به گزارش مشرق، تیراندازی در ساحل بوندای سیدنی در جریان جشن مذهبی صهیونیستها موسوم به «روشن کردن شمع حانوکا» تا لحظه نوشتن این متن منجر به کشته شدن دستکم ۱۱ نفر شده است. از ۳ فرد مهاجم یک نفر کشتهشده و ۲ نفر نیز دستگیر شدهاند. این اقدام در زمانی رخ داد که رژیم صهیونیستی با یکی از عمیقترین بحرانهای مشروعیت خود مواجه است. کاهش قدرت نرم لابی جهانی صهیونیستها ریشه در کشتار گسترده غیرنظامیان در غزه و موج بیسابقه اعتراضات جهانی علیه این رژیم دارد.
استرالیا بهعنوان یکی از متحدان سنتی غرب در ماههای اخیر تحت فشار افکار عمومی ناچار به اتخاذ مواضعی علیه تلآویو شده و حتی مطالبه تشکیل دولت فلسطینی را مطرح کرده است. این موضع خشم آشکار بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیمصهیونیستی را به دنبال داشت و باعث شد او نخست وزیر استرالیا را «بلایی بر سر استرالیا» توصیف کند.در چنین فضایی وقوع یک حمله خونین علیه صهیونیستها در خاک استرالیا و در ادامه واکنش سریع مقامات رژیم صهیونیستی مبنی بر اینکه «استرالیا پیش از این هشدارهای زیادی دریافت کرده بود» و نیز، واکنش نتانیاهو به این حمله که «آنچه در استرالیا به وقوع پیوست، نتیجه دست کشیدن رهبران در رویارویی با یهودستیزی بود»، این پرسش را به وجود میآورد که آیا با یک اقدام خودجوش از جانب چند مهاجم روبهرو هستیم یا با بخشی از یک سناریوی بزرگتر برای بازسازی روایت مظلومنمایی اسرائیل و مهار موج جهانی ضدصهیونیستی؟ در هردو حالت نتیجهای که حاصل میشود ضعف اسرائیل است که یا نتیجه ناگزیرعملکرد دولتش ایجاد خشم و نفرت جهانی علیه یهودیان و یا عامدانه آنها را قربانی میکند تا قدرت نرم از دست رفته خود را احیا کند.
تقابل سیاسی با استرالیا را نمیشود نادیده گرفت
دولت استرالیا بهعنوان یکی از متحدان سنتی غرب در ماههای اخیر تحت تاثیر تجمعات گسترده مردمی در شهرهای بزرگ استرالیا مانند سیدنی و ملبورن ناچار شده است موضعی سیاسی علیه اسرائیل گرفته و تشکیل دولت فلسطینی را مطالبه کند. این درخواست پیشتر توسط برخی کشورهای اروپایی مانند اسپانیا، ایرلند و نروژ که آنها نیز شاهد تجمعات ضد صهیونیستی هستند مطرح شده بود.
نتانیاهو پس از طرح این مطالبه از جانب استرالیا این اقدام را «بنزین ریختن بر آتش یهودیستیزی» توصیف کرد. او حتی پا را فراتر گذاشت و نخستوزیر استرالیا را «بلایی بر سر استرالیا» نامید.این تنشها به اقدامات عملی نیز کشیده شد. دولت استرالیا روادید سیمحا روتمن، عضو تندرو کنست اسرائیل را که قصد داشت در استرالیا سخنرانی کند لغو کرد. رژیم صهیونیستی نیز متعاقباً روادید دیپلماتهای استرالیایی را در کرانه باختری لغو کرد. این زنجیره از اقدامات دیپلماتیک روابط دو طرف را حداقل در عرصه سیاسی به سطح تقابل کشانده است.
این تقابلها سناریو صحنهسازی اسرائیل در استرالیا با هدف شبیهسازی ۷ اکتبر و اثر گذاری بر افکار عمومی این کشور را پررنگ کرده است؛ بهویژه که این اقدام با واکنش هیجانی اسرائیل مواجه شده و وزیرخارجه این رژیم میگوید: «دولت استرالیا که هشدارهای بیشماری دریافت کرده است باید از خواب بیدار شود و مسئولیت خود را بپذیرد.» این تقابلها احتمال کشتار صهیونیستها علیه رژیم را بالابرده است، رژیمی که در ۷ اکتبر برمبنای پروتکل حفاظتی موسوم به هانیبال شهروندان خود را به گلوله بسته بود تا مانع از اسیر شدن آنها توسط نیروهای حماس شود.
خودزنی یا باخت امنیتی
در ماجرای تیراندازی در ساحل سیدنی سناریوی اول که به نظر احتمال بیشتری دارد خودزنی یا صحنهسازی توسط عوامل مرتبط با رژیم صهیونیستی است. این سناریو با توجه به منافع متعدد آن برای رژیم صهیونیستی کاملاً محتمل به نظر میرسد. رژیم صهیونیستی پس از عملیات طوفان الاقصی بمباران گسترده غزه را آغاز کرد که منجر به کشته شدن دهها هزار نفر از زنان و کودکان بیگناه شده است. این اقدامات رژیم را در جایگاه متهم جهانی قرار داد و قدرت نرم آن را بهشدت کاهش داد تاحدی که حکم بازداشت نتانیاهو در دادگاه کیفری بینالمللی به جرم نسلکشی صادر شد. یک حمله به یهودیان در استرالیا میتواند در راستای معکوس کردن این تصویر به کار گرفته شود.
رژیم صهیونیستی در ماههای اخیر با سرمایهگذاری سنگین در شرکتهای فناوری و کمپینهای رسانهای تلاش کرده جنایات غزه را لاپوشانی یا حداقل توجهات رسانهای به آن را منحرف کند. ماجرای استرالیا نیز میتواند با هدف تکرار سناریوی مظلومنمایی که در روزهای ابتدایی پسا ۷ اکتبر توسط اسرائیل اجرا میشد صورت گرفته باشد. کارکرد دیگر این سناریو این است که با برجسته کردن تهدید «یهودیستیزی» و «تروریسم»، دولتهای غربی راحتتر بتوانند تجمعات را سرکوب کرده و این سرکوب را با استدلال حفظ امنیت عمومی توجیه کنند.
علاوهبراین استراتژی نمایشی اتهامزنی مستقیم به ایران است. به همین دلیل اسرائیل هیوم بلافاصله پس از غائله استرالیا به نقل از منابع امنیتی ادعا کرد ایران پشت این حمله است و رسانههای آمریکایی و غربی نیز برای آن محتوا تولید کردند. سناریوی دوم حملهای خودجوش توسط افرادی تحت تأثیر خشم شدید از نسلکشی در غزه است. شاید چند فرد مسلمان یا حتی غیرمسلمان حامی عدالت به طور خودجوش تصمیم به این اقدام گرفته باشند. البته باید توجه داشت که حتی اگر این افراد مسلمان نیز باشند به معنی عدم طراحی رژیم صهیونیستی نیست. حتی اگر صحنهسازی صورت نگرفته باشد و بخواهیم روایت انتقام را هم بپذیریم بازهم ریشه آن چیزی جز جنایتهای اسرائیل نیست. کشتار دهها هزار انسان بیگناه در غزه به قدری برای ایجاد بسترهای اعتراضی علیه رژیم صهیونیستی تصویر تولید میکند که نشود با پرداختن مبالغ چند صد میلیون دلاری به گوگل و یوتیوب مانع از دیده شدن آن شد.
در هر حالتی بازنده اسرائیل است
در هر دو سناریوی ممکن نشانهای روشن از ضعف عمیق رژیم صهیونیستی آشکار میشود. اگر سناریوی اول درست باشد یعنی صحنهسازی یا خودزنی توسط عوامل اسرائیلی با هدف بازگرداندن قدرت نرم از دست رفته و احیای تصویر مظلومنمایی در افکار عمومی جهان انجام شده است. رژیم پس از جنایات گسترده در غزه با افول شدید حمایت جهانی روبهرو شده است. اعتراضات گسترده در کشورهای غربی از جمله استرالیا و فشار بر دولتها برای به رسمیت شناختن فلسطین روایت مظلومنمایی اسرائیل را به حاشیه رانده است. در چنین شرایطی ایجاد یک تراژدی ضدصهیونیستی میتواند با هدف کاهش انتقادها از نسلکسی صورت گیرد. این تاکتیک تلاشی ناامیدانه برای جبران ازدسترفتن نفوذ فرهنگی و سیاسی است که با پولپاشی در رسانهها و فناوری هم نتوانسته جبران شود.
اما اگر سناریوی دوم واقعیت داشته باشد یعنی حملهای خودجوش ناشی از خشم انباشتهشده از نسلکشی در غزه باز هم نتیجه بازنمایی ضعف اسرائیل و ناامنی فراگیر برای صهیونیستها در سراسر جهان است. امنیتی که پیشتر مانند کالایی تجاری از ایالات متحده وارد میشد اکنون دچار اختلال جدی شده است. نفرت جهانی کاشتهشده توسط بمبارانها و کشتار غیرنظامیان به واکنشهای اینچنینی در جهان منجر شده است. هر دو سناریو ضعف اسرائیل را بازنمایی میکند.
دومینوی ناامنی به عاملانش رسید
یک روز قبل از تیراندازی به سمت صهیونیستها در ساحل بوندای سیدنی، در سوریه حملهای رخ داد که منجر به کشته شدن دو سرباز آمریکایی و یک مترجم شد. سنتکام بلافاصله این حمله را به داعش نسبت داد. آمریکا بهعنوان کشوری که پیش از این مقاماتش اعتراف کردهاند در ایجاد داعش نقش داشته بارها دلیل عدم ترک منطقه را مبارزه با تروریست اعلام کرده است. دولتمردان آمریکایی به این بهانه استحکام و گسترش نفوذ خود در منطقه را در پیگرفتهاند.
در شرایطی که سوریه هیچ حفاظ امنیتی نداشته و چندپاره شده است رژیم صهیونیستی به اشغال هرچه بیشتر سرزمینهای سوریه ادامه میدهد. ادعای مبارزه با داعش درحالی صورت میگیرد که احیای گروههای تروریستی دستنشانده باعث میشود تا رژیم صهیونیستی دست بازتری برای پیشروی در منطقه داشته باشد. با این وجود حتی اگر بخواهیم ادعای مبارزه با تروریستها را نیز بپذیریم تلفات نیروهای آمریکایی در مقابل کوچکترین حملات تروریستی نشان میدهد آمریکا عزم یا توان کافی برای این مبارزه را ندارد. این حمله البته تنها موردی نبود که روز شنبه دامن آمریکا را گرفته است. درهمین روز یک تیراندازی در دانشگاه براون آمریکا ۲ کشته و ۹ مجروح درپی داشت. چندروز قبل نیز حمله یک تبعه افغانستان به نیروهای گارد ملی در نزدیکی کاخ سفید رخ داد که یک کشته و یک زخمی بر جای گذاشته بود. دونالد ترامپ بلافاصله از این حادثه برای پیشبرد سیاستهای ضدمهاجرتی خود استفاده کرد. سرعت این استفاده سیاسی شائبه طراحی پیشینی برای آن را مطرح کرد. این شائبه با خبر سابقه همکاری فرد مهاجم با CIA پررنگتر شد. مجموع این اخبار نشان میدهد که در صورت ایجاد ناامنی در جهان، واشنگتن و نیروی نیابتی او درغرب آسیا نمیتوانند خود را از تبعات آن مصون بدارند. «ایده ایجاد صلح از طریق قدرت که ترامپ با هدف تحمیل خواستههای خود مطرح کرده و نام آن را «صلح» مینهد چیزی جز ناامنی درپی ندارد.»
طراحیشده یا غیرطراحیشده این ناامنی به عاملان آن نیز تحمیل میشود. خشونت چرخهای ایجاد میکند که همه را درگیر کرده و باعث میشود رژیم صهیونیستی طوفان نفرتی را درو کند که خود بذر آن را کاشته است.












