تصمیم به کاهش سالهای تحصیلی در حالی عنوان میشود که اساتید گزینه مهاجرت را ترجیح میدهند، بودجه کافی نیست، تجهیزات کامل نیست و کیفیت آموزشی با بحران مواجه شده؛ بنابراین این طرح نیاز به بازنگری عمیقتر دارد.
قرار است طول دوره کارشناسی ارشد به یک سال و دوره دکتری از چهار سال به سه سال کاهش یابد. اگرچه بیان شده است که تصمیم به این طرح صرفا برای صرفهجویی در زمان است؛ اما حسین سیمایی صراف، وزیر علوم، به مساله بودجه هم اشاره داشته.
او با بیان این نکته که «بودجه کل آموزش عالی کشور حدود ۷۰۰ میلیون دلار است، در حالی که رقبای منطقهای ما بودجههای بسیار بالاتری به دانشگاهها اختصاص میدهند.» یادآور مهاجرت بیحد و حساب اساتید است. دقیقا در این نقطه، باری دیگر مساله کیفیت مطرح میشود چراکه یکی از ارکان اصلی ارتقای سطح کیفی دانشگاهها به زعم کارشناسان اساتید خوبی است که دانشجویان خوب تربیت میکند.
همزمان با پیچیدگی این وضعیت که دلایلش با بودجه پیوند خورده، ایران با خارج شدن دانشگاههای رتبهبالا (های رنک) از میدان رقابت مواجه شده. بنابراین این پرسش مطرح میشود که آیا تصمیم به کاهش سالهای تحصیلی دانشگاهها به این وضعیت پیچیده کمک میشود یا موضوع تنها مدیریت بودجه و هزینههایی است که به گفته برخی از اساتید دانشگاه، از جمله آریا الستی، استاد دانشکده مکانیک دانشگاه صنعتی شریف: «اجرای این طرح بار آموزشی، رفاهی و آنچه مربوط به نگهداشت دانشجویان در دانشگاه است را کاهش میدهد و فشار مالی دانشگاه را کم میکند. اما از نظر عملکردی و کارکردی ما را با مشکل روبهرو خواهد کرد.»
غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه و معاون پیشین وزیر علوم در دولت خاتمی، به بررسی جوانب متفاوت این طرح و تاثیرات آن بر نظام آموزش عالی ایران پرداخته و میگوید: «در حالی که یکی از مهمترین اصول ارتقای کیفیت آموزشی، وجود و تربیت استادان توانمند است، امروز با پدیده مهاجرت اساتید روبهرو هستیم که خود بحثی گسترده و چندوجهی به شمار میآید. موضوع ساختارهای دانشگاهی، استقلال دانشگاه، آزادی آکادمیک و سرشت جهانی دانشگاه همگی باید در کنار یکدیگر دیده شوند.»
غلامرضا ظریفیان میگوید: «کاهش سالهای تحصیلی طرحی است که به بررسی کارشناسی و جدی نیاز دارد. اصل ماجرا این است که این موضوع باید بر اساس هر رشته و گروه آموزشی بهصورت متفاوت دیده شود؛ برای مثال، شرایط رشتههای مهندسی، علوم پایه و علوم اجتماعی در مقاطع مختلف میتواند با یکدیگر متفاوت باشد. این مسئله تجربهای جهانی دارد و اگر به شکل دقیق و کارشناسی اجرا شود، میتواند به ارتقای کیفیت آموزش کمک کند و در برخی دروس موازی نیز به کاهش محتوا منجر شود. با توجه به اینکه نسل جوان میتواند نقش موثری در جامعه داشته باشد، اجرای این طرح باعث میشود دانشجویان سریعتر وارد بازار کار شوند.»
او افزود: «با این حال، اصل قضیه زمانی مدبرانه پیش میرود که با تکیه بر تجربیات جهانی و با رجوع به کارشناسان دانشگاهی انجام شود. زمان سرمایهای بزرگ است که اگر از دست برود، دیگر قابل جبران نخواهد بود. این طرح میتواند بهمنزله مغتنم شمردن زمان تلقی شود؛ چراکه اگر بتوان در این دنیای پرشتاب، زمان را کوتاهتر و کیفیت را بالاتر برد، بیتردید گامی بزرگ در مسیر توسعه خواهد بود.»
به جای کیفیت به سراغ گسترش کمی رشتهها رفتیم
این استاد دانشگاه گفت: «با وجود آنکه باید تمرکز اصلی بر ارتقای کیفیت باشد، متاسفانه در مقاطعی به سمت گسترش کمی رشتهها و افزایش بیرویه پذیرش دانشجو در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری حرکت کردیم. مراکز آموزشی توسعه یافتند و رشتههای ارشد و دکتری بدون ضابطه گسترش پیدا کردند؛ امری که آموزش عالی را در بخشی از دانشگاهها با بحران کیفیت مواجه ساخت.»
با مدیریت سیلابسهای درسی باید از تکرار مطالب جلوگیری کرد
او افزود: «افزون بر این، مسئله زمان نیز اهمیت دارد. سیلابسهای درسی باید بهگونهای تدوین شوند که از تکرار مطالبی که دانشجو پیشتر آموخته جلوگیری شود و در کنار کیفیسازی محتوا، کاربردیتر کردن دروس در کنار مباحث نظری سامان یابد. این بخش نیازمند نگاه کارشناسانه است، چراکه بدون نظر تخصصی نمیتوان از بحران کیفیت آموزشی عبور کرد؛ چه این طرح اجرا شود و چه نشود.»
۲۳۰۰ سایت دانشگاهی داریم که نسبت به جمعیت کشور بیش از نیاز است/ طرح کاهش سالهای تحصیلی تعارضی با کیفیت ندارد اگر تخصصی باشد
ظریفیان گفت: «دانشگاهها باید ساماندهی و جمعوجور شوند. در حال حاضر نزدیک به ۲۰۰۰ تا ۲۳۰۰ سایت دانشگاهی وجود دارد که نسبت به جمعیت کشور بیش از نیاز است و آموزش عالی در حال حرکت در این مسیر اصلاحی است. با این حال، چگونگی ساماندهی همزمان سیلابسهای درسی و زمان تحصیل و بهرهگیری از تجارب جهانی، پروژهای است که فصل مشترک آن کارآمدی، بهروزرسانی و در برخی بخشها کاربردیسازی و توانمندسازی دانشجوست و هیچگونه تعارضی با کیفیت ندارد.»
او افزود: «باید نیروی انسانی را بهگونهای تربیت کنیم که متناسب با آمایش سرزمین و نیاز واقعی جامعه باشد، نه بیش از آن؛ چه در بخش دولتی و چه خصوصی. محصول دانشگاه باید بهگونهای باشد که فارغالتحصیل، با توجه به اکوسیستم آموزشی که نگاه جدی به بازار، محیط بیرونی و تحولات جامعه دارد، بتواند بلافاصله وارد عرصه عمل شود. فارغالتحصیلان در حوزههای علوم انسانی، فرهنگی، مهندسی و پزشکی نباید با فاصلهای میان آموختههای دانشگاهی و نیازهای واقعی جامعه روبهرو باشند.»