به گزارش خبرگزاری مهر، حسن عبدلیان پور رئیس مرکز وکلای قوه قضائیه در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری میزان قرار داد نوشت: سالروز حقوق بشر، طنینبخش آرمانی است که جامعه جهانی پس از دو جنگ خانمانسوز، در قالب اعلامیه جهانی حقوق بشر ۱۹۴۸ به آن دست یازید. سندی که قرار بود حائل انسان در برابر ظلم و تبعیض باشد و کرامت ذاتی او را پاس دارد. لیکن با گذشت بیش از هفت دهه، اکنون شاهدیم که فاصلهای ژرف میان مفاد این اسناد و واقعیت تلخ جهان امروز رخ نموده است.
نظام حقوق بشر غربی، مبتنی بر برداشتهای اومانیستی، فردگرایانه و سکولار، گرچه به ظاهر بر برابری و آزادی تأکید میورزد، اما در میدان عمل، بارها در برابر استانداردهای دوگانه، تبعیض ساختاری، و سیاسیسازی عدالت سر فرود آورده است. استمرار اشغالگریها، جنگهای تحمیلی، نقض گسترده حقوق ملتهای مظلوم و اعمال تحریمهای یکجانبه که با اصل منع تبعیض مندرج در ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر و تعهد به حفظ صلح و امنیت بینالمللی طبق منشور ملل متحد در تعارض آشکار است، نشان میدهد که این رویکرد نتوانسته است ضامن حقوق واقعی و جهانشمول انسان باشد.
چنین عملکردی، بیش از پیش پرده از این حقیقت برمیدارد که حقوق بشر غربی، در بنیاد، گرفتار جانبداری تمدنی و سلطهمحوری است. حقوق بشر نه به مثابه تکلیف عالمگیر انسان، بلکه ابزاری در خدمت منافع قدرتهای بزرگ.
حقوق بشر اسلامی؛ عدالتمحوری مبتنی بر فطرت و کرامت الهی
در برابر این نارساییها، حقوق بشر اسلامی بر شالودهای استوار است که هم عقلانیت دارد، هم معنویت، و هم عدالت. در این جهانبینی، انسان نه فقط «موجودی آزاد» بلکه مخلوقی مکرم است که آزادی او در پیوند با مسئولیت اجتماعی و اخلاقی معنا مییابد: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (سوره اسرا، آیه ۷۰).
اسناد معتبر اسلامی از جمله اعلامیه حقوق بشر اسلامی قاهره (۱۹۹۰) و منشورهای حقوقی منطقهای کشورهای اسلامی، با تأکید بر حقمداری به جای نفعمداری، عدالت به جای تبعیض، و تنوع فرهنگی به جای جهانروایی تحمیلی، تلاش دارند تا حقوق و تکالیف را توأمان پاس دارند. چرا که جامعه بدون مسئولیت، به بیعدالتی خواهد انجامید. در این رویکرد، کرامت انسان به جوهره الهی و فطری او گره خورده است و این همان حلقه مفقودهای است که سیاست حقوق بشر غربی را ناکام کرده است.
جهان در آستانه تحول در مفهوم حقوق بشر
تحولات شتابان عصر حاضر، امیدبخش شکلگیری گفتمانی نوین و چندصدایی در عرصه حقوق بشر است. گفتمانی که دیگر نخواهد پذیرفت حقوق بشر در حصر قرائت یک تمدن تعریف شود. امروز، جوامع مستقل و عدالتطلب جهان بهروشنی دریافتهاند که تا عدالت جهانی برقرار نشود، آزادی جهانی نیز سرابی بیش نخواهد بود. تا میراث فرهنگی و اعتقادی ملتها به رسمیت شناخته نشود، حقوق بشر از جهانشمولیت ساقط است؛ و تا معیارهای حقوق بشر از چنبره سیاست رها نشود، بشر به امنیت حقیقی دست نخواهد یافت.
سخن آخر اینکه اگر حقوق بشر بناست به حقیقت خود بازگردد، باید از غل و زنجیر سیاست رها گردد، تنوع فرهنگی و الهیات کرامت را حرمت نهد، و معنویت و عدالت را به متن حیات بشر بازگرداند. امروز، بشریت نیازمند «حقوق بشر» ی است که از شرقِ حکمت و ایمان برخیزد. حقوق بشری که به انسان، نه تنها بهمثابه صاحب حق، بلکه بهمثابه منشأ اصلاح و مسئولیت بنگرد.












