سجع (به عربی: السجع) یکی از مهمترین صنایع بدیعی در بلاغت عربی و فارسی است که بهویژه در نثر مسجّع (نثر آهنگین و آهنگدار) کاربرد دارد. سجع به معنای همآوایی و هموزنی کلمات در پایان جملهها یا عبارتهای کوتاه است؛ یعنی کلمات آخر دو یا چند جمله یا قطعهٔ کوتاه، از نظر حروف آخر (روئی) با هم برابر باشند و آهنگ مشابهی ایجاد کنند.سجع، آوردن واژههای هموزن و همقافیه یا یکی از اینها در یک نثر یا یک شعر است.
وقتی دو یا چند کلمه در انتهای جملات یا عبارات، حرف یا حروف آخرشان یکسان باشد و معمولاً وزن و آهنگ نزدیک به هم داشته باشند، به آن «سجع» میگویند.
سجع در اصل از ویژگیهای کلام کاهنان جاهلی بود که برای تأثیرگذاری بیشتر بر شنوندگان، سخن خود را آهنگین میکردند. بعدها این صنعت وارد نثر عربی شد و در دورهٔ اسلامی به اوج خود رسید (بهویژه در قرن چهارم و پنجم هجری با نویسندگانی چون حمیدی، بدیعالزمان همدانی و قاضی حمیدالدین بلخی). در ادبیات فارسی نیز از قرن پنجم به بعد (بهویژه در منشآت، نامهها، تاریخنگاری و نثرهای مصنوع) بسیار رواج یافت.
تساوی حروف روئی (حروف آخر کلمات).
معمولاً همراه با تقارن ساختاری (طول جملات یا عبارات نزدیک به هم باشد).
ایجاد موسیقی کلام و لذت شنیداری.
بیشتر در نثر به کار میرود (هرچند گاهی در شعر هم دیده میشود).
سجع را از نظرهای مختلف تقسیمبندی کردهاند. مهمترین تقسیمبندیها عبارتند از:
سجع مفرد: فقط دو کلمه با هم سجع دارند.
مثال: «دانا و توانا»
سجع مزدوج: چهار کلمه (دو جفت) با هم سجع دارند.
مثال: «جهان و زمان – جان و تن»
سجع متوازن (یا ترصيع): دو طرف جمله کاملاً متقارن و موازی هستند (شبیه جناس تام در ساختار).
مثال: «دولت یار است و بخت بیدار – نعمت بسیار و دشمن ناچیز» (خواجه عبدالله انصاری)
سجع متوالی یا مسلسل: چندین سجع پشت سر هم میآید.
مثال از گلستان سعدی: «توانا بود هر که دانا بود / ز دانش دل پیر برنا بود»
وقتی کلمات مسجع علاوه بر تساوی روئی، از نظر معنا هم تناسب و زیبایی خاصی داشته باشند و هیچگونه تصنع و تکلف در آنها نباشد.
مثال: «علم نور است و جهل آتش»
(نور و آتش هم متضادند و هم تناسب معنایی زیبایی دارند)
کلمات مسجع با جناس یا انواع دیگر صنایع همراه باشند و بسیار آراسته و پر زرقوبرق به نظر برسند. گاهی به اندازهای مصنوع میشود که از حد اعتدال خارج میگردد.
مثال: «بهار آمد و گل شکفت – بلبل نالید و دل طپید»
نه خیلی زیبا و مطرف است و نه خیلی ضعیف؛ در حد متوسط.
وقتی کلمات مسجع هیچ تناسب معنایی ندارند و صرفاً برای سجع آوردن به کار رفتهاند و تکلف آشکار است.
مثال ضعیف: «قلم خریدم و دوات آوردم»
(هیچ تناسب معنایی جالبی بین قلم و دوات نیست، فقط روئی یکسان است)
سجع تام: حروف روئی کاملاً یکسان باشند (مثل «دانا – توانا»)
سجع مکفی: فقط حرف آخر یکسان باشد (مثل «کتاب – باب»)
سجع مطلق: حتی حرف آخر هم یکسان نباشد ولی آهنگ مشابهی ایجاد کند (این نوع امروزه کمتر پذیرفته میشود)
«توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود»
«کارها ساخته آمد و بارها بسته»
«مردم را دوست دار و دشمن را خصم شمار»
«ملک پایدار و دولت جاوید»
۱. سجع چیست و چه تفاوتی با قافیه دارد؟
سجع به همآوا و هموزن شدن کلمات آخر جملات یا عبارات در نثر گفته میشود و همانند قافیه در شعر عمل میکند، با این تفاوت که در نثر الزامی به رعایت وزن شعری ندارد و فقط بر پایهٔ آهنگ و تساوی حروف رَوی استوار است.
۲. بهترین و زیباترین نوع سجع کدام است؟
بهترین نوع سجع، «سجع مطرف» نام دارد؛ یعنی کلمات مسجع علاوه بر تساوی صوتی، تناسب معنایی زیبا و طبیعی نیز داشته باشند و هیچ تکلفی در آنها احساس نشود.
۳. انواع اصلی سجع از نظر کیفیت کدامند؟
چهار نوع اصلی: سجع مطرف (عالی)، سجع مرصّع (پرآذین و آراسته)، سجع متوسط یا محتمل، و سجع مردود یا مطروح (ضعیف و تکلفآمیز).
۴. معروفترین نویسندگان و آثاری که از سجع فراوان استفاده کردهاند کدامند؟
سعدی در گلستان و بوستان، ابوالفضل بیهقی در تاریخ بیهقی، قاضی حمیدالدین بلخی در مقامات، خواجه نصیرالدین طوسی و عنصرالمعالی کیکاوس در نثرهای خود از برجستهترین نمونههای نثر مسجع هستند.
۵. آیا استفاده زیاد از سجع همیشه خوب است؟
خیر؛ سجع وقتی زیبا و دلنشین است که طبیعی و بهجا به کار رود. استفادهٔ بیش از حد و تکلفآمیز (سجع مردود) باعث خستگی خواننده و کاهش ارزش هنری متن میشود.
سجع یکی از زیباترین ابزارهای آهنگسازی در نثر فارسی و عربی است. وقتی با اعتدال و ذوق به کار رود (سجع مطرف)، کلام را دلنشین و بهیادماندنی میکند، اما اگر از حد بگذرد و به تکلف و تصنع بیفتد، خواننده را خسته میکند. بهترین نمونههای سجع را در آثار سعدی، نظامی عروضی، حمیدالدین بلخی و منشیان بزرگ قرن ششم و هفتم میتوان یافت.
سجع، در حقیقت، همان «قافیهٔ نثر» است؛ همانطور که قافیه به شعر آهنگ و انسجام میبخشد، سجع نیز به نثر زیبایی و موسیقی میدهد.
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته