زبان آلمانی به خاطر دقت و گاهی تلفظ خشنش معروفه! همچنین جالبه بدونید که یکی از جذابترین بخشهای فرهنگ آلمانی کلی کلمه عجیب و غریبه. این کلمه ها مفاهیم یا احساساتی رو بیان میکنن که زبانهای دیگه نمیتونن به این خوبی به کلمه دربیارن.
تو این مطلب قراره چندتا از عجیب ترین کلمات آلمانی رو معرفی کنیم که اگر دوره زبان آلمانی می خواید شرکت کنید هم حسابی به کارتون میاد، پس بریم سر اصل مطلب!
عجیب ترین کلمات زبان آلمانی کدوما هستن؟
Schadenfreude

"Schadenfreude" یه چیزی تو مایه های «لذت بدخواهانه» می شه. یه کلمه ترکیبیه از "Schaden" (آسیب، ضرر) و "Freude" (شادی) ساخته شده و یه حس خاص و یکم جنجالی رو کامل توصیف می کنه. این کلمه عجیب آلمانی برای وقتیه که از بدبختی یکی دیگه لذت میبرید!
با اینکه این حس تقریباً همهجا شناخته شدهست، خیلی از فرهنگها از گفتنش طفره میرن. ولی آلمانیها براش اسم گذاشتن و حتی انگلیسیها هم این کلمه رو قرض گرفتن، که نشون میده این حس چقدر همهگیره!
Schattenparker
این کلمه به معنای واقعی یعنی «کسی که تو سایه پارک میکنه»، ولی معنیش فراتر از پارک کردن تو سایهست. تو آلمانی، به یکی "Schattenparker" میگن یعنی یه توهین ملایم و بامزهست که نشون میده طرف زیادی محتاطه، از ریسک میترسه یا جرات نداره. خندهداره چون پارک کردن تو سایه یه چیز معمولیه و تو روزهای گرم حتی خوبه، ولی آلمانیها از این کلمه برای توصیف یه مدل شخصیت استفاده میکنن.
Kummerspeck
این کلمه یعنی یعنی «بیکن غصه» و برای وقتیه که از پرخوری احساسی وزن اضافه میکنید. "Kummer" یعنی غم و "Speck" یعنی بیکن یا چربی. این کلمه یه جور بامزه و دقیق این حال رو توصیف میکنه که غصهت رو با غذا خوردن آروم میکنی. باحاله که این حتی اصطلاح عامیانه هم نیست، تو دیکشنری هم هست!
Treppenwitz
کلمه ای هست که دقیقا لحظه ای رو نشون میده که بعد از تموم شدن بحث، یه جواب باحال یا نکته تیز به ذهنت میرسه. از "Treppe" (پله) و "Witz" (شوخی) ساخته شده و به این اشاره داره که وقتی داری از یه موقعیت میری، تازه حرف درست به ذهنت میرسه ولی دیگه دیر شده. خود مفهومش عجیب نیست، ولی اینکه آلمانی برای این یه کلمه خاص داره خیلی باحاله.
Ohrwurm

Ohrwurm کلمه ایه که شاید غیر آلمانی ها هم بشناسن، چون تو چند تا زبان دیگه از جمله انگلیسی استفاده شده. به معنای واقعی یعنی «کرم گوش»، ولی وقتی با هم ترکیب میشن، یعنی یه آهنگ گیرا. این کلمه وقتیه که یه آهنگ تو سرت مدام تکرار میشه، انگار یه کرم تو گوشِت راه می ره.
Fremdschämen
این کلمه برای یه مدل خاص از خجالت کشیدن به جای یه نفر دیگه ست. "Fremd" یعنی غریبه و "schämen" یعنی خجالت کشیدن. با هم یعنی وقتی از کار یا حرفای یکی دیگه خجالت میکشی و حس بدی بهت دست می ده. اگه بخوای این حس رو توصیف کنی، این کلمه آلمانی عجیب راه حل عالیه.
Waldeinsamkeit
این کلمه آلمانی عجیب یکی از محبوب های ماست. "Waldeinsamkeit" از "Wald" (جنگل) و "Einsamkeit" (تنهایی) ساخته شده و یه جور تنهایی خاص رو توصیف میکنه. نه تنهایی غمگین، بلکه آروم و متصل به طبیعت. حس تنهایی تو جنگل ولی به یه شکل خوب و آرامشبخش.
Backpfeifengesicht
این کلمه عجیب آلمانی باید با احتیاط استفاده شه! "Backpfeifengesicht" یعنی «صورت سیلیخور». "Backpfeife" یعنی سیلی به صورت و "Gesicht" یعنی صورت. برای کساییه که حس میکنی یه سیلی بهشون میچسبه یا قیافهشون انگار داره التماس سیلی می کنه. کلمه ایه که خیلی رک و با طنز سیاه نشون میده آلمانی ها چطور میتونن حسشون رو بیان کنن.
Torschlusspanik
یعنی اضطراب از اینکه میبینی وقت برای انجام یه کاری داره تموم میشه. از "Tor" (دروازه)، "Schluss" (بستن) و "Panik" (ترس) میاد و اول برای حس عجله کردن برای رد شدن از دروازه قبل از بسته شدن بود. کلمه قشنگیه که میتونه بهت انگیزه بده کاراتو انجام بدی.
Kopfkino
یعنی «سینمای ذهن» که تصاویری رو توصیف میکنه که تو سرت مثل فیلم پخش میشن. "Kopf" یعنی سر و "Kino" یعنی سینما. یعنی وقتی تو ذهنت یه سناریو رو خیلی واضح تصور میکنی، چه خوب، چه بد. برای کسایی که زیادی فکر میکنن یا خیالبافی میکنن کلمه باحالیه.
Zugzwang
این کلمه از شطرنج میاد، وقتی بازیکن مجبوره حرکتی بکنه که به ضررشه. "Zug" یعنی حرکت و "Zwang" یعنی اجبار. تو زندگی هم برای موقعیت هایی استفاده میشه که هر حرکتی کنی، احتمالاً نتیجه بدی داره.
Schnapsidee
کلمه بامزهایه از "Schnaps" (مشروب قوی) و "Idee" (ایده). یعنی ایدهای که وقتی مست میشه به نظرت خوب میاد، ولی بعد میفهمی چقدر مسخره بوده. اگه تا حالا یه ایده خفن موقع مستی به ذهنت اومده و بعد پشیمون شدی، این همون Schnapsidee ست!
Weltschmerz
این کلمه عجیب آلمانی حس غم عمیق و وجودی نسبت به وضعیت دنیا رو توصیف میکنه. از "Welt" (جهان) و "Schmerz" (درد) ساخته شده و یعنی غصه خوردن برای نقصهای دنیا. کلمهایه که حس غم شاعرانه رو تو زمانای سخت خوب نشون میده.
Lebensmüde
یعنی «خسته از زندگی». برای کسیه که یا از زندگی خستهست یا جوری رفتار میکنه که انگار دیگه براش مهم نیست و ریسکهای بیخود میکنه. کلمه عجیبیه که هم برای خستگی واقعی و هم برای رفتار بیپروا استفاده میشه.
Kuddelmuddel
کلمهای بامزه و آهنگداره که یعنی یه موقعیت یا فکر درهم و برهم و شلوغ. گفتنش رو زبون راحته و حس بامزهای داره، حتی اگه چیزی که توصیف میکنه یه کم رو مخ باشه.
Futterneid
کلمه خیلی خاصیه برای حس حسادت به غذای بهتر یکی دیگه. از "Futter" (غذا یا خوراک حیوان) و "Neid" (حسادت) ساخته شده. وقتی غذای یکی دیگه رو میبینی و حسرت میخوری که چرا مال تو اون نیست، این کلمه حس رو کامل میگه.
Verschlimmbessern
این کلمه از "verschlimmern" (بدتر کردن) و "verbessern" (بهتر کردن) میاد و یعنی وقتی سعی میکنی چیزی رو بهتر کنی، ولی بدترش میکنی. کلمهایه که هم بامزهست و هم خیلی واقعی.
Sitzfleisch یعنی «گوشت نشیمن» که یه کم خندهدار و عجیبه. ولی یعنی توانایی تحمل کردن یه موقعیت خستهکننده یا کار کسلکننده. نه فقط صبر، بلکه واقعاً بشینی و تحمل کنی. کلمه عجیب و باحالیه.
Handschuhschneeballwerfer
این کلمه خیلی خاصه، از "Handschuh" (دستکش)، "Schneeball" (گلوله برفی) و "Werfer" (پرتابکننده) ساخته شده. یعنی کسی که دعوا راه میندازه ولی خودش قاتی نمیشه. مثل کسیه که با دستکش گلوله برفی پرت میکنه—از سرما و کثیفی در امانه. خیلی استعاریه!
Erklärungsnot
کلمه "Erklärungsnot" از "Erklärung" (توضیح) و "Not" (اضطراب یا موقعیت اضطراری) میاد. یعنی وقتی زیر فشار گیر میکنی که باید یه چیزی رو توضیح بدی، مخصوصاً اگه غافلگیرت کرده باشن.
این محتوا تبلیغاتی است












