عصر ایران؛ سمیرا فرخ منش (برگردانندۀ متن)- Eric Lob پژوهشگر اندیشکده کارنِگی معتقد است وضعیت بی آبی در ایران یک اتفاق ناگهانی نبوده و از سالها پیش وضعیت خشکسالی در ایران هشدار های لازم را همراه داشته است.
در کشوری که از صدها سال پیش برای این معضل چاره اندیشی کرده و به وسیله حفر قنات ها قصد داشت جلوی چنین بحرانی را بگیرد، حالا کم آبی و بی آبی یک طنز تلخ به حساب می آید.
وی همچنین این شرایط را هشداری برای دیگر کشورهای منطقه و یا کشورهای کم آب می داند.
لاب معتقد است وضعیت بی آبی ایران گرچه تاثیرات منفی گسترده ای بر جای گذاشته اما بدون راه حل هم نیست. اما برای چاره اندیشی موثر برای این معضل باید از راهکارهای موقتی خودداری کرد.
لاب در مقالهای که اندیشکده کارنگی در 24 نوامبر منتشر کرد مینویسد:
اوایل همین ماه، مقامهای ایرانی هشدار دادند تهران ممکن است ظرف دو هفته با کمبود آب آشامیدنی مواجه شود؛ امری که ناشی از خشکسالی تاریخی در کشور است. طی یک سال گذشته، میانگین بارندگی سالانه ایران ۴۵ درصد کمتر از حد نرمال بوده و 19استان از مجموع 31استان کشور در وضعیت خشکسالی شدید قرار دارند.
سدها و مخازنی که آب پایتخت را تأمین میکنند خشک شدهاند یا با حداقل ظرفیت فعالیت میکنند؛ بهطوری که برخی از آنها تنها حدود ۵ درصد از ظرفیت ذخیره خود را در اختیار دارند. نگرانیها درباره احتمال تخلیه اضطراری پایتخت رو به افزایش است و در برخی مناطق، شیرهای آب عملاً خشک شدهاند.
رهبر جمهوری اسلامی و رییسجمهور مسعود پزشکیان، هر دو بهطور علنی به شدت و وخامت بحرانی اذعان کردهاند که شکلگیری آن سالها به طول انجامیده است.
با این حال، اگر به علل ریشهای این بحران پرداخته نشود، تلاشهای کاهشی و مدیریتی به احتمال زیاد به نتیجه نخواهد رسید؛ وضعیتی که میتواند ایران را به نمونهای هشداردهنده برای همسایگان و دیگر کشورهایی تبدیل کند که با بحرانهای مشابه آب روبهرو هستند.
برای ایران، بحران کمآبی نوعی طنز تلخ است؛ کشوری که هزاران سال پیش سامانههای مدیریت آب موسوم به قنات یا کاریز را ابداع کرده بود. با این حال، طی چند دهه گذشته، ایران قناتها را کنار گذاشت و آنها را با چاهها، سفرههای آب زیرزمینی و دیگر سامانههای مدرن جایگزین کرد؛ سامانههایی که از نظر کارایی و سازگاری زیستمحیطی در بسیاری موارد ضعیفتر بودند. از اوایل دهه ۲۰۰۰ (و حتی پیش از آن)، و علیرغم ساخت صدها سد و مخزن برای ایجاد تأمین پایدارتر آب، کشور با بحرانی فزاینده مواجه شد؛ بهگونهای که میزان سالانه دسترسی به آبهای زیرزمینی، ظرفیت ذخیره هسازی و نرخ تغذیه این منابع بهطور پیوسته کاهش یافته است.
این بحران همچنین محصول عواملی چون رشد جمعیت، افزایش تقاضا، بهرهبرداری بیرویه از منابع و توزیع نامتوازن آب است؛ عواملی که بسیاری از آنها تحت تأثیر تغییرات اقلیمی و خشکسالیهای طولانیمدت تشدید شدهاند. سوءمدیریت و فساد دولتی نیز در این روند نقش داشتهاند؛ بهطوری که شرکت سدسازی سپاسد یکی از چندین شرکتی بود که قدرت سیاسی و سودجویی را بر حفظ منابع آب، حفاظت زیستمحیطی و رفاه عمومی ترجیح داد. برخی در ایران از سپاسد و همکارانش با عنوان «مافیای آب» یاد میکنند.
از دهه ۲۰۱۰ به بعد، مقامهای ایرانی و سازمان ملل متحد بهطور آشکار وضعیت را بحرانی اعلام کردند. در ژوئیه ۲۰۱۳، عیسی کلانتری، وزیر پیشین کشاورزی، بهطور مشهور اظهار داشت که کاهش منابع آب تهدیدی بزرگتر از دشمنان خارجی یا منازعات دروننخبگانی برای ایران به شمار میرود و میتواند در آینده کشور را به سرزمینی غیرقابل سکونت تبدیل کند. یکی از نشانهها و نمادهای مستمر این بحران، دریاچه ارومیه در شمالغرب ایران بوده است؛ دریاچهای که زمانی از بزرگترین دریاچههای آب شور جهان به شمار میرفت، اما با وجود یک دهه تلاش برای احیای آن، بهطور مداوم در حال کوچکتر شدن بوده است.
در تهران، این بحران بهطور خاص حاد است: سال گذشته، میزان بارندگی ۴۲ درصد کمتر از میانگین بلندمدت بود، در حالی که همزمان، پایتخت رکوردهای تازهای در مصرف آب ثبت کرد. شهر و استان تهران اکنون در میانه یک دوره خشکسالی پنجساله قرار دارند؛ در حالی که در گذشته، معمولاً پس از دو سال خشک، یک سال پربارش فرا میرسید.
در ماه ژوئیه، مسعود پزشکیان هشدار داد این بحران ممکن است ساکنان ۱۵ میلیونی تهران را ناگزیر به ترک شهر کند. با این حال، در بخشهای شمالی و مرفهتر پایتخت، برخورداری از زیرساختهای مناسب، سامانههای توزیع پیشرفته و ظرفیتهای ذخیرهسازی تقویتشده، شدت بحران را کمتر کرده است؛ امری که همزمان نابرابریهای اجتماعی اقتصادی موجود را نیز آشکار میسازد. بسیاری از ساکنان این مناطق با مصرف آب تا ده برابر میانگین خانوارها عمدتاً برای مصارف خصوصی مانند استحمام، شستوشوی خودرو و آبیاری باغچهها به تشدید بحران دامن زدهاند.
طی دو دهه گذشته، و حتی پیش از آن، این بحران بهطور منفی بر تولیدات کشاورزی اثر گذاشته و روند مهاجرت از مناطق روستایی به شهرها را تسریع کرده است. در تهران و سایر مراکز شهری، این تحولات فشار مضاعفی بر زیرساختها و خدمات عمومی وارد کرده، گسترش سکونتگاههای غیررسمی را بهدنبال داشته و مشکلات زیستمحیطی و مخاطرات سلامت عمومی از جمله ترافیک و آلودگی هوا را تشدید کردهاند؛ مجموعه عواملی که در نهایت به افزایش بیثباتی اجتماعی اقتصادی منجر شدهاند.
این بحران همچنین در شکلگیری چندین اعتراض گسترده نقش داشته است؛ از جمله اعتراضاتی در استانهای اصفهان و خوزستان در سالهای ۲۰۱۸، ۲۰۲۱ و ۲۰۲۵ که بهطور مشخص در واکنش به کمبود آب شکل گرفتند. نارضایتی داخلی بهویژه در استانهای حاشیهای، محروم و کمتر توسعهیافتهای مانند خوزستان که در پیرامون مرزهای قومی ایران قرار دارند شدت بیشتری داشته است. این مناطق بهطور نامتناسبی آسیب دیدهاند.
در ماه ژوئیه، زمانی که یکی از دانشگاهیان ایرانی از سناریویی آخرالزمانی خبر داد بر اساس آن، کشور در آستانه کمبود سراسری آب آشامیدنی طی چند هفته آینده قرار دارد، وی نبود هماهنگی نهادی در سطح دولت را مانعی جدی برای حل بحران معرفی کرد. همچنین، نتایج یک نظرسنجی که در ماه سپتامبر انجام شد نشان داد که ۷۵ درصد ایرانیان، سوءمدیریت و ناکارآمدی را )نه عوامل طبیعی یا تحریمهای اقتصادی( عامل اصلی بحران میدانند.
تا کنون، دولت عمدتاً تلاش کرده بحران را از طریق اجرای راهکارهای کوتاه مدت و موقتی مدیریت کند. این اقدامات شامل سهمیه بندی و واردات آب، تعطیلی ادارات دولتی، افزایش تعطیلات رسمی، تعلیق برخی خدمات اجتماعی و اعمال جریمه برای خانوارها و کسبوکارهای پرمصرف بوده است. در همین حال، مالکان، مدیران و مستأجران املاک مسکونی و تجاری که با افت شدید فشار آب یا قطع آن مواجه شدهاند، ناچار شدهاند برای افزایش موقت ظرفیت ذخیرهسازی، مخازن آب خریداری یا اجاره کنند.
از سوی دیگر، دولت همچنان گزینه تخلیه پایتخت را بررسی میکند و در برخی محلههای شهرها و استانها، بهطور دورهای اقدام به قطع آب کرده است. همچنین هشدارهای بیشتری درباره وخامت اوضاع به شهروندان داده و از آنان خواسته است با صرفهجویی در مصرف آب، از مواجهه با جرایم و مجازاتها جلوگیری کنند.
برای تثبیت عرضه و حفظ کیفیت آب در تهران، مقامهای دولتی اجرای برخی پروژهها را تسریع کردند؛ از جمله احداث سامانه جدید لولهکشی حلقه ای پیرامون شهر که قرار بود تا پایان سال ۲۰۲۴ تکمیل شود. طی چند دهه گذشته، تلاشهایی برای گسترش شبکههای فاضلاب و تصفیه پساب در تهران و دیگر شهرها صورت گرفته است تا آب جمعآوری، تصفیه و بازچرخانی شود. با این حال، این پروژهها به دلیل عواملی از جمله کمبود منابع مالی، شهرنشینی شتابان و سرقت دریچههای فاضلاب با تأخیر مواجه شدهاند.
برای کاهش مصرف، مقامات در آوریل سال جاری اعلام کردند کاربرانی که هشدارها را نادیده بگیرند و در آستانه قطعیهای تابستانه به مصرف بیرویه ادامه دهند، با قطع ۱۲ ساعته آب مواجه خواهند شد. با وجود این اقدامات، دولت نتوانسته است چه از منظر مدیریت تقاضا و چه از منظر مدیریت عرضه روند تشدید بحران را مهار کند.
تا زمانی که سیاستگذاران به راه حلها و اصلاحات منطقی و پایدار دست نیابند که بهطور مؤثر به ریشههای بحران بپردازد، تمامی اقدامات انجامشده صرفاً نقش مُسکنهای موقتی را ایفا خواهند کرد. این راهحلها و اصلاحات باید شامل بهبود هماهنگی میاننهادی و بینبخشی و تدوین یک راهبرد ملی برای حکمرانی محیط زیست و مدیریت منابع آب باشد. برای کاهش کمبود و بهینه سازی مصرف، دولت میتواند تیمهای بازرسی ایجاد کند تا از برداشت بیشازحد آب از چاههای مجاز جلوگیری کرده و چاههای غیرمجاز را مسدود کنند.
همچنین در برخی مناطق، امکان ایجاد بازارهای مبادله آب و بهاصطلاح «شهرهای اسفنجی» وجود دارد؛ شهرهایی با ویژگیهایی همچون کف پوشهای نفوذپذیر که به جذب آب باران و کاهش رواناب کمک میکنند.
افزون بر این، دولت میتواند خانوارها، کارخانهها و مزارع را به نصب تجهیزات و لوازم پربازده تشویق کند؛ از ماشینهای ظرفشویی، سردوشها و توالتهای کممصرف گرفته تا سامانههایی برای پایش، تصفیه و بازچرخانی آب. همچنین میتوان آنها را به بهکارگیری فرایندها و رویههای محتاطانه تر ترغیب کرد؛ از جمله تعمیر سریع نشتیها، استفاده از کنتورهای هوشمند و طراحی فضای سبز با بهرهگیری از بشکههای جمعآوری آب باران و گیاهان مقاوم به خشکی.
از منظر پایینبهبالا یا در سطح اجتماعی، دولت باید با مشارکت دادن گروههای ذی نفع محلی که بیشترین آسیب را از بحران دیدهاند، رویکردی فراگیرتر در پیش گیرد و آنان را در فرآیندهای برنامه ریزی و اجرا دخیل کند. برای مثال، میتوان انجمنهای بهره برداران را برای کمک به مدیریت محلی منابع آب تشکیل داد.