مونروئه‌گرایی جدید؛ بازگشت تهاجمی آمریکا به آمریکای لاتین / سقوط احتمالی مادورو، چه تاثیری بر مناسبات ایران و آمریکا دارد ؟

عصر ایران چهارشنبه 12 آذر 1404 - 13:41
اگر دولت ونزوئلا بدون مقاومت جدی سقوط کند، پیامد روانی و سیاسی آن می‌تواند به تضعیف موضع ایران در برابر فشارهای آمریکا منجر شود.

عصر ایران؛ مهدی شهیدی - در ماه‌های اخیر، تنش میان ایالات متحده و ونزوئلا به شکلی کم‌سابقه افزایش یافته و صحنه سیاسی آمریکای لاتین را وارد مرحله‌ای تازه و پیچیده کرده است. 

تشدید تحریم‌ها، تهدیدهای مستقیم واشنگتن علیه دولت نیکلاس مادورو، افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی، و هم‌زمان تلاش‌های گسترده برای تقویت جریان‌های مخالف، همگی تصویری از رقابت راهبردی آمریکا برای بازآرایی ژئوپلیتیک نیمکره غربی ارائه می‌دهد. این وضعیت موجی از گمانه‌زنی‌ها درباره آینده بحران ونزوئلا، چشم‌انداز تغییر رژیم، احتمال مداخله محدود نظامی، و پیامدهای منطقه‌ای و بین‌المللی این تحولات ایجاد کرده است.

 بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که این بحران صرفاً یک منازعه داخلی نیست، بلکه نقطه آغاز نوعی «مونروئه‌گرایی جدید» در سیاست خارجی آمریکا است؛ رویکردی که دولت ترامپ با شعارهای بازگشت به قدرت و احیای هژمونی آمریکا، آن را با جدیت دنبال می‌کند. 

در این چارچوب، آمریکای لاتین—به‌ویژه ونزوئلا به‌عنوان پایگاه اصلی چپ‌گرایی ضدآمریکایی—جایگاهی کلیدی در راهبرد دولت ترامپ یافته است. 

برای واکاوی عمیق‌تر ابعاد ژئوپلیتیک این بحران، پیامدهای منطقه‌ای آن و چشم‌انداز سیاست آمریکا، با دکتر علیرضا سلطانی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل آمریکای لاتین، گفت‌وگو کرده‌ایم.

 دکتر سلطانی در این مصاحبه بر شکل‌گیری مونروئه‌گرایی جدید، اهمیت حذف جریان‌های چپ‌گرا و دولت‌هایی مانند مادورو برای ترامپ، و تلاش آمریکا برای بازتعریف نظم سیاسی آمریکای لاتین تأکید می‌کند.

رهبران آمریکای لاتین

چه عواملی موجب شده است آمریکای لاتین و به‌ویژه ونزوئلا در سیاست راهبردی دولت ترامپ جایگاه ویژه‌ای پیدا کند؟

آمریکای لاتین در گفتمان راهبردی دولت ترامپ از اهمیت بی‌سابقه‌ای برخوردار شده است. این منطقه به لحاظ ژئوپلیتیکی و اقتصادی یک ظرفیت بی‌نظیر برای آمریکا محسوب می‌شود. تنوع انرژی، منابع نفتی، بازارهای جوان و در حال رشد و نزدیکی جغرافیایی به ایالات متحده، امکان ایجاد یک بلوک اقتصادی ـ سیاسی همسو با واشنگتن را فراهم می‌کند.

 دولت ترامپ در چارچوب پروژه «احیای هژمونی آمریکا» سه محور اصلی را دنبال می‌کند: نخست بهره‌گیری از ظرفیت‌های اقتصادی و انرژی منطقه برای تقویت هژمونی؛ دوم، مهار نفوذ چین و روسیه که در سال‌های اخیر در حوزه‌های اقتصادی، امنیتی و فناوری گسترش یافته‌اند؛ و سوم، هماهنگ‌سازی دولت‌های نوظهور همچون برزیل، مکزیک و شیلی با راست‌گرایی و سیاست‌های هژمونیک آمریکا.

 این راهبرد به واشنگتن اجازه می‌دهد وابستگی خود به اروپا را کاهش دهد، هزینه‌های امنیتی در خاورمیانه را کمتر کند و هم‌زمان پشتوانه‌ای راهبردی برای مواجهه با چین و رقبا در دهه‌های آینده ایجاد کند. در واقع، آمریکای لاتین به مثابه یک «حیاط خلوت» سیاسی و اقتصادی آمریکا درآمده است و نقطه آغاز این بازگشت فعالانه، ونزوئلاست.

چرا ونزوئلا به‌طور ویژه نقطه آغاز این سیاست آمریکا محسوب می‌شود؟

ونزوئلا مهم‌ترین و رادیکال‌ترین پایگاه چپ‌گرایی ضدآمریکایی در آمریکای لاتین است. دولت مادورو، با سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی رادیکال و مواضع ضدآمریکایی، از دید واشنگتن تهدیدی مستقیم علیه نفوذ ایالات متحده در منطقه محسوب می‌شود.

 تغییر رژیم مادورو از نظر آمریکا می‌تواند زنجیره‌ای از تحولات را در سراسر منطقه رقم بزند و باعث تضعیف یا فروپاشی دولت‌های چپ‌گرای دیگر در کشورهایی مانند نیکاراگوئه، شیلی و حتی کلمبیا شود.

علاوه بر این، ونزوئلا برای آمریکا یک مسأله حیثیتی است. دهه‌ها تلاش سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی، از جمله تحریم‌های شدید، نتوانسته به تغییر رفتار یا سقوط دولت مادورو منجر شود. در نگاه واشنگتن، ادامه این وضعیت نشانه‌ای از ضعف آمریکا و محدودیت نفوذ آن در آمریکای لاتین است. بنابراین، تغییر وضعیت ونزوئلا اولویتی راهبردی و نمادین برای کاخ سفید محسوب می‌شود.

چه اقداماتی از سوی دولت ترامپ برای اعمال فشار بر ونزوئلا انجام شده و تاکنون چه نتایجی به همراه داشته است؟

واشنگتن ماه‌هاست ترکیبی از اقدامات نظامی محدود، فشار اقتصادی و عملیات روانی را علیه ونزوئلا آغاز کرده است. در هفته‌های اخیر، شدت این اقدامات افزایش یافته است. به‌عنوان نمونه، محدودیت بر فضای هوایی ونزوئلا، تهدید مستقیم به مادورو و تعیین ضرب‌الاجل برای کناره‌گیری، نمونه‌ای از این فشارهاست. با این حال، اولویت اصلی آمریکا همچنان بر فشار سیاسی و روانی است و اقدام نظامی محدود صرفاً به‌عنوان ابزار تهدید باقی مانده است.

 نکته مهم این است که این فشارها تاکنون به نتیجه ملموسی منجر نشده است. دلیل اصلی این ناکامی بیش از آنکه ناشی از قدرت مادورو باشد، مربوط به ضعف ساختاری اپوزیسیون است. جریان مخالف به رهبری ماچادو فاقد انسجام، سازماندهی و پایگاه اجتماعی قوی است. علاوه بر آن، اکثریت جامعه ونزوئلا نسبت به منازعه سیاسی بی‌تفاوت است؛ نه حمایت قاطعی از دولت دارند و نه اعتماد چشمگیری به اپوزیسیون. این شرایط، فضای مانور آمریکا را محدود کرده و باعث سردرگمی واشنگتن شده است.

ناو هواپیما بر آمریکا در نزدیکی ونزوئلا
ناو هواپیما بر آمریکا در نزدیکی ونزوئلا

با توجه به وضعیت شکننده مادورو، چه سناریوهایی برای آینده ونزوئلا محتمل است؟

در شرایط فعلی، چند سناریوی اصلی برای آینده ونزوئلا قابل تصور است:

۱. کناره‌گیری توافقی مادورو: مادورو ممکن است در چارچوب یک تفاهم سیاسی با آمریکا از قدرت کنار رود و حداقل وجهه خود را حفظ کند. این سناریو به کاخ سفید امکان می‌دهد بدون هزینه نظامی سنگین، دولت راست‌گرای مورد نظر خود را مستقر کند.

۲. انتخابات آزاد و انتقال قدرت: برگزاری انتخابات با نظارت بین‌المللی و انتقال قدرت به جریان مخالف، سناریوی دیگری است که می‌تواند با فشارهای سیاسی و اقتصادی آمریکا و تعامل نخبگان ونزوئلا تحقق یابد.

۳. ادامه مقاومت مادورو: اگر مادورو تصمیم به مقاومت بگیرد، احتمال تشدید اقدامات سخت‌تر یا مداخله محدود آمریکا افزایش می‌یابد. با این حال، تداوم کوتاه‌مدت دولت چپ‌گرای مادورو حتی در صورت موفقیت، آینده پایدار و بلندمدتی نخواهد داشت، چرا که مشروعیت داخلی کاهش یافته و حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی محدود است.

 چه پیامدهای ژئوپلیتیک و منطقه‌ای می‌تواند از تحولات ونزوئلا برای آمریکای لاتین و نظم جهانی ناشی شود؟

تحولات ونزوئلا صرفاً یک بحران داخلی نیست؛ بلکه نقطه آغاز پروژه‌ای بزرگ در سیاست خارجی آمریکا برای احیای هژمونی در نیمکره غربی محسوب می‌شود. موفقیت واشنگتن در این پروژه می‌تواند ساختار سیاسی آمریکای لاتین را بازآرایی کرده، نفوذ چین و روسیه در منطقه را محدود کند و یک بلوک سیاسی ـ اقتصادی قدرتمند همسو با آمریکا ایجاد نماید.

 از منظر منطقه‌ای، تغییر رژیم در ونزوئلا می‌تواند موجی از تغییرات مشابه را در کشورهای چپ‌گرا ایجاد کند و نظم سیاسی ـ اقتصادی جدیدی در آمریکای لاتین شکل دهد. در سطح جهانی نیز، این تحول به عنوان سیگنالی از بازگشت فعال آمریکا به عرصه قدرت در نیمکره غربی، قدرت چانه‌زنی واشنگتن را در مذاکرات با رقبا افزایش می‌دهد و ممکن است تعادل قدرت بین آمریکا، چین و روسیه را تحت تأثیر قرار دهد.

 به طور خلاصه، تحولات ونزوئلا نه تنها آینده این کشور، بلکه آینده نظم ژئوپلیتیک آمریکای لاتین و معادلات قدرت جهانی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. آمریکا با بازتفسیر دکترین مونروئه و تمرکز بر آمریکای لاتین، تلاش می‌کند نفوذ رقبای منطقه‌ای و بین‌المللی را محدود کرده و جایگاه هژمونیک خود را تثبیت کند.

تصویر مادورو و ترامپ

تحولات ونزوئلا و آینده این بحران چه تأثیری بر ایران و معادلات سیاسی داخلی و بین‌المللی آن دارد؟

در ماه‌های اخیر، تشدید بحران سیاسی در ونزوئلا و افزایش تنش میان دولت مادورو و ایالات متحده، پیامدهای مستقیمی برای ایران و معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی آن دارد. ونزوئلا طی دو دهه گذشته یکی از معدود متحدان راهبردی ایران در آمریکای لاتین بوده و تهران از ظرفیت‌های سیاسی و دیپلماتیک این کشور، به‌ویژه در نهادهای بین‌المللی، برای کاهش فشارهای ایالات متحده و ایجاد موازنه بهره گرفته است.

علاوه بر این، همکاری‌های اقتصادی—به‌ویژه در حوزه نفت و انرژی، پروژه‌های مسکن و زیرساخت، و صنایع مختلف از جمله خودرو—ایران را به شکلی ملموس در ساختار اقتصادی این کشور درگیر کرده است. ازاین‌رو، هرگونه تغییر رژیم احتمالی و روی کار آمدن دولت راست‌گرای طرفدار آمریکا می‌تواند ظرفیت‌های سیاسی ایران را در آمریکای لاتین تضعیف کرده و سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی ایران را در وضعیتی مبهم و مشابه تجربه سوریه قرار دهد، جایی که بازگشت یا حفاظت از سرمایه‌گذاری‌ها همچنان نامشخص است.

در سطح راهبردی، نوع مواجهه آمریکا با بحران ونزوئلا و سرنوشت دولت مادورو می‌تواند پیامدهای غیرمستقیم اما مهمی برای ایران داشته باشد.

اگر مادورو در برابر فشارهای ایالات متحده مقاومت کند— حتی اگر نهایتاً سرنگون شود— هزینه‌های مداخله‌جویانه آمریکا افزایش یافته و این امر می‌تواند محاسبات واشنگتن در قبال ایران را تحت تأثیر قرار دهد. برعکس، اگر دولت ونزوئلا بدون مقاومت جدی سقوط کند، پیامد روانی و سیاسی آن می‌تواند به تضعیف موضع ایران در برابر فشارهای آمریکا منجر شود.

 افزون بر این، ماهیت و شدت هرگونه اقدام نظامی احتمالی آمریکا علیه ونزوئلا می‌تواند بر معادلات نظامی و امنیتی میان ایران و آمریکا نیز اثرگذار باشد؛ زیرا این اقدام، پیام روشنی درخصوص آمادگی و الگوی مداخله‌گری آمریکا ارائه می‌دهد.

 در مجموع، طولانی شدن بحران و تداوم مقاومت دولت مادورو از حیث روانی و ژئوپلیتیک برای ایران سودمندتر است، زیرا هم هزینه‌های آمریکا را افزایش می‌دهد و هم به حفظ یک متحد راهبردی در آمریکای لاتین کمک می‌کند.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.