
ران بوسو، تحلیلگر حوزه انرژی در یادداشتی که در رویترز منتشر شد، نوشت: سال ۲۰۲۵ را میتوان سالی سرشار از شگفتی و پارادوکس در تاریخ اقتصاد سیاسی انرژی قلمداد کرد؛ سالی که در آن جهان نظارهگر بازگشت «دونالد ترامپ» به کاخ سفید، حملات سنگین اوکراین به پالایشگاههای روسیه و از همه مهمتر، وقوع جنگ مستقیم میان ایران و اسرائیل بود. بر اساس هر آموزه کلاسیک اقتصادی یا تاریخ روابط بینالملل، وقوع این نوع اتفاقات که «قوهای سیاه» (Black Swan Events) خوانده میشوند و بحرانهای درهمتنیدهای میبایست قیمت نفت را به سطوح نجومی و سهرقمی سوق میداد. اما بازار نفت در کمال ناباوری، با خونسردی و آرامشی که به کرختی شباهت داشت، به این وقایع واکنش نشان داد.
ناظران بازار انرژی اکنون از شکلگیری یک «هنجار جدید» سخن میگویند؛ عصری که در آن فراوانی عرضه بر هراسهای ژئوپلیتیک فائق آمده و «حق بیمه ریسک» (Geopolitical Premium) که معاملهگران همواره بر قیمت هر بشکه نفت میافزودند عملاً محو شده است.
سناریوی روز قیامت و واکنش سرد بازار
۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ نقطه عطفی بود که نظریههای سنتی بازار نفت را به چالش کشید. در این روز، اسرائیل حملات گستردهای را علیه تأسیسات نظامی، دولتی و هستهای ایران آغاز کرد. ده روز بعد، در ۲۳ ژوئن، ایالات متحده با عملیاتی تحت عنوان «چکش نیمهشب» به این جنگ پیوست و تأسیسات هستهای ایران را هدف مقرار داد.
برای دههها، حمله مستقیم آمریکا به ایران به عنوان «سناریوی روز قیامت» برای معاملهگران نفت شناخته میشد. تحلیلگران همواره پیشبینی میکردند که جمهوری اسلامی ایران در تلافی چنین حملهای، تنگه هرمز را مسدود خواهد کرد؛ آبراهی حیاتی که حدود ۲۰ درصد از کل عرضه نفت و گاز مایع جهان از آن عبور میکند. تئوری رایج بر این مبنا بود که حتی «تهدید» به چنین اقدامی، قیمتها را بیدرنگ به فراتر از ۱۵۰ یا ۲۰۰ دلار در هر بشکه خواهد رساند.
اما واقعیتهای سال ۲۰۲۵ خط بطلانی بر این فرضیات کشید. اگرچه آغاز جنگ ۱۲ روزه موجب شد شاخص نوسان نفت خام (Volatility Index) به بالاترین سطح خود از زمان تهاجم روسیه به اوکراین (۲۰۲۲) برسد، اما قیمت فیزیکی نفت واکنشی بسیار محدود از خود نشان داد. بهای معاملات آتی نفت برنت (Brent) از ۶۹ دلار در ۱۲ ژوئن به اوج ۷۸.۸۵ دلار در هفته بعد رسید و سپس به سرعت و حتی پیش از توافق آتشبس ۲۳ ژوئن، به سطوح پیش از جنگ بازگشت. به بیان دیگر، بزرگترین کابوس خاورمیانه حتی نتوانست قیمت نفت را به بالاترین رکورد سال ۲۰۲۵ برساند.
بازاری که در برابر اخبار واکسینه شد
بررسی نمودارهای قیمتی سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که نفت در بازهای نسبتاً باریک و فشرده بین ۶۰ تا ۸۱ دلار نوسان داشته است. نکته قابلتأمل اینجاست که این دامنه نوسان حتی از سالهای آرامترِ گذشته نیز محدودتر بوده است.
برای درک عمق این بیتفاوتی، مقایسه با سال ۲۰۲۲ ضروری است. زمانی که روسیه نیروهای خود را در مرز اوکراین مستقر کرد، قیمتها از ۷۰ دلار شروع به صعود کرد و دو هفته پس از تهاجم، به مرز ۱۳۰ دلار رسید و تا یک سال بالا ماند. آن جهش قیمتی عمدتاً ناشی از «انتظار» بازار بود؛ هراس از اینکه تحریمهای غرب صادرات نفت مسکو را مسدود کند. اما آن ترسها هرگز بهطور کامل محقق نشدند و نفت روسیه راه خود را به بازارهای آسیا گشود.
به نظر میرسد بازار نفت از تجربه ۲۰۲۲ درس گرفته و نسبت به اخبار سیاسی «واکسینه» شده است. در سال ۲۰۲۵، زمانی که اوکراین پالایشگاهها و پایانههای صادراتی روسیه را هدف قرار داد، قیمتها تقریباً هیچ واکنشی نشان ندادند، در حالی که «حاشیه سود پالایشگاهها» به دلیل نگرانی از کمبود دیزل جهش کرد. حتی تحریمهای سنگین دونالد ترامپ علیه دو غول نفتی روسیه، «رزنفت» و «لوکاویل» (که مجموعاً ۵ درصد تولید جهانی را در اختیار دارند) در ماه اکتبر، تنها یک رالی قیمتی کوتاه و گذرا ایجاد کرد.
عصر فراوانی: چرا هراس دیگر خریدار ندارد؟
دلیل اصلی این آرامش شگفتانگیز در میان طوفانهای سیاسی، یک واقعیت بنیادین اقتصادی است: جهان بر بستری از نفت و گاز شناور است. ما وارد «عصر فراوانی» شدهایم. ایالات متحده آمریکا نقش محوری را در این تغییر ایفا کرده است. این کشور با تکیه بر رشد خیرهکننده تولید در حوضه شیل «پرمین» (Permian) و خلیج مکزیک، تولید نفت خام خود را در ماه سپتامبر به رکورد تاریخی ۱۳.۸۴ میلیون بشکه در روز رساند و جایگاه خود را به عنوان بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده نفت و LNG جهان تثبیت کرد.
اما داستان تنها به آمریکا ختم نمیشود؛ تغییر راهبرد اوپک پلاس یکی از موارد کلیدی بود. کشورهای عضو اوپک و متحدانشان (از جمله روسیه و قزاقستان) پس از سالها کاهش تولید برای حمایت از قیمتها، شیرهای تولید را گشودند و در سال ۲۰۲۵ عرضه خود را افزایش دادند.
همچنین کشورهای غیر عضو اوپک در قاره آمریکا، از جمله برزیل، کانادا، آرژانتین و گویان (که به پدیده نوظهور نفتی تبدیل شده است)، تولید خود را بهشدت ارتقا دادهاند.
آژانس بینالمللی انرژی (IEA) پیشبینی میکند که این رشد پرشتاب تولید، منجر به مازاد عرضه عظیمِ نزدیک به ۴ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۲۶ شود. این حجم از مازاد عرضه، همچون یک ضربهگیر بزرگ عمل میکند و هرگونه شوک ناشی از جنگ یا تحریم را در خود هضم مینماید. پیشرفت فناوری حفاری باعث شده است که حتی در قیمتهای فعلی، تولید برای شرکتهای آمریکایی سودآور باشد و اوپک نیز سیگنال داده که سرمایهگذاری برای افزایش ظرفیت را ادامه خواهد داد.
آرامش پیش از طوفان یا پایان تاریخ نفت؟
با این حال، برخی تحلیلگران هشدار میدهند که این سطح از اطمینان و «آسودگی کاذب» میتواند خود یک ریسک باشد. هاوارد مارکس بنیانگذار «اوکتری کپیتال» و از سرمایهگذاران افسانهای والستریت، جملهای مشهور دارد: «ریسک زمانی در بالاترین حد است که کمترین تصور از وجود آن میرود.»
هنوز سناریوهایی وجود دارد که میتواند این آرامش را برهم زند. اوپک ممکن است در واکنش به اشباع بازار، مجدداً سیاست کاهش تولید را اتخاذ کند. همچنین، تنشهای حلنشده میان اسرائیل و ایران همچنان بسان آتش زیر خاکستر باقی مانده است.
اما درس بزرگ سال ۲۰۲۵ برای سیاستمداران و معاملهگران این است که ماهیت بازار دگرگون شده است. در عصر وفور عرضه، «ترس» بهتنهایی برای تکان دادن بازار کافی نیست. برای اینکه قیمتها دچار شوک واقعی شوند، دیگر لفاظیهای سیاسی، تحریمهای کاغذی یا حتی جنگهای محدود کارساز نیستند؛ بازار تنها زمانی واکنش نشان خواهد داد که جریان فیزیکی نفت در مقیاسی وسیع و واقعی قطع شود. تا آن زمان، به نظر میرسد نفت آموخته است که چگونه با جنگ همزیستی کند.