عصر ایران؛ سعید خاتمی - جهان امروز با سرعتی پیش میرود که فرصت مکث و فکرکردن را از انسان میگیرد.
اخبار، شبکههای اجتماعی، بحرانهای سیاسی و فشارهای روزمره، انسان را در وضعیتی قرار دادهاند که تصمیمهایش بیشتر «واکنشی» است تا «تحلیلی».
این همان چیزی است که روانشناس مشهور، دنیل کانمن، آن را تفکر تند مینامد؛ حالتی که در آن ذهن بدون مکث و بدون ارزیابی، صرفاً پاسخ میدهد.
دو سریال مهم سالهای اخیر، Westworld ساختهی جاناتان نولان و Pluribus ساختهی وینس گیلیگان، تصویری دقیق از همین وضعیت به دست میدهند؛ دو جهانی که از دو مسیر متفاوت به یک نتیجه مشترک میرسند:
انسان خیال میکند آزاد است، اما زندگیاش در حال هدایت شدن است.
Westworld؛ وقتی انتخابها از قبل نوشته شدهاند. در Westworld شخصیتها فکر میکنند انتخابهایشان واقعی است.
اما مسیرها برایشان طراحی شده، واکنشها از پیش برنامهریزی شده، و آزادی بیشتر شبیه یک «احساس» است تا یک «واقعیت».

میزبانها قبل از بیداری دقیقاً نمونهای از تفکر تند هستند:
رفتار واکنشی، تصمیم لحظهای و نداشتن مکث برای تحلیل.
جالب اینکه در این سریال، حتی میهمانان انسان هم در پارک وارد همین حالت میشوند؛
وقتی هیچ محدودیتی وجود ندارد، انسان هم تبدیل میشود به موجودی غریزی و واکنشی.
Westworld میگوید: وقتی فکر نکنی، دیگری برایت تصمیم میگیرد.
Pluribus؛ وقتی احساسات جای واقعیت را میگیرند در Pluribus، سیستم از مسیر دیگری وارد میشود:
نه از راه برنامهریزی انتخابها، بلکه از طریق کنترل احساسات.
جامعه باید «شاد» باشد، حتی اگر زندگی واقعی چیز دیگری باشد.
شادی مصنوعی، رضایت تزریقی و مثبتنمایی دائمی، مردم را در حالت تفکر تند احساسی نگه میدارد؛
جایی که انسان سؤال نمیپرسد، چون «حس میکند» همه چیز خوب است.
در این دنیا خطر اصلی اسلحه یا بمب هستهای نیست؛ خطر اصلی انسانی است که فکر میکند آزاد است و نیازی به فکرکردن ندارد.
صحنه ای از سریال Pluribus 
جهان امروز؛ ترکیب خطرناک Westworld و Pluribus. این دو سریال، هرچند خیالیاند، اما هشدارشان کاملاً واقعی است.
جهان امروز ترکیبی از هر دو شده:
- سرعت بالای اطلاعات -> انسان را در تفکر تند نگه میدارد.
- موجهای احساسی رسانهها -> احساسات را هدایت میکنند.
- الگوریتمها -> مسیرها را طراحی میکنند.
- سیاست و اقتصاد -> روایتها را جایگزین واقعیت میکنند.
نتیجه چیست؟
انسان از «کنشگر» تبدیل میشود به «تماشاگر»؛
همانطور که در Westworld اتفاق میافتد.
و احساسات جمعی، تبدیل میشود به سوخت سیاست و شبکههای اجتماعی؛
همانطور که در Pluribus دیده میشود.
در چنین جهانی خطر واقعی نه استبداد کلاسیک است، نه قدرت نظامی؛ خطر واقعی سیستمی است که ذهن را سریع، بیتحمل و واکنشی تربیت میکند.

Westworld و Pluribus دو داستان متفاوتاند، اما یک پیام دارند:
آزادی انسان فقط زمانی واقعی است که ذهنش فرصت مکث داشته باشد.
اگر جامعه در سرعت، هیجان و روایتهای آماده گیر کند، تفکر تند جای تفکر کند را میگیرد و انسان تبدیل میشود به موجودی که «فکر میکند فکر میکند» اما در عمل فقط واکنش نشان میدهد.
این هشدار فقط برای آمریکا یا اروپا نیست؛ برای ایران، برای خاورمیانه، و برای کل بشریت است.
در عصر سرعت، مهمترین شکل آزادی، آزادی ذهن از شتاب و هیجان جمعی است. و اگر این آزادی از دست برود، بقیه آزادیها اقتصاد، سیاست، فرهنگ—
صرفاً تزیینی خواهند بود.