به گزارش خبرنگار مهر، معرفی «طرح رویش» از سوی وزارت امور اقتصادی و دارایی را میتوان یکی از جدیترین تلاشهای دولت در سالهای اخیر برای مواجهه با یکی از مشکلات مزمن اقتصاد ایران دانست؛ مشکلی که ظاهراً ساده است اما در عمل تبدیل به یکی از بزرگترین قفلهای رشد اقتصادی شده: انباشت داراییهای غیرمولدی که سالهاست در اختیار مردم قرار دارد اما هیچ نقشی در تولید، اشتغال یا ارزآوری ایفا نمیکند. در فضایی که نااطمینانیهای اقتصادی، نوسانات شدید و ریسکهای سیاسی، رفتار اقتصادی مردم را به سمت داراییهای امنی مانند طلا، ارز و رمزارز سوق داده، دولت اکنون میکوشد با یک سازوکار طراحیشده در بستر بازار سرمایه، جریان این داراییها را به سمت فعالیتهای مولد هدایت کند. «رویش» در ظاهر تنها یک طرح مالی است، اما در عمق، تلاشی برای اصلاح یک رفتار اقتصادی گسترده و احیای رابطه تیرهشده میان دولت و جامعه سرمایهگذاران به شمار میآید.
هدف اصلی دولت این است که سرمایههایی که «زیر خاک دفن شدهاند» – عبارتی که وزیر اقتصاد در توصیف داراییهای راکد مردم به کار برد – دوباره به اقتصاد بازگردند. این داراییها در نگاه اول شاید تنها بهعنوان یک انتخاب فردی برای حفظ ارزش تلقی شوند، اما در سطح کلان اقتصادی، بخش عظیمی از توان تولیدی را دچار کمبود نقدینگی کردهاند. دولت امیدوار است با طراحی ابزارهای امن، قابل اعتماد و مبتنی بر داراییهای واقعی، این سرمایههای خاموش را به سمت بخشهای نیازمند تأمین مالی سوق دهد؛ بخشهایی که امروز برای تولیدات ارزآور و پروژههای پیشران اقتصادی به سرمایههای جدید احتیاج دارند.
چرا سرمایههای غیرمولد به یکی از چالشهای اصلی اقتصاد تبدیل شدهاند؟
درک ضرورت چنین طرحی نیازمند نگاهی دقیقتر به رفتارهای اقتصادی مردم در سالهای اخیر است. خانوار ایرانی طی یک دهه پرتنش اقتصادی، با تورمهای سنگین، افت ارزش پول ملی و کمبود ابزارهای سرمایهگذاری امن مواجه بوده است. نتیجه طبیعی چنین شرایطی، گرایش به داراییهایی است که قابلیت حفظ ارزش یا نقدشوندگی سریع دارند. طلا، سکه، ارز و از چند سال پیش رمزارزها، تبدیل به پناهگاههایی شدهاند که مردم در نبود اعتماد به سیاستهای رسمی، آنها را ترجیح دادهاند.
اما پیامد این شرایط، چیزی فراتر از یک انتخاب فردی است. انباشت گسترده این داراییها به معنای خارج شدن بخش قابل توجهی از نقدینگی از چرخه تولید است. بسیاری از اقتصاددانان این وضعیت را یکی از عوامل تقویتکننده تورم میدانند، زیرا منابع مالی لازم برای تولید از بین میرود و در عوض، جریان سفتهبازی تقویت میشود. اینجاست که نقش دولت بهعنوان سیاستگذار پررنگ میشود؛ دولتی که باید ابزارهای قابل اتکا و جایگزینهای جذاب طراحی کند تا مردم احساس کنند انتقال داراییهای شأن به مسیرهای رسمی نه فقط امن، بلکه سودآور و بلندمدت است.
سازوکار طرح رویش؛ معماری یک مسیر جدید برای تأمین مالی
طرح رویش بر سه ابزار مرکزی استوار است: اوراق مرابحه ارزی، صندوقهای تضمین و سامانه وثایق. این ابزارها در کنار هم یک مسیر چندلایه برای جذب منابع مردمی و انتقال آنها به بخشهای مولد شکل میدهند.
اوراق مرابحه ارزی مهمترین بخش این طرح است؛ ابزاری که به مردم امکان میدهد داراییهای ارزی خود را بدون ورود به فضای پرریسک بازار ارز، به پروژههای تولیدی متصل کنند. این ابزار از نظر تئوریک میتواند جذابیت زیادی داشته باشد، زیرا هم بازدهی ارزی فراهم میکند و هم پشتوانه واقعی در بخش تولید دارد. نکته مهم آن است که بسیاری از صنایع صادراتمحور سالهاست به منابع ارزی پایدار دسترسی ندارند و این اوراق میتواند شکاف موجود میان نیاز آنها و داراییهای راکد مردم را پر کند.
در کنار این ابزار، صندوقهای تضمین نقش کاهشدهنده ریسک را ایفا میکنند. یکی از دلایل اصلی بیاعتمادی مردم به بازارهای رسمی، نبود ضمانتهای کافی برای جلوگیری از آسیبدیدن سرمایه است. صندوقهای تضمین قرار است در این طرح، همان حلقه اطمینان باشند؛ حلقهای که بهویژه برای سرمایهگذاران خرد که تجربههای تلخی از بازار سرمایه داشتهاند، اهمیت زیادی دارد.
سامانه وثایق نیز بخش دیگری از این سازوکار است. هدف از راهاندازی این سامانه، تسهیل دسترسی بنگاهها به خدمات تضمینی، شفافیت بیشتر و کاهش بروکراسی تأمین مالی است. این سامانه تکمیلکننده دو ابزار دیگر است و میتواند فرآیند تأمین مالی را برای تولیدکنندگان آسانتر و قابل پیشبینیتر کند.
بازار سرمایه در جایگاه یک بستر جدید برای رشد تولید
اجرای طرح رویش همزمان با تلاش دولت برای افزایش نقش بازار سرمایه در تأمین مالی بلندمدت انجام میشود. در اقتصاد ایران، این بازار بیشتر بهعنوان محل نوسانگیری و خرید و فروش سهام شناخته میشود، در حالی که در بسیاری از کشورها، بازار سرمایه موتور اصلی تأمین مالی پروژههای بزرگ و صادراتی است. رویش از همین زاویه تلاش دارد ظرفیتهای بازار سرمایه را در حوزه تأمین مالی ارزی فعال کند.
این طرح میتواند سهم بازار سرمایه را در تأمین مالی اقتصاد چند برابر کند. طراحی ابزارهای ارزی که مستقیماً به فعالیتهای ارزآور متصلاند، این امکان را فراهم میکند که نقدینگی گستردهای که در اختیار مردم است، وارد صنایع رقابتپذیر و صادراتمحور شود. نتیجه چنین تغییری در میانمدت میتواند افزایش تولید، ارتقای صادرات و در نهایت تقویت ارزش پول ملی باشد؛ مسیری که همه دولتها در سالهای اخیر از آن صحبت کردهاند اما ابزار مؤثری برای تحقق آن ارائه نشده بود.
اعتماد؛ حلقه مفقودهای که بدون آن هیچ طرحی موفق نمیشود
با وجود اهمیت ابزارهای مالی، بسیاری از تحلیلگران معتقدند مهمترین بخش طرح رویش نه در ابزارها، بلکه در نحوه اجرای آن نهفته است. اعتماد عمومی یکی از آسیبدیدهترین سرمایههای اجتماعی در حوزه اقتصادی است. مردم بارها شاهد تصمیمات ناگهانی، دخالتهای غیرمنتظره و تغییرات سیاستی بودهاند که منجر به خسارتهایی شده و نگاه آنها به بازارهای رسمی را تضعیف کرده است.
وزیر اقتصاد نیز با اشاره به همین مسئله تأکید کرده که دولت میخواهد «تعهد خود به بازار سرمایه را بازگرداند». این جمله، پیام مهمی در دل خود دارد: دولت میداند که بدون احیای اعتماد، بهترین ابزارهای مالی هم قادر به جذب سرمایههای مردمی نخواهند بود. بنابراین، اجرای طرح باید بر پایه شفافیت، گزارشدهی مستمر، تعهد به وعدهها و پرهیز از مداخله در سازوکار بازار باشد.
رویش میتواند جریان سرمایه را از زیرزمین به کارخانه برساند
فرزاد ناصری، کارشناس اقتصاد مالی معتقد است بخش بزرگی از فشارهای اقتصادی که امروز در کشور احساس میشود، ناشی از رکود سرمایههاست؛ سرمایههایی که در قالب طلا و ارز نهتنها کمکی به اقتصاد نمیکنند، بلکه با ایجاد نوسانات مصنوعی، خود مانع کنترل تورم میشوند.
او میگوید: «اگر رویش بتواند حتی درصد کوچکی از این داراییهای راکد را وارد چرخه تولید کند، جهشی در ظرفیت تولیدی کشور ایجاد خواهد شد. این داراییها در عمل مثل خونهایی هستند که در بدن جمع شدهاند اما به اندامها نمیرسند. طرح رویش تلاش میکند این خون را در رگهای اقتصاد جاری کند.»
وی تأکید میکند که ابزارهای ارزی، اگر با دقت طراحی شوند، میتوانند مردم را از بازارهای سفتهبازانه دور و به فضای مطمئنتر هدایت کنند. اما شرط موفقیت آنها، قابلیت نقدشوندگی واقعی و وجود تضمینهای معتبر است. او هشدار میدهد که کوچکترین تردید در این زمینه میتواند اعتماد مردم را تخریب کند و مسیر طرح را با چالش جدی روبهرو سازد.
چشمانداز آینده؛ اگر اجرای طرح شفاف و پیوسته باشد
جمعبندی تحلیلها نشان میدهد که طرح رویش میتواند نقطه آغاز یک تغییر رفتاری گسترده در اقتصاد ایران باشد. داراییهایی که سالهاست در قالب طلای خانگی، اسکناس دلاری، کیف پولهای رمزارزی و سکههای در گاوصندوقها انباشته شدهاند، اگر راه تازهای برای گردش بیابند، بخش مهمی از ظرفیتهای بلااستفاده اقتصاد فعال خواهد شد. این تحول میتواند هم به بهبود تراز ارزی کشور کمک کند و هم کمبود سرمایه در پروژههای پیشران را جبران نماید.
اجرای درست این طرح نیازمند تعهد، شفافیت و تداوم است. هرگونه تغییر ناگهانی، تأخیر در پرداختها، ابهام در سازوکار یا ناهماهنگی در نهادهای اجرایی، میتواند موفقیت آن را تهدید کند. اما اگر اصول آن رعایت شود، رویش میتواند نهتنها به یک طرح مالی مؤثر، بلکه به نقطه آغازی برای بازسازی رابطه دولت و مردم در حوزه اقتصاد تبدیل شود.










