مرجان یشایایی
روزنامه اعتماد
با گسترش شهرنشینی و افزایش آلودگی و شرایط ناسالم زیست در شهرها، مفهوم شهرهای سبز به معنای راهحلی برای زندگی شهری این روزها زیاد شنیده میشود. اولین مفهومی که از این کلمه به ذهن مینشیند، شهری پر دار و درخت است، با بوستانهای باصفا و خیابانهای مشجر، مانند خیابان ولیعصر خودمان. این اما فقط بخشی از این مفهوم است.
موضوع گستردهتر و البته جدیتر است و عوامل چندی باید کنار هم قرار گیرند تا بتوان یک شهر را شهر سبز نامید. در یک نگاه اولیه «پایداری» شرط اول یک شهر سبز است. یعنی منابع طبیعی جوری در آن شهر مصرف شوند که رو به اتمام نروند و مصرف هر عنصر بنیادی مانند آب یا خاک جایگزین شود تا نسلهای آینده بینصیب نمانند. اگر بخواهیم به جزییات این مفهوم نزدیکتر شویم، باید چند موضوع را عامل اصلی بدانیم.
طبق نظر دانشگاه زیست محیطی امریکا که اختصاصا بر آموزش مهارتهای مربوط به حفظ محیط زیست تمرکز دارد، شهر سبز بهطور خلاصه در چند اصل تحقق پیدا میکند: در دسترس بودن فضای سبز شهری، حمل و نقل عمومی کارآمد و پیشرفته و فراگیر، قابلیت دوچرخهسواری در بخش قابل توجهی از شهر، به کار بستن انرژیهای تجدیدپذیر و پاک مانند انرژی خورشیدی و باد، کاهش ردپای کربن به معنای کاهش مصرف سوختهای فسیلی که بزرگترین عامل انتشار گازهای گلخانهای و گرم شدن زمین هستند و البته برنامههای بازیافت پسماند تا زهر مشکل خودساخته بشر یعنی پسماندهای بازیافتنشدنی که آب و خاک و هوای ما را آلوده کردهاند، کمتر به جان جوامع شهری بریزد.
کارشناسان میگویند سالانه بیش از ۳میلیون تا ۹میلیون نفر در جهان به دلیل آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. در ایران، حدود ۱۵درصد از مرگهای طبیعی به دلیل آلودگی هواست. به این معنی که آلودگی هوا سالانه جان بیش از ۴۰هزار ایرانی را میگیرد.
علاوه بر مرگ، آلودگی هوا مسئول ایجاد بسیاری از بیماریهای مزمن قلبی ریوی و بیماریهایی مانند سرطان است که از دید کارشناسان هم نتایج انسانی غمباری دارد و هم نتایج اقتصادی آسیبزا. دانشگاه زیست محیطی امریکا در گزارش خود بر افزایش فضای سبز شهری تاکید دارد تا هم کمکی به کاهش میزان دیاکسیدکربن باشد و هم سایهسار آن بتواند از آسیبهای موجهای گرما کم کند.
هر چند خشکسالی و کمآبی خطری همیشگی برای ایران بوده، اما در سنت شهرسازی ما تاسیس باغهای درون شهری که حکم ریه شهرها را ایفا میکردهاند، هرگز از شهرهای ما حذف نشدهاند، منطقه تجریش در تهران یا باغهای سرسبز شیراز یا سمنان نمونههای پیش چشم ماست.
بگذریم از اینکه مدیریت ناکارآمد شهری باعث شده بسیاری از این فضاهای سبز گاه با قدمت چند صدساله طی دو، سه دهه از میان برود. در شهرهایی که مفهوم سبز بودن را جدی گرفتهاند، خلاقیتهایی به میان آمده تا از هر فضا و امکانی استفاده شود.
پشت بامهای سبز که هنوز در شهرهای بزرگ ما مفهومی لوکس و زینتی دارند، در بسیاری از شهرهای جهان جزو معماری معمول شهری درآمدهاند و دیوارهای سبز هم ایجاد میشوند تا حتی فضاهای عمودی را هم بتوان به کار گرفت. همان پیچکهایی که گیاه دیرآشنای تهران بودند و هنوز هم میتوان در لابهلای خاطرات آنها که عمری را در شهر گذراندهاند، دیوارهای پوشیده از پیچک سبز را به یاد آورد. به این ترتیب نقش مردم به عنوان خالقان و نگهبانان فضای سبز هیچ کم نیست. هر شهروندی میتواند و باید فضای سبزی در اطراف خود ایجاد کند.
طبق نظر بانک جهانی، امروز بیش از نیمی از مردم کره زمین در شهرها زندگی میکنند و تا چند دهه آینده مدام بر این تعداد افزوده خواهد شد. اگر بخواهیم سالم و شاد زندگی کنیم، راهی جز سبز شدن نداریم.