امیر کمالی الموتی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره شکلگیری ایده مستند مسخ کراسی گفت: مهم ترین چیزی که مرا به سمت ساخت این سوژه سوق داد، تجربهی تولید مستند قبلی ام با عنوان «مورفین» بود. آن مستند ما را به این نتیجه رساند که اشکال ساختار اداری، صرفاً محدود به یک یا دو بخش خاص نیست بلکه میتوان از ناکارآمدی بخش زیادی از این ساختار صحبت کرد.
و تاکید کرد: تکتک شاخصههایی که در «مسخکراسی» به آنها اشاره کردم، یا برای من یا برای اطرافیانم تجربهای آزاردهنده بودند. کنار هم قرار گرفتن این تجربههای زیسته مشابه آنچه پیشتر در «مورفین» لمس کرده بودیم ما را به این نتیجه رساند که این اثر را تولید کنیم.
او در توضیح دلیل انتخاب نام این اثر و نسبت آن با سوژه مستند بیان کرد: من شخصاً علاقهی زیادی به کتاب «مسخ»، اثر فرانتس کافکا دارم و تحول شخصیتِ اصلی کتاب، برایم همیشه شگفتانگیز بوده است. واژهی «مسخ» به معنای دگردیسی است؛ دگردیسیای که میتواند در شرایطی مثبت باشد، اما در بعضی از ساختارهای اداری، این دگردیسی ماهیتی معکوس پیدا کرده است. در بسیاری از ادارات، بروکراسی ماهیت خیلی چیز ها را تغییر داده و دیگر خدمت رسان نیست. نهتنها ساختار، بلکه ما بهعنوان مخاطبان این ارگان ها هم به نوعی مسخ این ساختار شده ایم. «کراسی» نیز بهعنوان پسوندی برگرفته از مفهوم بروکراسی، در کنار «مسخ» معنا پیدا میکند.
کمالی الموتی در ادامه از جایگاه مستند مسئلهمحور در کارنامهاش و تأثیر تجربه ساخت آثاری چون «مورفین» و «صبح جمعه» بر شکلگیری این رویکرد سخن گفت و تصریح کرد: من شخصاً مستند محض را بسیار دوست دارم و انشالله در آینده هم در این فضا کار خواهم کرد اما اگر به سینمای مستند جهان نگاه کنیم، در کنار این آثار محض که ببینده از غرق شدن در این واقعیت لذت میبرد، فیلمسازانی هستند که با نگاهی جراحیگونه به دل حکمرانی و ساختارها میزنند. نمونه شاخصش مایکل مور است که بهصراحت و با جسارت، حکمرانی آمریکا را نقد میکند. بهنظر من، ما هم به چنین مستندهایی نیاز داریم. هدف این انتقاد ها اصلاح است، نه تخریب. اتفاقاً مستندسازان دغدغهمند باید بیشتر حمایت شوند تا موشکافانهتر به ریشهی مسائل بپردازند.
این کارگردان همچنین به چالشها و سختیهایی که در فرآیند ساخت مستند با آنها مواجه بوده، پرداخت: فرآیند اخذ مجوز و تصویربرداری یکی از چالش ها بود، هرچند تا حدی به آنها حق میدهم ولی هدف ما هم این بود که به نتیجه مطلوب اصلاح برسیم. از طرف دیگر در فرآیند تولید مستند و انجام مصاحبه ها، افراد زیادی بودند که تا آخرین لحظه برای مصاحبه با آنها تلاش کردیم، اما شرایط همکاری فراهم نشد.
وی عنوان کرد: از سوی دیگر حمایتهایی که در ابتدای راه وجود داشت، بهمرور کمتر شد و عملاً تیم ما در ادامه مسیر تنها ماند. مسئله بودجه نیز بسیار تعیینکننده بود؛ پروژه با حداقل امکانات و در حد بودجه دانشجویی پیش رفت و بار اصلی این سختیها بر دوش بنده و آقای افتخاری بود.
وی با بیان اینکه تنوع مصاحبه ها و استفاده از زبان طنز در مستند کمک شایانی پر پیشبرد روایت اثر داشته است، توضیح داد: موضوع بروکراسی ذاتاً خشک و فرسایشی است؛ حتی برای کسانی که در حوزه اقتصاد و مدیریت تحصیل کردهاند. برای حفظ ریتم مستند، نیاز داشتیم از افرادی در مستند استفاده کنیم تا جذابیت افزایش پیدا کند و کمک کننده باشد.زبان طنز هم کمک میکند تا لبه تیز انتقاد، کمی نرمتر شود و موضوع فرسایشی نشود.
این فیلمساز قزوینی به وضعیت سینمای مستند در قزوین و نقش نهاد های فرهنگی در ارتقای جایگاه مستند در استان هم گریزی زد و گفت: متأسفانه کار در قزوین با دشواری هایی همراه است. بسیاری از مستندسازانی که از این شهر برخاستهاند، فعالیت خود را در تهران ادامه میدهند. ما هنوز زیرساختهایی مثل یک مدرسهی مستند جدی مشابه آنچه در «سینماحقیقت» وجود دارد نداریم و حمایتها اغلب مقطعی و نمایشی است.
وی تاکید کرد: حوزه هنری تلاش خود را میکند و بذری که آقای امامقلی در زمان ریاست کاشتند نتیجه داده است ولی توان این نهاد هم محدود است. بهنظر من دستگاهها و نهادهای متولی باید جدیتر وارد میدان شوند تا قزوین بتواند سهم شایستهتری در سینمای مستند و داستانی کشور داشته باشد.
کمالی الموتی در پایان درباره احساس خود از حضور مستندش در بخش دانشجویی نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت سخن گفت: «سینماحقیقت» همیشه برایم جذاب بوده؛ حتی از سالهای دبیرستان. امسال هم همزمانی آن با بخش دانشجویی، برایم تجربهای مبارک و دوستداشتنی بود.
«مسخ کراسی» محصول حوزه هنری استان قزوین و به کارگردانی امیر کمالی الموتی و تهیه کنندگی محمد رضا افتخاری است که موفق به دریافت لوح تقدیر بهترین مستند بخش دانشجویی نوزدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت شد.











