عصر ایران؛ علی نجومی ــ در میان شاهان قاجار، ناصر الدین شاه اساسا از جنس دیگری است. او شیفته ی نو کردن و مدرنیزاسیون کشور بود و علاقه بسیار داشت تا تهران پایتختش مورد رشک و حسد خارجی ها باشد. او به خوبی می دانست شهر را به سازه هایش می شناسند و تهران برای مدرن شدن باید رنگ عوض کند و طرحی نو در اندازد. اما از قدیم گفته اند: «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.» پس ناصرالدین شاه این تغییر و تحول را با کاخ گلستان و ارگ حکومتی آغاز کرد. و در این میان یکی از کاخ های جدیدالتاسیس که از قضا بلند مرتبه تر از بقیه کاخ ها بود شهرتی بیش از بقیه یافت که تا دهه ها بلند مرتبه ترین سازه تهران بود و از تفریحات شاه قاجار رفتن به بالای بام این ساختمان و نظاره کردن تهران در زیر پایش بود. بله صحبت از شمس العماره است.
ناصرالدینشاه، هشت سال پیش از سفر نخست خود و هیئت همراهش به اروپا، تمایل پیدا کرد بنایی بلندمرتبه مانند عمارت عالیقاپو اصفهان در پایتخت خود ایجاد کرده تا بتواند از بالای آن چشمانداز دارالخلافه و دورنمای باغ گلستان را با مهمانان تماشا کند. ساخت این ساختمان در سال ۱۲۴۴ هجری خورشیدی به دستور ناصرالدین شاه آغاز شد.پیش از ساخته شدن سردر باغ ملی، این ساختمان به عنوان نماد شهر تهران شناخته میشد.
کاشیکاریهای دیوارهٔ عمارت شمسالعماره

این سازه که با احتساب زیر زمین 7 طبقه دارد تداعی کننده هفت پیکر نظامی شاعر بزرگ ایران زمین بوده است. حکایت عاشقیت بهرام گور و ازدواجش با هفت دختر از پادشاهان 7 اقلیم است. حکایتی افسانه مانند که خود رنگی از جهان دگر به شمس العماره داده است. عمارتی با زینت کاشی کاری های استادانه در خارج سازه و گچ بری ها و نقاشی ها و آیینه کاری های مبهوت کننده در داخل که در نهایت استادی و چیره دستی از نقش و نگارهای گل و بلبل و گچ بری های بوته در هم و آینه چسبانی های ستاره گمراه، حق هنر در آن ادا گشته و عجایب بسیار در آن راه یافته بود.
ساختمان دو برج هم شکل دارد، کاشیکاری و پنجره سازهای آن ایرانی است و بهرهای هم از معماری غربی دارد. درب شمسالعماره تنها سردر قاجاری باقی مانده از کاخ گلستان است. طبقه اول شامل ایوان و تالار شاهنشین است که دارای آینهکاری ممتاز و کمنظیری است و اتاقهای گوشواره که در دو طرف شاهنشین واقع شدهاند دارای تزئینات درخور توجهی هستند.
درباره دقت در استحکام آن افسانه ها می گفتند. از جمله آن که چون پایه های طبقه اول آن به زیر نعل درگاه می رسیده است میرزا مهدی خان معمار آن، آن ها را اندازه گیری می کند و این اندازه ها را برای ناصر الدین شاه می فرستند و خودش برای 6 ماه و به روایتی تا 7 سال ناپدید می گردد تا این که دستگیر می شود و او را به حضور شاه می آورند او بلافاصله تقاضای اندازه هایی را می کند که به شاه داده بود.
وقتی اندازه ها را با شرایط جدید سازه مقایسه می کند می بیند که هر یک از پایه های ساختمان از 4 انگشت تا یک وجب و زیادتر افت و نشست کرده است و میرزا مهدی خان از فرصت استفاده می کند و می گوید: « بنایی به این مهمی که این قدر نشست کرده است اگر قرار بود کار ساخت آن به سرعت به پایان برسد معلوم نبود چه بلایی بر سرش می آمد اما حتما حکمتی در این اختفای من بوده است تا این پایه ها و شفته ها خوب جوش بخورد و بنیان و ساختمانی برجا شود که تا انقراض عالم و ظهور حضرت حجت(ع) پابرجا باشد.

اما روایت دیگر از این قرار است که از زمان شروع به ساخت آن، صغیرو کبیر دربار شروع به صادر نمودن ایده های عجیب و غریب کرده و کار را با مشکل مواجه کرده بودند تا این میرزا مهدی خان تصمیم می گیرد با غیبت خود ناصر الدین شاه را متوجه اهمیت ماجرا کند تا خود نظارت بر ساخت این ساختمان را بر عهده بگیرد. یک روایت دیگر هم این است که دوستعلی خان معیرالممالک ملقب به نظام الدوله که پسرش در همان سال های ساخت داماد ناصر الدین شاه و همسر عصمت الدوله دختر ناصر الدین شاه شد مباشر ساخت این سازه بود. و در دوره ساخت ذکر شده است دعواهای زیادی بین دوستعلی خان و انیس الدوله همسر سوگلی ناصرالدین شاه بر سر دخالت انیس الدوله در پروسه ساخت صورت گرفته است.
مشهور است تنها بنای دولتی دوران قاجار است که اجرت کارگران و سازندگان آن سر موقع و کامل پرداخت شده است و لعن و نفرین کم همراه آن بوده است.
ساعت پیشکشی ملکه ویکتوریا به کاخ ناصرالدینشاه بر بلندای کاخ شمسالعماره نصب شد و آوای ناقوسش، همهٔ تهران کوچک آن زمان را از گذر زمان آگاه میکرد. اما بلند بودن صدای نواختن ساعت پس از چندی سبب شد که با گلایهٔ کاخنشینان، به دستور شاه، صدای آن را کمتر کنند. این دستکاری باعث خاموششدن ساعت گشت. خاموشی ساعت از ۱۳۰۴ تا ۱۳۸۹ ادامه یافت. پس از تعمیر از ۲۲ آبان ماه ۱۳۹۱ برای مدتی این خاموشی پایان گرفت ولی دوباره از مدار خارج شد؛ سرانجام روز ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ پس از هجده ماه کار ناقوسش به صدا درآمد.