کند، در واقع بنیان اخلاقی و عدالت اجتماعی خویش را تضعیف کرده است.
امروز بخش بزرگی از بازنشستگان تأمین اجتماعی، در حالی با مشکلات معیشتی و درمانی دستوپنجه نرم میکنند که قوانین موضوعه، شرع مقدس و حتی الگوهای پذیرفتهشده جهانی، همگی بر لزوم حمایت مؤثر از آنان تأکید دارند. این تعارض، پرسشی جدی درباره میزان پایبندی به قانون و عدالت در ساختار اداره تأمین اجتماعی ایجاد کرده است.
مبنای قانونی: تکلیف روشن، نه اختیار اداری
◾️ اصل ۲۹ قانون اساسی
بر اساس این اصل «برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، پیری، از کارافتادگی، درمان و مراقبتهای پزشکی، حقی همگانی است و دولت مکلف است طبق قوانین، آن را تأمین کند».
در این اصل، واژه «مکلف است» بهروشنی بار الزام حقوقی دارد، نه توصیه اخلاقی.
◾️ قانون تأمین اجتماعی و قانون الزام
مطابق ماده یک (۱) قانون تأمین اجتماعی، هدف این قانون، حمایت از نیروی کار در برابر مخاطراتی از جمله پیری و بازنشستگی است.
همچنین، بر اساس ماده ۵۴ قانون تأمین اجتماعی «سازمان مکلف است خدمات درمانی مورد نیاز بیمهشدگان و افراد تحت تکفل آنان را تأمین کند».
مهمتر از آن، قانون الزام سازمان تأمین اجتماعی به اجرای مواد ۹۶ و ۱۱۱ تصریح میکند که:
• افزایش مستمری باید متناسب با هزینه واقعی زندگی باشد
• هیچ توجیهی برای کاهش قدرت خرید بازنشستگان وجود ندارد
بنابراین، هرگونه کوتاهی در تأمین معیشت و درمان، تخلف از قانون محسوب میشود، نه محدودیت منابع.
مبنای شرعی؛ عدالت، امانت و مسئولیت اجتماعی
قرآن کریم:
«إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ» - نحل، ۹۰
عدالت در نگاه قرآنی، صرفاً یک فضیلت اخلاقی نیست؛ بلکه ستون مشروعیت حاکمیت است.
و نیز:
«إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الأَمَانَاتِ إِلَی أَهْلِهَا» - نساء، ۵۸
حقالناس بهویژه حقوق مالی، امانتی الهی است که تضییع آن ظلم محسوب میشود.
سیره نبوی و علوی
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
«مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ»
و نیز:
«أَعْطُوا الْأَجِیرَ أَجْرَهُ قَبْلَ أَنْ یَجِفَّ عَرَقُهُ»
در سیره امیرالمؤمنین علی (ع) نیز آمده است که:
«خداوند از عالمان پیمان گرفته که در برابر شکمبارگی ظالم و گرسنگی مظلوم سکوت نکنند.»
این بیان، مسئولیت حاکمیت در تأمین معیشت اقشار آسیبپذیر را بهعنوان یک تکلیف شرعی تثبیت میکند.
نگاه تطبیقی؛ تجربه نظامهای رفاهی
در اغلب نظامهای رفاهی دنیا، از اروپا تا شرق آسیا، بازنشستگی نه کمک اجتماعی بلکه حق مکتسب ناشی از مشارکت اقتصادی فرد است.
سطح مستمری، درمان رایگان یا کمهزینه و امنیت روانی، مؤلفههای غیرقابل چانهزنی این نظامها محسوب میشود.
بیتوجهی به این اصول، حتی در نظامهای سرمایهداری، نشانه بحران حکمرانی تلقی میشود.
جمعبندی
بر پایه:
• قانون اساسی
• قوانین صریح تأمین اجتماعی
• آموزههای قطعی قرآن و سنت
• و تجربه نظامهای حقوقی جهان
تأمین معیشت در شأن، درمان شایسته و رسیدگی مستمر به وضعیت بازنشستگان، وظیفهای الزامآور و غیرقابل تعلیق است. بازنشستگان، نه بار اضافی بر دوش جامعه، بلکه صاحبان حق و سرمایههای انسانی این سرزمین هستند.
بیتوجهی به حقوق آنان، پیش از آنکه یک مسئله اقتصادی باشد، نشانهای از بحران عدالت و اخلاق در حکمرانی است.












