به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین استان سمنان ،متن این نامه به شرح زیر است:
ریاست محترم فیفا،
جناب آقای اینفانتینو
از مرکز استان سمنان، استانی چهار فصل در یک فصل، سرزمینی با کویرِ خاموش، جنگلِ آرام، کوهستانِ سخت و دشتی که تاریخ چند هزار ساله را در دل خودش نگه داشته، سلامی گرم و البته کمی غبارآلود خدمت شما تقدیم میکنیم.
این نامه را ما؛ جمعی از مربیان، بازیکنان و عاشقانِ بیادعای فوتبال سمنان، مینویسیم.
نه برای گله، نه برای شکایت.
فقط برای دیدن.
برای اینکه بیایید و ببینید… همین!
شاید اگر شما ببینید، دنیا هم ببیند، و وقتی دنیا دید، شاید اینجا هم کسی تصمیم بگیرد چشمانش را باز کند.
بیایید سمنان؛ شهری که چهار فصل دارد، اما حتی یک زمین چمن ندارد.
جناب رئیس؛
ما شما را دعوت میکنیم تا قدم رنجه کنید و به سمنان بیایید.
قول میدهیم مهماننوازیمان همانقدر واقعی باشد که کمبود زمین چمنمان واقعی است!
قول میدهیم طبیعتمان شما را شگفتزده کند و مشکلاتمان، شاید متعجبتر…
قول میدهیم هر چه داریم، روی میز بگذاریم؛ هر چه نداریم، هم نشانتان بدهیم. شاید نداریهای ما دیدنیتر از داشتههایمان باشند!
اولین مقصد بازدید، استادیوم تختی سمنان است؛
استادیومی که زمانی چمن داشت، بعدها خاک شد، امروز هم «تجربهای گردشگری» است.
در واقع، زمین بایر تختی از معدود نقاطی است که تماشاگر هنگام دیدنش دعا میکند…
گاهی برای آینده فوتبال،
گاهی برای مسئولان،
گاهی هم برای اینکه کفشش خاکی نشود و خاطرهای از این خاک برایش نماند!
اما لطفاً نگران نباشید؛
هیچ مسئول دلسوزی را بابت خشک شدن این چمن محروم نکنید…
بالاخره همین بیآبی، برخی از جوانان ما را «از فوتبال بازنشسته کرد» و به «زندگی عادی» رساند.
از یک زاویه که نگاه کنیم، این روند حتی صرفهجویی در انتخاب مسیر زندگی جوانان هم بوده؛
فوتبالیستی که روی چمنِ نداشته مصدوم شود، زودتر میرود سراغ کار درست و درمان!
این یعنی چمن نداشتن، ظاهراً «به خیر» هم بوده است!
مقصد دوم: ورزشگاه ولایت؛ بزرگ، باشکوه و استفادهنشده!
بعد از تختی، شما را میبریم به استادیوم ولایت؛
یک استادیوم بزرگ، پهناور، با هکتارها زمین…
سکوهایی که هیچوقت کامل نشدند،
صندلیهایی که هنوز «باکِرَه»اند و هیچ تماشاگری هرگز روی آنها ننشسته،
و زمینی که…
نه ببخشید،
«زمین» نه،
موکت.
موکتی که روی آن، چندین فوتبالیست برای همیشه مصدوم شدند و فوتبال را بوسیدند و کنار گذاشتند.
بعضیها هم از شدت مصدومیت «عاقبتبهخیر» شدند و رفتند دنبال زندگیشان.
و ما دیوانههایی که ماندهایم، هر روز با چشمان خودمان میبینیم که این موکت پارهتر میشود،
بتن و سنگریزهها از زیر آن بیرون میزنند،
و ما فقط… تمرین میکنیم.
ادامه میدهیم.
نفس میکشیم…
یا بهتر بگوییم: قاچاقی زندهایم.
خواهش میکنیم هنگام قدم زدن روی این موکت، پشت سرتان را نگاه نکنید؛
ممکن است نگاهتان به «اسکوربورد» بیفتد و ما مجبور شویم توضیح بدهیم چرا سالهاست روشن نشده!
اگر هم روشن شد، احتمالاً هنوز برقگیرش نصب نشده و بهتر است زیاد نزدیک نشوید.
چون نصف «اسکوربورد» غیب شده !!
زمینهای دیگر؟
اداره کار زمانی زمین داشت؛ الان ندارد.
آموزش و پرورش زمانی چمن داشت؛ الان ندارد.
یکی دو زمین عجیبالشکل هست که ابعادش بیشتر شبیه نقشه میز کانتر فرودگاه است تا زمین فوتبال،
ولی بهتر است نرویم…
واقعاً فرقی نمیکند.
فوتبال ما شبیه یک نقاشی کودکانه شده؛ زمین دارد، اما توپ نمیچرخد.
اما درختان برخی ادارات؟
خیالتان راحت، آنجا آب هست!
چمن هست!
فضای سبز هست!
حتی نسیم اروپایی هم میوزد…
فقط فوتبال نیست.
شاید چون درختها اعتراض نمیکنند، مصاحبه نمیکنند، پست انتقادی نمیگذارند و زانویشان هم مصدوم نمیشود.
ما از هیچکس گله نداریم؛ باور کنید.
مسئولان فوتبال استان، مثل خود ما هستند؛
زحمت میکشند، تلاش میکنند، حسرت میخورند، حتی بغض میکنند.
اما بودجه نیست، آب نیست، اعتبار نیست…
اینها را زیاد خواهید شنید.
آنقدر زیاد که شاید فکر کنید بودجه و آب و اعتبار، موجوداتی افسانهای هستند!
و اما درباره آقای تاج…
خواهش میکنیم نام ایشان را هم با احتیاط ببرید.
ما از ایشان ناراحت نیستیم؛
چون گاهی هدیههایی هم به استان سمنان دادهاند…
مثلاً یک بار یک مسئولیت، بار دیگر یک قول، بار دیگر یک عکس یادگاری.
بالاخره هدیه است دیگر!
هرچند ما هنوز منتظریم روزی چمن هم جزء هدایا باشد.
و البته جناب آقای رئیس،
پیش از آنکه برنامه بازدید شما را نهایی کنیم، لازم است یک نکته مهم را هم شفاف بگوییم؛
نمیدانیم هنگام ورودتان، مسئولان محترم شورای شهر برای استقبال میآیند یا نه.
شاید بیایند، شاید هم مشغول افتتاح پروژهای باشند که نصفهکاره رها شده و ترجیح بدهند حضورشان را «برای زمان مناسبتری» ذخیره کنند!
شاهکار اخیرشان را هم بد نیست قبل از سفر بدانید:
یک زمین چمن مصنوعی نیمهجان را در پارک سیمرغ محصور و زندانی کردند، به امید اینکه «پارک بانوان» بسازند؛ البته نه برای بانوان، بیشتر برای اینکه خدایی نکرده فوتبالیستهای شهر از آن استفاده نکنند!
جناب آقای رئیس، مدیونی اگر فکر کنی این عزیزان ورزشی نیستند؛ اتفاقاً همهچیزشان ورزشی است…
فقط «فوتبال» نیست.
ماجرای زمین چمن هلالاحمر را هم بگذارید در حاشیه، چون شنیده شده چند بز بیگناه پایشان در همان چمن پیچ خورده…
این یعنی نه جوان ما، نه بز بیصاحب، هیچکدام روی چمن این شهر امنیت جانی ندارند.
اما نگران نباشید!
با اینکه این دو زمین را هم عملاً نداریم،
و با اینکه روزبهروز زمینهایمان بیشتر شبیه افسانه میشوند تا واقعیت،
اما شک نکنید:
با نزدیکشدن انتخابات شورا، چند کاندیدای عزیز قطعاً برای استقبال شما خواهند آمد.
علاقهای هم اگر به فوتبال نداشته باشند،
لااقل علاقه به عکس گرفتن که دارند!
اما شما…
حضور شما میتواند اتفاقی بسازد که سالهاست در انتظارش ماندهایم.
قول میدهیم مراسم گلریزان بگیریم،
مردم مثل همیشه خودشان وارد شوند،
چمنها دوباره سبز شوند و شاید برای اولین بار،
فوتبال سمنان رنگِ امید ببیند.
و آخر اینکه، اگر قرار است در جهان به کسی مدالِ «شجاعت» بدهید،
به جوانانی بدهید که روی موکت، روی خاک، روی بتن،
در نبود چمن،
در نبود بودجه،
در نبود آینده،
اما با عشق بازی میکنند.
به مربیانی بدهید که با جورابهای متفاوت،
شلوارهای وصلهدار و
کاپشنهای قرضی سفر میروند،
تنها برای اینکه ثابت کنند هنوز زندهاند…
یا بهتر بگوییم: هنوز تسلیم نشدهاند.
آقای رئیس؛
سمنان منتظر شماست.
ما هم منتظریم؛
نه برای گرفتن عکس،
برای گرفتن نفس.
با احترام-
جمعی از مربیان و فوتبالیستهای سمنان
48












