به گزارش مشرق، سعید آجورلو طی یادداشتی در روزنامه صبح نو نوشت:
مسئولیت ناپذیری اصلاح طلبان نسبت به انتخاب و میزان قدرت شان موضوع تازه ای نیست. این ادبیات پس از دوم خرداد در قالب حاکمیت دوگانه راه فرار دولت از مسئولیت را باز کرد حال آنکه اگر به ادعای آنها دولت دوم خاتمی بهترین دولت پس از انقلاب بوده پس تکلیف حاکمیت دوگانه چه می شود؟ غافل بودند از اینکه ادعای بهترین عملکرد میان دولت ها به معنای عاملیت دولت و خلاف ادعای حاکمیت دوگانه است.
این ادبیات در دوران روحانی ذیل اختیارات دولت ها در سیاست خارجی شکل جدید یافت و باز هم در پاسخ به این سوال ناکام بود که اگر به واسطه برجام، دولت روحانی از سوی آنها در انتخابات سال ۹۶ شایسته حمایت بود پس چگونه ادامه دولت او بی اختیار معنا شد. جالب آنکه حسن روحانی هم در انداختن تقصیر برهم خوردن برجام به گردن سیاست داخلی و بخش هایی از حاکمیت کم نگذاشت تا ادبیات فرار از مسئولیت همچنان امتداد یابد. از مجلس دهم که بگذریم درباره دولت پزشکیان هم چنین ادبیاتی در حال تکرار است، آن هم نه در انتهای دولت او که در سال دوم دولت اصلاح طلبان.
به تازگی خانم منصوری می گوید که دولتی که نمی تواند رفع فیلتر کند و در سیاست خارجی عاملیت ندارد، دولت نیست. حرفی در ادامه توییت سخنگوی جبهه اصلاحات که پزشکیان را در حد یک مجری صرف و بی اختیار پایین می آورد. در پرانتز بگویم که عاملیت سیاست خارجی در حال مذاکره بود که اسراییل و آمریکا به ایران حمله کردند.
رییس جبهه اصلاحات البته خود را در جایگاه نهضت آزادی در دوره پهلوی هم قرار می دهد و با نقل قولی از مهندس بازرگان می گوید که ما یکی از آخرین گروه هایی هستیم که با زبان قانون با جمهوری اسلامی صحبت می کنیم؛ به همین صراحت. باز هم در پرانتز باشد که نگاه رییس جبهه اصلاحات به جمهوری اسلامی شبیه حکومت قبل است که البته خواهم گفت چه قدر مقایسه پرت و بی مبنایی است. دلایل را خواهم آورد اما این را همین جا بگویم که اگر جمهوری اسلامی مثل حکومت قبل بود، جبهه اصلاحات دولت در اختیار نداشت که همزمان بتواند ژست اپوزیسیون بگیرد.
واضح است که مسئولیت ناپذیری جبهه اصلاحات برای جامعه چیزی شبیه یک نمایش است. چرا که در همین کابینه فعلی عمده سمت های سیاسی و اقتصادی در اختیار اصلاح طلبان است و اگر دولت به قول ایشان دولت نیست به این معنی است که نیروهای اصلاح طلب کفایت لازم را ندارند. حالا، خوب است ایشان به این چند سوال پاسخ دهد؟
آیا محمد رضا عارف یک اصلاح طلب نیست؟ و آیا سمت معاون اولی، سمت کوچکی است؟
آیا جعفر قائم پناه دیدگاه های اصلاح طلبانه ندارد؟ و آیا سمت معاون اجرایی رییس جمهور، پست کوچکی است؟
آیا رییس دفتر رییس جمهور یک چهره اعتدالی نیست؟ و این سمت بی اهمیت است؟
آیا وزیر اقتصاد فعلی دیدگاه های نزدیک به اعتدال ندارد؟ و البته این سمت کوچک است؟
آیا دیدگاه های رییس سازمان برنامه به اعتدالیون نزدیک نیست؟ و آیا این سمت ناچیز است؟
آیا سخنگوی دولت از اصلاح طلبان نیست؟
آیا وزیر رفاه یک اصلاح طلب نام و نشان دار نیست؟ و آیا این وزارتخانه بی اهمیت است؟
آیا وزیر نفت و کابینه اش اصلاح طلب نیستند؟ و وزارت نفت، کوچک است؟
آیا آقای رییس جمهور، رییس شورای عالی فضای مجازی نیست؟ و آیا وزیر ارتباطات یک اصول گراست؟
آیا وزیر جهاد از اعتدالیون مشهور نبوده است؟ و آیا این وزارتخانه، کم اهمیت دارد؟
آیا ۷۵ درصد استانداران، اعتدالی و اصلاح طلب نیستند؟ و آیا استاندار سمت کوچکی است؟
آیا انبوهی از هلدینگ ها، بانک ها، شرکت های سرمایه گذاری در اختیار اصلاح طلبان نیست؟
من می توانم این فهرست از سوالات را همچنان ادامه دهم ولی فکر می کنم کفایت کند. برای کسانی که می خواهند قانع شوند که فرار از مسئولیت دولت به جبهه اصلاحات نمی آید همین سوال ها بس است. بنابراین شما و کجا و نهضت آزادی کجا؟ ۴ دهه است که بوروکراسی کشور، اقتصاد سیاسی کشور و تار و پود مدیریتی کشور را در اختیار داشته اید و حالا ژست مهندس بازرگان را می گیرید؟ این ژست ها اگر گریه دار نباشد، از جانب شما خنده دار است . نهضت آزادی مثل شما صاحب بوروکراسی کشور، مسلط بر نظام پولی و مالی کشور و صاحب مناصب کلیدی بود؟
خانم منصوری مثل بسیاری از هم مسلکانش موضوع تایید صلاحیت ها را وسط می کشد و با این ادبیات در تلاش است که از مسئولیت دولت پزشکیان شانه خالی کند. سوال این است که به فرض، نامزد شما در انتخابات کدام شخصیت بود که می توانست کشور را نجات دهد؟ اگر جهانگیری بود که کتاب جدیدش بهترین روایت از فضای مدیریتی دولت دوم روحانی و اصلاح طلبان است. اگر منظور روحانی است که خودتان هم کارنامه اش را گردن نمی گیرید. اگر منظور حناچی است که کارنامه شهرداری اش مشخص است. اگر منظور عباس آخوندی است که عملکرد وزارت مسکن اش را می توان به نظرسنجی گذاشت. اگر هم منظورتان گذارطلبانی چون تاجزاده است، پاسخ این است؛ هر وقت شما هیات رییسه جبهه اصلاحات را به مخالفان تان در این جبهه سپردید، نظام هم به اپوزیسیون اش مجال ریاست جمهوری می دهد.
از هر طرف که برویم خانم منصوری و دوستان شان راه فراری از پذیرش مسئولیت این دولت ندارند. پس بهتر است به جای اپوزیسیون بازی و گذارطلبی رقیق به دوستان شان در کابینه توصیه به کار و ایده و چاره کنند و برای نابسامانی های درون دولت راهی بیابند. برای تضعیف الیگارشی موجود اطراف رانت ها اقدام کنند. اگر هم خیلی شاکی هستند، به تکنوکرات ها و بوروکرات های شان در اقتصاد سیاسی دولت پیشنهاد کناره گیری دهند. اگر توانستند منافع اقتصاد سیاسی را کنار بگذارند آنگاه شاید حرف های شان قابل شنیدن باشد.












