عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- در دنیایی که به سرعت در حال نزدیک شدن به یکدیگر است، صدا و نظرات دیگران بیش از هر زمانی شنیده میشود. این صداها گاهی مسیر ما را تعیین میکنند و هویت ما را شکل میدهند.
ما به طور طبیعی به توصیههای خانواده، دوستان، همکاران و حتی تأثیرگذاران شبکههای اجتماعی گوش میدهیم؛ این برای گرفتن ایده یا کمک گرفتن، کاملاً طبیعی و لازم است.
اما مشکل از جایی شروع میشود که ما کلید زندگیمان را به دست قضاوت و نظرات دیگران بسپاریم. وقتی مدام بر اساس نظر دیگران تصمیم بگیریم، نتیجه چیزی جز استرس، ناامیدی و احساس گیرافتادن نخواهد بود.
این مقاله دقیقاً برای شماست تا به شما یادآوری کند: قدرت نهایی کنترل زندگیتان، کاملاً در دستان خود شماست و میتوانید مسیرتان را مطابق میل خودتان بسازید.

از کودکی به ما یاد دادهاند که دیدگاه دیگران را بفهمیم و بپذیریم. این ویژگی به خودی خود خوب است؛ چون باعث میشود همدلی، همکاری و مهارتهای اجتماعی ما شکل بگیرد.
اما مشکل اینجاست که این درک، کمکم تبدیل به یک نقطه ضعف میشود. ما عادت میکنیم بیش از حد به تأیید بیرونی دیگران (خانواده، دوستان، جامعه یا شبکههای اجتماعی) اهمیت دهیم و تمرکزمان از درک احساسات و باورهای واقعی خودمان منحرف میشود.
نتیجه این وضعیت چیست؟
ما دائماً در مرکز یک کشمکش دائمی قرار میگیریم: تضادی بین خواستهها و نیازهای شخصی ما در مقابل انتظارات و هنجارهای جامعه.
وجود ترس تأثیر بسیار زیادی بر وابستگی ما به توصیه دیگران دارد. ما از قضاوت یا طرد شدن یا ناامید کردن کسانی که برایشان اهمیت قائلیم میترسیم، از این رو ترجیح میدهیم راه امن را در پیش بگیریم.
این میتواند الگویی از اضطراب ایجاد کند زیرا غریزه تأیید جایگزین آرزوهای واقعی یک فرد میشود. در واقع شناسایی این نوع ترس اولین قدم برای حذف آن از زندگی فرد است.
به همین دلیل است که وقتی کسی در مسیر استقلال قرار میگیرد، شناسایی آنچه که واقعاً به آن اهمیت میدهید بسیار مهم است. برای قرار دادن خود در رتبهبندی صحیح، باید مقداری زمان صرف فکر کردن به خودتان و آنچه در مورد این فرآیند میخواهید و احساس میکنید، کنید.
از خودتان سوالاتی بپرسید مانند چه چیزی مرا خوشحال میکند؟ اهداف زندگی من چیست؟ چه ارزشهایی را برای خودم گرامی میدارم؟
ممکن است نوشتن خاطرات را به عنوان ابزاری ارزشمند در این فرآیند بیابید.
بخشی از روز را به بیان افکار یا احساسات خود روی کاغذ اختصاص دهید.
برای این کار، الگوهایی به مرور زمان پدیدار میشوند تا به شما در یافتن معنای عمیقتر آنچه برای شما مهم است، کمک کنند.
مورد دیگر مدیتیشن است که به شما امکان میدهد نفوذ بیرونی را کنار بگذارید و روی آنچه در درون خود میشنوید تمرکز کنید.
هنگامی که ارزشهای خود را پیدا کردید، اهدافی را تعیین کنید که منعکس کننده این ارزشها باشند.
این باعث میشود که آنها اهداف واقعی باشند که شما تعیین میکنید و شما را مجبور به تعیین اهدافی نمیکنند که میدانید نمیتوانید به آنها دست یابید. این اهداف را به اهداف کوچکتری تبدیل کنید که واقعاً قابل دستیابی باشند و حتماً برای آنها تلاش کنید.
مرزهای عاطفی: مفهوم توضیح داده شده این با این ایده مطابقت دارد که یکی از دلایل کلی که فرد مرزها را تعیین میکند و این مرزها را اجرا میکند، احترام به خود است.
مرزهای عاطفی به میزان ایجاد مانع برای حفظ فضای ذهنی خود اشاره دارد. این بدان معناست که شما باید مراقب باشید که به چه کسی گوش میدهید و چه مقدار از آن نظر را میپذیرید.

از جمله مؤثرترین سلاحها برای تعیین مرزها، مهارت رد کردن است. چه رد دعوتها باشد، چه رد توصیههایی که درخواست نشدهاند، یا اجتناب از کسانی که برای شما مضر هستند، نه گفتن به شما قدرت میدهد.
مهمتر از همه، برای شروع، برخی از دستورات باید قاطعانه داده شوند و لحن باید به تدریج بالاتر برود. فقط به خودتان یادآوری کنید که شما نیز حقوقی دارید که شامل توجه و سرمایهگذاری در رفاه خود، ایجاد اعتماد به نفس میشود.
به همین دلیل است که اعتماد به نفس عامل مهمی در جلوگیری از وسوسه وابستگی به تأیید دیگران است. از همه مهمتر، بپذیرید که در حال حاضر چه کسی هستید، تواناییها و دستاوردهایتان هر چقدر هم که ناچیز به نظر برسند.
جملات تاکیدی مثبت همچنین میتوانند به عنوان تکنیکی برای تغییر دیدگاه شما استفاده شوند. به طور مداوم حافظه خود را در مورد آنچه هستید و آنچه قادر به انجام آن هستید، تازه کنید.
نوع معاشرتی که فرد تمایل به داشتن آن دارد، تأثیر زیادی بر توانایی تفکر او دارد.
داشتن دوستان و اقوامی که دلگرمکننده هستند، کسانی که میتوانید با آنها در میان بگذارید و نمیخواهند برای رساندن منظور خود، بر مکالمه تسلط داشته باشند.
این روابط حمایتی میتوانند روحیه شما را بازیابی کرده و شما را به سمت خود واقعیتان هدایت کنند.
یادگیری چگونگی جلوگیری از تأثیر افکار دیگران بر شما، راهی عالی برای محدود کردن تأثیرات اضافی در زندگی شماست. بنابراین با تمرین ذهن آگاهی، خودتان را تغییر میدهید.
فرآیند تفکر را بهبود میبخشد و نادیده گرفتن نظرات دیگران در مورد شما را آسانتر میکند.
این امر با تمرینهایی مانند تنفس عمیق، مدیتیشن و پیادهروی آگاهانه در میان دیگران امکانپذیر میشود.
جدا از افزایش سطح ذهن آگاهی بهبود یافته، تمرین مکرر مدیتیشن به درک افکار و احساسات کاربر آن کمک میکند.
به این ترتیب، شما شروع به یادگیری نحوه تمایز بین ایدهای که متعلق به شماست و ایدهای که دیگران بر شما تأثیر گذاشتهاند، میکنید. اگر میخواهید اختیار خود را دوباره به دست آورید، این تمایزات مهم هستند.
یعنی وقتی افراد برای ارائه بازخورد منفی یا انتقاد وقت میگذارند، باید از خود بپرسند.
از خود بپرسید: آیا این نظر منطقی است - یعنی مبتنی بر واقعیت است یا فرض است؟ مدرکی که با این دیدگاه در تضاد است؟
به همین دلیل است که با تجزیه و تحلیل نظراتی که دریافت میکنید، میتوانید تأثیر آنها را بر خود تا حد قابل توجهی کاهش دهید.
این قابل درک است زیرا وقتی افراد احساس انتقاد میکنند، میتوانند آن را به عنوان تلاش کسی برای پایین کشیدن خود نادیده بگیرند.
به این فکر کنید که کدام جنبههای انتقاد را میتوانید بر اساس آن بسازید تا از آن به عنوان راهنما، نه یک نسخه، برای سفر خود استفاده کنید.
این تغییر نگرش به شما کمک میکند تا کنترل خود را بر برداشتهای دیگران از خود و فعالیتهایتان بازیابی کنید.

به یاد داشته باشید که شرط اصلی یک زندگی کامل، اصالت است. پذیرش خودمان با شکستهایمان، ما را از فشارهای جامعهای که هر روز ما را تعقیب میکند، آزاد میکند.
افکار خود را بیان کنید و به همه بگویید که چه میخواهید یا چه نیازی دارید، حتی اگر "اشتباه" باشد. این عمل کلامی، معیار زندگی از طریق صدای خود است و واقعاً توانمندساز است.
اما بیایید به افراد در اصالتشان نگاه کنیم - این میتواند خوانندگان محبوب، تاجران، فعالان و افراد مشابه باشد.
این بسیار دردناک و دشوار است و با وجود طرد جدی از سوی جامعه، آنها هنوز آن را حفظ کردهاند.
با این حال، ادبیات موجود ممکن است به شما در کسب قدرت خاصی از تجربه آنها و همچنین جلوگیری از هرگونه تزلزل در اعتقاد حتی تحت فشار کمک کند.
به همین دلیل است که پس از پذیرش استقلال، اقدام برای تثبیت دستاورد حاصله بسیار ضروری است. یکی از مسائل مهم هنگام تکیه بر کمک دیگران، شروع با اهداف کوچک و قابل انجام برای استقلال است.
این میتواند شامل انجام یک کار جدید که قبلاً هرگز انجام ندادهاید، صحبت کردن در مقابل مخاطب یا تصمیمگیری به تنهایی باشد. در حالی که هدف شما بازپسگیری زندگیتان است، به دنبال فرصتی برای تشویق هر موفقیت تدریجی باشید.
جشن گرفتن یا تشویق دستاوردهای فردی یا شخصی مهم است.
تایید خود به معنای تشخیص شکست و موفقیت، بزرگ و کوچک، به منظور تقویت خود است.
هر از گاهی به دستاوردهای زندگی خود توجه کنید و نوشتن خاطرات، بحث با دوستان یا دادن هدیهای خوب به خودتان را تمرین کنید.
این تمرین نه تنها برای افزایش روحیه، بلکه برای تقویت خود نیز مفید است.
جدا شدن از زنجیره نظرات دیگران یکی از مهمترین مراحل تکامل اخلاقی یک انسان است که نیازمند روشنبینی، قدرت و پشتکار است.
این دوباره به این معنی است که وقتی منابع نفوذ خارجی را درک میکنید، یک تمرین خوداندیشی انجام میدهید، مرز تعیین میکنید و خودآگاهی را تمرین میکنید، آنگاه آزادی خود را بازیابی میکنید.
پذیرفتن خودتان به عنوان کسی که هستید و بنابراین شروع به تلاش برای رسیدن به رویاهایتان، زندگی شما را بهتر خواهد کرد.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@