میراث زنان بزرگ تاریخ

الف جمعه 21 آذر 1404 - 08:04

در گسترهٔ تاریخِ ادیان و حافظهٔ تمدن‌ها، زن همواره چونان نَفَسِ نخستینِ آفرینش بر صفحهٔ هستی نشسته است؛ آینه‌ای که نور ایمان، صبر، و زایشِ معنوی را بازتاب می‌دهد. از ساره و هاجر که در دلِ بیابان‌های مقدس بذرِ امید کاشتند، تا آسیه که در شکوهِ دربارِ فرعون، آزادیِ روح را برگزید؛ از مریم که معجزه را در آغوش پروراند، تا خدیجه که اخلاق و اقتصاد را به پیوندی بی‌مانند گره زد؛ از فاطمه زهرا که پیامبر او را «مادر» خواند و جایگاهش را فراتر از نسبت زیستی در مقام معنوی و اخلاقی برجسته ساخت، تا زینب کبری که بلاغت را به سلاحِ مقاومتِ تاریخ بدل کرد—نقش زن در سنت‌های توحیدی تنها روایت‌های مقدس نیست، بلکه هویتی زنده و جریان‌ساز است که در هر عصر خود را بازتعریف می‌کند.

در کنار این سرچشمه‌های توحیدی، سنت ملیِ ایرانی نیز زن را در قالب‌هایی رفیع و اثرگذار تصویر کرده است. تهمینه، زنی که با خرد و جسارت، حلقهٔ پیوند دو نسل پهلوانی را ساخت، و فرانَک، مادری که فریدون را در پنهان‌ترین زوایا پرورد تا روشنایی در برابر ظلم قد علم کند، چهره‌هایی‌اند که نشان می‌دهند در اسطوره‌های ایرانی، زن نه صرفاً مادر، بلکه معمار آیندهٔ یک ملت است. در چنین افقی، «خلق و زایش» تنها یک فرآیند زیستی نیست؛ بازتابی از صفت الهیِ آفرینندگی است که در روح زن جاری شده و جهان را پیوسته به امکان‌های تازه متصل می‌کند.

اما نقش زنان تنها در ستایش‌های مقدس یا روایت‌های حماسی خلاصه نمی‌شود. جامعه‌شناسی و تاریخ نیز نشان می‌دهند که زنان، در بطن ساختارهای اجتماعی، آیینهٔ پایداری و نیروی تحول‌اند. تجربهٔ مادرانه حامل سه بُعد عمیق است: عاطفی، شناختی و هویتی. در دستان مادر است که نخستین نهاد اجتماعی—خانواده—ریشه می‌گیرد؛ جایی که ارزش‌ها، گفتارها، اعتماد و اخلاق به نسل بعد منتقل می‌شود. زن، از خانه تا جامعه، حامل نوعی «سرمایهٔ نامرئی» است که اگر نادیده گرفته شود، پیکرهٔ جامعه از درون تهی می‌گردد؛ و اگر ارج نهاده شود، بنیان‌های اخلاق و حکمرانی استوارتر می‌شود.

در خوانش تاریخیِ ادیان نیز، گاه چهره‌هایی مانند زن نوح یا همسر لوط حضور می‌یابند؛ نمونه‌هایی که به ما یادآوری می‌کنند زن در روایت‌های مقدس، تنها در مقام تقدس یا کرامت ظاهر نمی‌شود، بلکه گاهی حامل هشدارهای اخلاقی درباره انتخاب، ایمان و مسئولیت است. این روایت‌های چندلایه فرصتی است برای آنکه نقش زن را ژرف‌تر بخوانیم: نه تنها در نقطهٔ کمال، بلکه در نقاطِ چالش، لغزش و امکان.

نقش زن در حکمرانی نیز معیاری از بلوغ اجتماعی است. هر جامعه‌ای که صدای زن را در ساختار تصمیم‌گیری بشنود—چه در سیاست، چه در اقتصاد، چه در فرهنگ—گامی مهم به سوی عدالت و کارآمدی برداشته است. حضور زنان در مدیریت و سیاست‌گذاری نه یک امتیاز تشریفاتی، بلکه ضرورتی برای توسعهٔ پایدار است؛ چراکه تجربهٔ جهانی و تاریخ نشان داده است تصمیم‌هایی که از منظر مادرانه، تربیتی و عاطفی غنی شده باشند، وجدان اجتماعی را ژرف‌تر و آیندهٔ اخلاقی جامعه را استوارتر می‌سازند.

امروز بیش از هر زمان دیگر، نیازمند آنیم که میراث زنان بزرگ تاریخ—از ساره و آسیه و مریم تا خدیجه و فاطمه و زینب، و از تهمینه تا فرانک—نه تنها در ستایش‌های ادیبانه، بلکه در کنش‌های واقعی اجتماعی، حقوقی و سیاسی تجلی یابد. زن در همهٔ این روایت‌ها نه تنها زادهٔ تاریخ است، بلکه زایشگرِ تاریخ است.

و اینجاست که حقیقتِ مادرانه بودن معنایی جهانی می‌گیرد: مادر تنها زاده نمی‌کند؛ معنا می‌آفریند، ارزش می‌سازد، و آینده را با دستان خویش شکل می‌دهد.

پایان کلام آنکه:
اکنون زمان آن است که میراث این زنان درخشان را از قاب‌های مقدس و اسطوره‌ای به زبان عدالت، خرد و حکمرانی نو ترجمه کنیم. هر جامعه‌ای که شأن زن را پاس بدارد، در حقیقت ستون‌های آیندهٔ خود را استوار کرده است.

امروز ما باید بکوشیم تا آوای دیرینهٔ مادری—آوای زایش، دانایی، ایثار و رهایی—بار دیگر بر فراز جهان طنین اندازد؛ نوایی که از گذشته می‌آید، اما آیندهٔ انسانیت را نیز می‌سازد.

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.