خبرگزاری مهر، گروه استانها: انقلاب اسلامی ایران از نخستین روزهای پیروزی خود وعده شکوفایی علمی، تمدنسازی نوین و استقلال در حوزه دانش و فناوری را مطرح کرد، اما تحقق این وعدهها بیش از هر چیز بر دوش جنبش دانشجویی نهاده شد؛ حرکتی که قرار بود پیشران تحول در دانشگاه، حلقه اتصال علم و ایمان، و موتور محرک تمدن نوین ایرانی اسلامی باشد.
این محور مهم موضوع گفتگو خبرگزاری مهر بود که با حضور بهنام محمدی، ادوار فعال دانشجویی و فعال حوزه علوم انسانی، و حمیدرضا زارعی، ادوار فعال جنبش دانشجویی و از فعالان حوزه علوم پزشکی و بهداشتی، برگزار شد. تحلیلی مفصل از مسیر طیشده چهار دهه اخیر و افق پیشرو برای جنبش دانشجویی را در عرصه علم، پژوهش و حکمرانی مورد بررسی قرار گرفت.
جنبش دانشجویی باید از دایره شعار خارج شود
بهنام محمدی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به تغییر کارکرد جنبش دانشجویی در دهههای گذشته اظهار کرد: جنبش دانشجویی ایران در سالهای نخست پس از انقلاب اسلامی بیش از همه خود را در عرصه فرهنگی و سیاسی نشان میداد.

این فعال دانشجویی افزود: اما امروز کشور به مرحلهای رسیده که نیازمند بازتعریف نقش دانشگاه در حوزه علم و فناوری است. ما باید از فعالیتهای صرفاً شعاری عبور کنیم و به مرحله تغییر و اثرگذاری واقعی در حل مسائل کشور برسیم.
محمدی با اشاره به تعبیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر جنبش نرمافزاری و تولید علم بومی ادامه داد: در دهه ۹۰ شاهد آغاز رویکرد جدیدی بودیم که نهادهای دانشجویی را از فعالیت سیاسی صرف، به سمت فعالیت علمی و تخصصی سوق داد. این تغییر، یعنی ورود به میدان علم، همان است که انقلاب اسلامی از ابتدا از دانشگاه میخواست.
وی تصریح کرد: جنبش دانشجویی وقتی معنا پیدا میکند که بتواند در برابر گرههای واقعی کشور راهحل بدهد، نه اینکه فقط منتقد بماند. اگر در همدان بحران آب داریم، یا چالش در نظام بهداشت، دانشجوی علوم محیطزیست و علوم پزشکی باید وارد شود، تحلیل بدهد، طرح ارائه کند و پیوست علمی بسازد.
مطالبهگری علمی؛ از آئیننامه ارتقا تا قانون شفافیت
در بخش دیگری از گفتگو، حمیدرضا زارعی به مصادیق عملی ورود جنبش دانشجویی به حوزه علم و سیاستگذاری پرداخت و گفت: طی سه چهار سال اخیر شاهد بودیم که در پی مطالبهگری تخصصی تشکلهای دانشجویی، آئیننامههای هیئت علمی و ارتباط صنعت و دانشگاه اصلاح شد. زمانی بود که فقط چاپ مقالههای ISI ملاک ارتقا بود، اما حالا فعالیتهای فناورانه، کار میدانی و اتصال به صنعت نیز امتیاز دارد. این محصول همان مطالبهگری علمی است.
وی افزود: در گذشته جنبش دانشجویی فقط مطالبه عدالت داشت، اما امروز عدالت را با علم پیوند داده است. یعنی در مسائلی مثل *شفافیت، تعارض منافع، مالیات بر عایدی مسکن و قانون خانههای خالی*، این دانشجویان اندیشکدهها بودند که پشتوانه پژوهشی و بستههای سیاستی را تدوین کردند.

به گفته زارعی، قانون سوتزنی و طرح چک الکترونیکی نیز از بطن تشکلهای دانشگاهی بیرون آمد، بیان کرد: بحث قانونگذاری علمی فقط در ادارات نیست، در دانشگاه زاده میشود. وقتی اندیشکده دانشجویی بتواند از پژوهش خود بسته سیاستی بسازد و آن را به مجلس ببرد، یعنی علم و حاکمیت به هم نزدیک شدهاند.
جنبش نرمافزاری؛ بازگشت به فلسفه وجودی دانشگاه
محمدی در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد: جنبش نرمافزاری یعنی پیوند ایمان و عقلانیت در تولید علم، همان چیزی که ما را از تقلید علمی غرب جدا میکند. اگر انقلاب اسلامی توانست در بحران دفاع مقدس صنایع خود را به مرحله خودکفایی برساند، ثمره همین روحیه خودباوری و ایمان علمی بود. امروز هم در میدان فناوری و دفاعی، همان نسل دانشجویان متعهد و کارآمد ایستادهاند.
وی خاطرنشان کرد: امام خمینی (ره) هدف انقلاب را تربیت انسان دانستند. جنبش دانشجویی اگر انسانهایی بسازد چون شهید سلیمانی و شهید شهریاری، یعنی مأموریتش را انجام داده است. این الگو تربیت میکند نه شعار.
در ادامه، زارعی و محمدی هر دو تأکید داشتند که عقبماندگی این حوزه مانعی جدی در راه تمدنسازی است.
به گفته محمدی، چهار دهه فرصت داشتیم که نظریه اقتصادی و اجتماعی متناسب با انسانشناسی اسلامی بنویسیم. هنوز هم باید دانشگاهها از تقلید از منابع غربی فاصله بگیرند و مدل بومیِ اقتصاد، بیمه و بانکداری اسلامی را نهادینه کنند.
زارعی در پاسخ افزود: تولید انجام شده اما پیوند ایجاد نشده؛ یعنی کتابها و مقالاتی ارزشمند در دانشگاه امام صادق و امام حسین وجود دارد اما این تولید به تصمیمسازان حکومتی نرسیده. تا وقتی سیاستگذار به دانشگاه اعتماد نکند، تولید علمِ بومی بیاثر میماند.
پژوهش هدفمند و عدالت در تخصیص بودجه علمی
در بخشهای پایانی برنامه، بحث به موضوع بودجه پژوهشی و نحوه هزینهکرد آن رسید، محمدی گفت: یکی از مصادیق اسراف در کشور، خرج کردن بیهدف بودجههای پژوهشی است. ما پول را خرج پروژههایی میکنیم که هیچ ارتباطی با نیازهای مردم ندارد. اگر همین بودجه محدود را هدفمند کنیم و در گلوگاههایی مانند صنعت دارو، آب، انرژی یا فناوری سلامت متمرکز کنیم، نتیجهاش در زندگی مردم دیده خواهد شد.
وی افزود: اساتید باید همراه دانشجویان شوند. وقتی استاد و دانشجو با هم به کارخانه و میدان واقعی بروند، علم از کتاب خارج میشود و به کار میآید.
زارعی نیز نمونهای دیگر آورد: طرح اصلاح روند وام ازدواج و استفاده از سپردههای بانکی برای ازدواج جوانان، نمونهای از خروجی یک مطالبه دانشجویی بود که هم در حوزه عدالت اجتماعی و هم جمعیت اثرگذار شد.
در پایان، هر دو مهمان برنامه بر این نکته تأکید کردند که اصلاح فرآیند حکمرانی، رفاه مردم و استقلال ملی، همگی بر مدار علم میچرخد.
محمدی گفت: ما در جنگ ۱۲ روزه اخیر دیدیم که اگر دانش بومی و تولید فناوری ایرانی نبود، هیچ کشوری حاضر نبود تجهیزات خود را در اختیار ما بگذارد. توانمندی علمی فرزندان همین دانشگاهها بود که عزت ایران را حفظ کرد.
وی در جمعبندی نهایی گفت: جنبش دانشجویی اگر میخواهد به قلههای واقعی برسد باید همانند ۱۶ آذر و ۱۳ آبان، قلهای علمی بسازد؛ قلهای که در حافظه تاریخ با نام جنبش علمی دانشجویان ایرانی ثبت شود.
تحلیل سخنان دو فعال دانشجویی نشان میدهد جنبش دانشجویی ایران امروز در نقطه عطفی قرار دارد؛ از مطالبهگری سیاسی به مطالبهگری علمی رسیده است. قانونسازی، شفافیت و عدالت علمی، نشانههای بلوغ این جریاناند.
اگر پیوند میان دانشگاه، صنعت و سیاستگذاری تقویت شود، ایران اسلامی میتواند تمدن دوم خود را نه در شعار، بلکه در *واقعیت میدانی علم و فناوری* رقم بزند.












