نموداری که تعداد ازدواجهای ثبتشده در فصول مختلف سالهای اخیر را نشان میدهد، از ارقامی بالای ۱۷۰ هزار در فصلهای پررونق گذشته به حدود ۹۷ هزار مورد در پاییز ۱۴۰۳ سقوط کرده است.
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک. این تصویری است از روند نزولی ازدواج در ایران و این آمارهای جدید، بحثهای گستردهای را در فضای مجازی برانگیخت.
بر اساس آمار رسمی سازمان ثبت احوال، تعداد ازدواجهای سالانه از حدود ۸۰۰ هزار مورد در اوایل دهه ۱۳۹۰ به حدود ۴۷۰ هزار در سال ۱۴۰۳ کاهش یافته؛ کاهشی نزدیک به ۴۰ درصد که با افزایش میانگین سن ازدواج همراه بوده است. مردان اکنون به طور متوسط در ۲۸.۳ سال و زنان در ۲۴.۱ سال ازدواج میکنند. در هفت ماه نخست ۱۴۰۴ نیز تنها حدود ۲۷۲ هزار ازدواج ثبت شده و نسبت طلاق به ازدواج به مرز ۴۰ درصد نزدیک شده است.
اساس آمار رسمی مرکز آمار ایران، منتشرشده در اسفند ۱۴۰۳، در پاییز سال گذشته، تعداد ۱۱۸ هزار و ۴۵۰ ازدواج ثبتشده است، یعنی افزایش نسبت به تابستان همان سال، اما کاهش ۱۳ هزار و ۶۹۱ مورد نسبت به پاییز سال قبلتر).
اما پاییز ۱۴۰۲نیز تعداد ۱۳۲ هزار و ۱۴۱ ازدواج ثبتشده است.
این ارقام نشاندهنده کاهش حدود ۱۰ درصدی ازدواج در پاییز ۱۴۰۳ نسبت به پاییز ۱۴۰۲ است، که با روند کلی نزولی ازدواج در سالهای اخیر همخوانی دارد. و حالا با عددی زیر یکصدهزار ازدواج مواجه هستیم.
تلاقی با طرح افزایش جمعیت
این روند نزولی، مستقیماً با سیاستهای جوانی جمعیت گره خورده است. قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت که در سال ۱۴۰۰ تصویب شد، با ارائه مشوقهایی مانند تسهیلات بانکی، مرخصی زایمان و حمایتهای غذایی، قصد داشت ازدواج و فرزندآوری را تشویق کند. اما پس از چهار سال، مقامات رسمی اذعان دارند که این قانون تغییر محسوسی ایجاد نکرده است.
نرخ باروری از ۶.۸ فرزند در دهه ۶۰ به کمتر از ۱.۵ رسیده و فاصله ازدواج تا تولد فرزند اول به بیش از ۴ سال افزایش یافته است.

مشوقهای ناکارآمد
دلایل این ناکامی عمیقتر از سیاستهای اداری و اقتصادی است. فشارهای اقتصادی مانند تورم، بیکاری جوانان و هزینههای سنگین مسکن و زندگی، ازدواج را برای بسیاری به آرزویی دستنیافتنی تبدیل کرده است. تغییرات فرهنگی، افزایش تحصیلات زنان و اولویتهای جدید نسل جوان نیز نقش دارند، اما کارشناسان تأکید میکنند که بدون امنیت اقتصادی، هیچ مشوقی مؤثر نیست. حدود ۱۷ میلیون نفر در سن ازدواج مجرد ماندهاند و این وضعیت، ایران را به سرعت به سمت پیری جمعیت سوق میدهد.
کشوری که در دهههای گذشته از فرصت پنجره جمعیتی – یعنی فراوانی نیروی جوان – بهره نبرد و آن را با سیاستهای کنترل جمعیت از دست داد، اکنون با پیری همان نسل مواجه است. در هر دو مورد هم مسسئولان صرفا از شرایط، ابراز ناخرسندی کر هاند و دیگر هیچ.
پیشبینیها نشان میدهد تا چند دهه آینده، سالمندان بخش قابل توجهی از جمعیت را تشکیل خواهند داد و بار تأمین اجتماعی و اقتصادی سنگینتر خواهد شد.
جوانی جمعیت، طرحی باری به هر حال
سیاست جوانی جمعیت، هرچند با نیت خوب آغاز شد، ظاهراً بیشتر به وظیفه اداری و ایده باری به هرحال، تبدیل شده تا باور عمیق مسئولان و جامعه. بدون اصلاحات ساختاری واقعی در اقتصاد و فرهنگ، این نگرانی مضاعف ادامه خواهد یافت و نسل جوان دیروز، سالمند فردا خواهد شد بدون اینکه فرصت بهرهبرداری از جوانیاش را داشته باشد. در حالی که در برخی از کشورها همچون ژاپن، با وجود ۲۶درصد سالمند، اما شرایطی متفاوت از کشور ما دارد. و این، به تدابیر و مدیریت آنها برمیگردد.