به گزارش تابناک؛ کافه رفتن سادهترین تفریح بود. نشستن پشت میزهای چوبی و سفارش یک قهوه معمولی دادن، در دسترسترین و ارزانترین خوشگذرانی بود که خستگی یک هفته را میتوانست به در کند. اما حالا به جای قهوه، منوی کافههاست که خواب از سرتان میپراند!
عجیب و پر حرف است، قیمت یک لیوان نوشیدنی که در ده دقیقه تمام میشود، گاهی با دستمزدِ نیمی از روزِ یک کارگر برابری میکند. در حالی که قیمت کالاها همگام با تورم و نرخ ارز لحظهای بالا میرود، دستمزدها سالی یکبار تغییر میکنند و همین «تأخیر زمانی»، قدرت خرید را روزبهروز میبلعد.
انگار ما در یک شهر زندگی میکنیم، اما در دو سیارهی متفاوت! در یکی، دغدغه این است که طرحِ روی فومِ لته خراب نشود، و در دیگری، دغدغه این است که آیا پولِ امروز به تأمین کالریهای ضروریِ خانواده میرسد یا نه. این منوهای بهظاهر ریالی که با ماشینحسابِ دلاری تنظیم شدهاند، مانند دیوارهای نامرئیاند که آدمها را بیرحمانه از هم جدا میکنند.
حقیقت این است که قهوه یک کالای وارداتی است و قیمتش با بازارهای جهانی نوسان میکند، اما درآمدِ ما ریالی و ثابت مانده است. تلخیِ قهوهها دیگر از دانههای «عربیکا» و «روبوستا» نیست؛ از حقیقتِ تلخِ شکاف طبقاتی است که هر روز عمیقتر میشود.