به گزارش بهداشت نیوز، گسترش خشونت و افراطیگری، علاوه بر آسیبهای فردی، پیامدهای اجتماعی گستردهای به همراه دارد و میتواند اعتماد، امنیت روانی و همبستگی اجتماعی را تضعیف کند.
در این زمینه دکتری روانشناسی تربیتی و بالینی و عضو تخصصی مرکز مشاوره اداره کل آموزش و پرورش آذربایجانشرقی با اشاره به ریشههای روانشناختی خشونت، گفت: بروز خشونت بهویژه زمانی که به شکل واکنشهای ناخودآگاه یا افراطی ظاهر میشود، اغلب حاصل فعال شدن مکانیسمهای دفاعی روان و سیستمهای غریزی مغز است.
پروین زارعی اظهار کرد: از منظر روانتحلیلی و علوم اعصاب، مکانیسمهایی مانند برونفکنی، جابهجایی و واکنش وارونه نقش مهمی در بروز رفتارهای خشن دارند.
وی توضیح داد: در مکانیسم برونفکنی، فرد هیجانهای ناخوشایند درونی مانند خشم، ترس یا احساس حقارت را به دیگران نسبت میدهد و آنها را تهدید تلقی میکند. در جابهجایی نیز خشم سرکوبشده نسبت به منبعی قدرتمند، به سمت فرد یا موقعیتی ضعیفتر تخلیه میشود. همچنین در واکنش وارونه، احساس ضعف یا آسیبپذیری ناخودآگاه با رفتار خشن و تهاجمی پوشانده میشود تا فرد احساس قدرت و کنترل کند.
وی با اشاره به نقش مغز در واکنشهای خشونتآمیز افزود: در شرایط تهدید یا استرس شدید، سیستم لیمبیک بهویژه آمیگدال فعال شده و قشر پیشپیشانی که مسئول تصمیمگیری و کنترل شناختی است، بهطور موقت مهار میشود. این پدیده که به «ربایش آمیگدال» معروف است، زمینهساز واکنشهای غریزی و غیرمنطقی از جمله خشونت آنی میشود.
این مدرس دانشگاه، ناتوانی در تنظیم هیجانات را از دیگر عوامل موثر دانست و گفت: افرادی که مهارت تنظیم خشم، اضطراب یا احساس تحقیر را نیاموختهاند، بیشتر به مکانیسمهای بدوی مانند پرخاشگری متوسل میشوند.
وی با تاکید بر نقش تجربههای دوران کودکی و نوجوانی در شکلگیری خشونت در بزرگسالی، اظهار کرد: طبق نظریه یادگیری اجتماعی بندورا، کودکان با مشاهده رفتارهای خشونتآمیز در خانواده، مدرسه یا رسانهها، خشونت را بهعنوان راهحل تعارض یاد میگیرند تجربه آزار جسمی، غفلت عاطفی یا بیثباتی خانوادگی نیز باعث فعالماندن مزمن سیستم استرس و شکلگیری باورهایی مانند «دنیا جای ناامنی است»، میشود.
وی افزود: اگر پرخاشگری در محیط کودک با پاداش اجتماعی مانند ترس یا احترام دیگران همراه باشد، این الگو در ذهن او تثبیت میشود همچنین استرس مزمن و بیتوجهی والدین میتواند رشد کارکردهای اجرایی مغز و کنترل تکانهها را مختل کند.
دکتری روانشناسی تربیتی و بالینی و عضو تخصصی مرکز مشاوره سازمان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی، با اشاره به تشدید خشونت در بحرانهای اجتماعی گفت: در شرایطی مانند جنگ، فقر یا تهدیدهای سیاسی و فرهنگی، پدیدههایی نظیر ناهمسانسازی جمعی، سرایت هیجانی و کاهش مهار اخلاقی، احتمال بروز خشونت و افراطیگری را افزایش میدهد و در این شرایط افراد ممکن است با توجیههای آرمانی، اعمال خشونت را مشروع جلوه دهند.
وی با تاکید بر ضرورت پیشگیری چندلایه از خشونت خاطرنشان کرد: مداخلات موثر باید از سطح فردی تا نظام آموزشی و اجتماعی را دربرگیرد آموزش تنظیم هیجان و ذهنآگاهی، درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر تروما و تقویت ارتباطات خانوادگی در سطح فردی، و آموزش مهارتهای زندگی، همدلی و حل تعارض در مدارس و برنامههای جامعهمحور در سطح اجتماعی، از مهمترین راهکارهای علمی در این حوزه هستند.
وی افزود: خشونت اغلب نشانه رنج، ترس و احساس بیقدرتی است و هرچه فرصت تنظیم هیجان، دلبستگی ایمن و آموزش همدلی در جامعه افزایش یابد، احتمال بروز خشونت و افراطیگری کاهش خواهد یافت.
در ادامه یک رواندرمانگر حوزه سلامت روان در گفتوگو با ایسنا با تاکید بر اینکه خشونت و افراطیگری معمولا نتیجه یک عامل واحد نیست، گفت: این پدیدهها اغلب از همپوشانی عوامل روانشناختی و فشارهای اجتماعی شکل میگیرند و نمیتوان آنها را صرفا به پرخاشگری ذاتی افراد نسبت داد.
فتانه رافضی اظهار کرد: از منظر روانشناختی، عواملی مانند ناتوانی در تنظیم هیجانها بهویژه خشم و ناامیدی، احساس مزمن بیعدالتی، طردشدگی یا تحقیر، تفکر دوگانه و مطلقگرا و همچنین تجربههای حلنشده آسیب روانی، از زمینههای مهم بروز خشونت و رفتارهای افراطی هستند.
وی افزود: در چنین شرایطی، فرد ممکن است خشونت را نه بهعنوان یک انتخاب آگاهانه، بلکه بهعنوان راهی برای تخلیه فشار روانی یا بازیابی احساس کنترل تجربه کند.
وی با اشاره به تاثیر فشارهای مزمن روزمره و اضطرابهای کنترلنشده، تصریح کرد: زمانی که سیستم عصبی برای مدت طولانی در وضعیت «هشدار دائمی» باقی میماند، آستانه تحمل فرد کاهش مییابد، واکنشها تکانشیتر میشوند و توانایی فکر کردن پیش از عمل افت میکند. در این وضعیت، حتی محرکهای کوچک نیز میتوانند واکنشهای شدید و نامتناسب ایجاد کنند.
این روانشناس تربیتی تاکید کرد: از این منظر، خشونت اغلب نشانهای از فرسودگی روانی حلنشده است، نه صرفا تمایل به پرخاشگری.
وی با بیان اینکه پیش از بروز رفتارهای افراطی معمولا نشانههای هشداردهندهای دیده میشود، گفت: افزایش نگاه ما در برابر آنها، کاهش همدلی و تحمل دیدگاه مخالف، انزوای تدریجی، قطع گفتوگوی سالم، توجیه خشونت بهعنوان حق یا ضرورت و احساس خشم انباشته همراه با ناامیدی، از جمله این نشانهها هستند که بهصورت تدریجی و خاموش شکل میگیرند، اما از نظر بالینی بسیار مهماند.
وی در ادامه پیشگیری از خشونت را نیازمند تقویت سلامت روان و سواد هیجانی دانست و افزود: در سطح فردی، آموزش تنظیم هیجان، شیوههای سالم بیان خشم و دسترسی به حمایت روانشناختی اهمیت دارد. در سطح خانوادگی نیز ایجاد فضای گفتوگوی امن، الگو بودن والدین در مدیریت تعارض و توجه به فرسودگی روانی اعضای خانواده نقش کلیدی در کاهش خشونت ایفا میکند.
رافضی در سخن پایانی خاطرنشان کرد: خشونت و افراطیگری بیش از آنکه یک ویژگی فردی باشند، نشانه فشارهای روانی انباشته و نادیدهگرفتهشدهاند. هرچه افراد کمتر احساس دیدهشدن، شنیدهشدن و معنا داشته باشند، احتمال بروز واکنشهای افراطی افزایش مییابد. پیشگیری از خشونت از توجه جدی به سلامت روان، گفتوگوی امن و آموزش مهارتهای هیجانی در سطح فرد، خانواده و جامعه آغاز میشود.
وی با اشاره به دیدگاه ویکتور فرانکل، روانپزشک برجسته، گفت: «وقتی دیگر قادر به تغییر یک موقعیت نیستیم، به چالش کشیده میشویم که خودمان را تغییر دهیم.»
منبع: ایسنا