به گزارش خبرآنلاین، زمانی که واژه «سالمندی» را میشنویم، هر کدام از ما تصویری مخصوص به خود در ذهنمان شکل میدهیم؛ تصویری که ریشه در تجربههای شخصیمان دارد. برای برخی، سالمندی یادآور آرامش، وقار و مرحلهای طبیعی از چرخه زندگی است؛ مرحلهای که با فراغت، دانایی و نوعی صلح درونی همراه است. اما برای برخی دیگر، این واژه احساسی متفاوت را برمیانگیزد؛ احساسی که با نگرانی از کاهش توان جسمی، انزوا، وابستگی یا حتی ترس از آینده پیوند دارد. این دوگانهبودن کاملاً طبیعی است، زیرا ما سالمندی را نه براساس تعاریف رسمی، بلکه از دریچه تجربههای زیستهمان میفهمیم. تجربههایی که گوناگوناند و از فردی به فرد دیگر تغییر میکنند.
فرهیختگان نوشت: اما موضوع نه این احساسات پراکنده و نه تجربههای فردی امروز؛ بلکه چشماندازی است که در برابر ایران سه دهه آینده قرار دارد. چشماندازی که دیگر بر پایه برداشتهای شخصی شکل نمیگیرد، بلکه بر اساس برآوردهای جمعیتشناختی، روندهای آماری و واقعیتهایی استوار است که بهتدریج و بدون امکان توقف در راه هستند. آیندهای که در آن، نسبت سالمندان در جمعیت ایران به مراتب بیشتر از امروز خواهد شد و این تغییر نه یک احتمال، بلکه یک روند قطعی است.به گفته رئیس سازمان بهزیستی طبق آمارهای رسمی درصد جمعیت سالمندان ایران به ۱۲ درصد رسیده است و هماکنون از مرز ۱۴ درصد سالمندی عبور کردیم این یعنی وارد دوره سالمندی شدهایم.
رئیس سازمان بهزیستی کشور تصریح کرده بود «پیشبینیها نشان میدهد که در سال ۱۴۳۰، ایران ۳۰ درصد جمعیت سالمند خواهد داشت و به یکی از کشورهای سالخورده دنیا تبدیل خواهیم شد.»
بر اساس برآوردها، کشور ایران طی ۳۰ سال آینده در اثر افزایش نسبت سالمندان با بحران سالمندی جمعیت مواجه خواهد شد، به طوری که در سال ۱۴۳۰ بیش از یکسوم جمعیت کشور را سالمندان تشکیل خواهند داد. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی تا سال ۲۰۵۰ جمعیت سالمندان جهان به ۲,۱ میلیارد نفر خواهد رسید. با وجود اینکه جامعه ایرانی در حال حاضر در پنجره فرصت جمعیتی قرار دارد اما پیشبینیها نشان میدهد تا سال ۱۴۳۰ جمعیت سالمندان ایران به ۳۲,۱ درصد خواهد رسید.
تکفرزندها در جامعه ایرانی، بیشتر میشوند
در سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۹۵، بهرغم افزایش جمعیت کشور درصد رشد سالیانه آن پس از پشت سر گذاشتن دوره بیشزایی دهه ۶۰ همواره نزولی بوده است. سهم سالمندان نیز به جز در بازه زمانی ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵، رشد دوره ای (۱۰) ساله صعودی داشته است به طوری که از رشد منفی ۱۷ درصد در سال ۱۳۵۵ به رشد ۲۸ درصدی در سال ۱۳۹۵ رسیده است. بر اساس پیشبینیهای صورتگرفته، سهم جمعیت سالمند ایران از سال ۱۳۹۸ تا سال ۱۴۲۱ یعنی طی ۲۳ سال، از ۱۰ به ۲۰ درصد خواهد رسید. این در حالی است که روند تغییرات شاخص مذکور در کشورهای توسعهیافته طی ۷۰ تا ۱۲۰ سال رخ میدهد.
یکی از مهمترین عوامل مؤثر در تشدید مسئله سالمندی کاهش بعد خانوار است. بر اساس دادههای سازمان ثبت احوال کشور از کل ولادتهای رخداده در سال ۱۳۹۹، ۴۰ درصد ولادت مرتبه اول (فرزند اول ۴۰,۸ درصد ولادت مرتبه دوم فرزند)، (دوم)، ۱۴.۲ درصد ولادت مرتبه سوم فرزند سوم و ۴.۳ درصد ولادت مرتبه چهارم و بیشتر است. بنابراین در بسیاری از ازدواجها دو تکفرزند با هم ازدواج خواهند کرد که در آینده باید چهار پدربزرگ و مادربزرگ را سرپرستی کنند. سالمندی، جمعیت کشور را با چالشهایی مواجه خواهد کرد که یکی از مهمترین آن افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی درمانی است.
گیلان بیشترین و سیستانوبلوچستان کمترین تعداد سالمندان را دارند
براساس آمارهای مرکز پژوهشهای مجلس، ۱۳.۲ درصد از جمعیت استان گیلان و ۴٫۹ درصد از جمعیت استان سیستانوبلوچستان را سالمندان تشکیل میدهند و به این ترتیب استان گیلان بیشترین تعداد سالمند و استان سیستانوبلوچستان کمترین تعداد سالمند را دارد. سهم سالمندان ایران از رشد منفی ۱۷ درصدی در سال ۱۳۵۵ به رشد ۲۸ درصدی در سال ۱۳۹۵ رسیده است. کاهش خانوارهای گسترده و متمرکز در یک محله کاهش بعد خانوار افزایش آمار تجرد قطعی و زنانه شدن سالمندی از جمله عوامل مؤثر در تشدید مسئله سالمندی است. افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی درمانی نیاز به زیرساختهای مراقبت از سالمندان، ناپایداری نظام رفاهی و افزایش وابستگی سالمندان از جمله چالشهای سالمندی جمعیت است.
در این آینده، متولدان دهه ۱۳۶۰ ــ بزرگترین موج جمعیتی تاریخ معاصر ایران ــ وارد دوره سالمندی خواهند شد؛ نسلی که امروز بخش عمده نیروی کار، بیشترین حضور در عرصههای اجتماعی، بیشترین سهم از فعالیت اقتصادی و فرهنگی و بالاترین میزان مشارکت در ساختار جمعیتی کشور را دارد. اما همین نسل، در بیست سال آینده وارد دورهای میشود که نیازهایش تغییر میکند، انتظاراتش بازتعریف میشود و وزن جمعیتیاش ساختار کشور را دگرگون خواهد کرد. این نسل بهتنهایی میتواند چهره جمعیتی ایران را در دهههای پیشرو تغییر دهد، زیرا نسلهای بعد از آن کوچکتر، پراکندهتر و از نظر تعداد بسیار کمتر هستند.
ابعاد اقتصادی و اجتماعی سالمندان باید در سیاستگذاری دیده شود
اساسا افزایش جمعیت سالمندان در ایران، صرفاً یک تغییر سنی نیست؛ بلکه یک گذار ساختاری عظیم است که در ابعاد مختلف اثر میگذارد. برای تحلیل این گذار، میتوان از چند محور وارد شد. نخست، محور اقتصادی است؛ جایی که بازنشستگی، صندوقهای بیمه، نسبت جمعیت فعال به جمعیت غیرفعال و ظرفیت مالی نظام رفاه مطرح میشود. سالهاست که درباره این موضوع بحث شده و بسیاری از متخصصان نسبت به فشار آینده بر نظامهای بازنشستگی هشدار دادهاند. این بحران همچون بمبی ساعتی آرام و بدون هیاهو در آستانه انفجار است و در صورت انفجار دولت با چه سیاستی توان مقابله با آن را دارد؟ کاهش نسبت جمعیت جوان بر کل جمعیت باعث افت عرضه نیروی کار میشود همچنین فشار بر بهرهوری و رشد اقتصادی را نیز افزایش میدهد. در این شرایط صندوقهای بازنشستگی که پیش از این برای تامین نیاز مالی بر پرداخت حق بیمه متکی بودند با کمبود منابع روبهرو خواهند شد و در کنار این افزایش جمعیت سالمندان به شدت مشکل خواهد افزود.
نسبت پشتیبانی پرداخت بیمه در حال حاضر نسبت به سال ۱۳۵۵ از۲۴ به ۰.۵ نفر بیمهپرداز به ازای هر مستمریبگیر رسیده است، یعنی به ازای هر مستمریبگیر یک نفر هم بیمه پرداخت نمیکند. با کاهش نسبت جمعیتی جوان کشور پیشبینی میشود که این مشکل بیشتر شود. کمبود زیرساختهای مراقبت از سالمندان یکی دیگر از چالشهای سالمندی جمعیت است به طوری که با در نظر داشتن تعداد ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر جمعیت سالمند در کشور باید اذعان داشت که در حال حاضر به ازای هر ۷۰۰ سالمند یک تخت مراقبت از سالمند وجود دارد. این در حالی است که شاخص مذکور در کشورهای توسعهیافته معادل یک تخت به ازای هر ۱۸ سالمند است.
یکی دیگر از مهم ترین چالش های سالمندی، ناپایداری نظام رفاهی کشور است. افزایش امید به زندگی دوره دریافت مستمری در دوران سالمندی افزایش یافته است به طوری که در سال ۱۳۵۸، شاغلان با متوسط حدود ۲۷ سال خدمت بازنشسته میشدند و با توجه به میزان امید به زندگی در همان سال (۵۷،۵) سال به طور متوسط حدود ۱۱سال حقوق بازنشستگی دریافت میکردند.
این در حالی است که در حال حاضر متوسط سن بازنشستگی در ایران برای مردان حدود ۵۲ سال و برای زنان حدود ۵۰ سال است. با سن امید به زندگی ۷۲ سال برای مردان و ۷۶ سال برای زنان، به طور متوسط مردان حدود ۲۰ سال و زنان حدود ۲۶ سال مستمری دریافت میکنند. این امر به وارد شدن بار مالی بر صندوقهای بازنشستگی منجر شده است. علاوه بر آن میزان جمعیت در سن کار رشدی کمتر از نرخ رشد بازنشستگان (سالمندان) داشته و این عدم توازن جمعیت بر ناپایداری نظامهای مبتنی بر مزایای معین تأثیرگذار است. اگر چه این مسئله، اجرای اصلاحات در نظام بازنشستگی را اجتنابناپذیر کرده است اما توجه به ابعاد اجتماعی و حفظ استانداردها در اصول اساسی بیمههای اجتماعی مانند جامعیت، کفایت پایداری و فراگیری در اجرای اصلاحات نیز انکارناپذیر است.
اما محور دوم، یعنی ابعاد اجتماعی سالمندی، معمولاً کمتر دیده میشود؛ درحالیکه همین بعد میتواند بیشترین تأثیر را بر کیفیت زندگی سالمندان آینده بگذارد. مسائلی مانند سالمندان تنها، سکونت آنها، ارتباطات اجتماعی، حمایت روزمره، سبک زندگی جدید، مهاجرت فرزندان و کاهش خانوادههای گسترده، همگی چالشهایی هستند که بدون توجه به آنها، هیچ برنامهای برای آینده کامل نخواهد بود. با بیان این موضوع برای سالمندی و وضعیت کنونی در سیاستگذاری چه برنامههای مدونی داریم؟
۱۴۱۰ ایران یک میلیون سالمند مجرد خواهد داشت
افزایش آمار تجرد قطعی در سال ۱۳۹۵ در سالمندان حدود ۸۰,۰۰۰ نفر بوده اما با توجه به افزایش تجرد قطعی در گروه بالای ۴۰ سال، پیشبینی میشود که در سال ۱۴۱۰ کشور با بیش از یک میلیون نفر سالمند با تجرد قطعی روبهرو شود. در سال ۱۴۰۰ آمار تجرد افراد ۳۱ تا ۳۹ ساله، ایران حدود ۲٬۱۰۰,۰۰۰ نفر پسر و حدود ۲,۱۰۰,۰۰۰ نفر دختر بوده که در دهههای آینده بهتدریج وارد دوره سالمندی خواهند شد.براساس گزارشی از سوی مرکز پژوهشهای مجلس؛ ازدواج مردان هرگز ازدواج نکرده، از ۵۵ سالگی به بعد بر خلاف زنان روند رو به رشدی داشته و از ۲۰.۷ برای مردان هرگز ازدواج نکرده ۵۰-۵۴ ساله به ۲۷.۷ برای مردان مشابه در گروه سنی ۶۵ ساله و بیشتر میرسد. میزان ازدواج مردان ۶۵ ساله و بیشتر هرگز ازدواج نکرده بالاتر از میزان ازدواج زنان مشابه در این گروه سنی است.
۲۷.۷ازدواج به ازای هزار مرد ۶۵ ساله و بیشتر هرگز ازدواج نکرده در مقایسه با دو ازدواج برای زنان هرگز ازدواج نکرده این گروه سنی. تعداد زنان هرگز ازدواج نکرده در تمام گروههای سنی بعد از ۴۰ سال بیشتر از مردان هرگز ازدواج نکرده در این گروههای سنی است. این در حالی است که در تمام گروههای سنی زیر ۴۰ سال، تعداد زنان هرگز ازدواج نکرده تقریبا کمتر از مردان با این ویژگی بوده است.
۴۷۲۳۶












