عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- مفهوم «استقلال مالی» اغلب به عنوان یک سفر خطی در نظر گرفته میشود. این سفر، از وابستگی مطلق آغاز شده و در نهایت به مرحله فراوانی و توانایی بخشش میرسد. ایده «سطوح ثروت» توسط نویسندگان و کارشناسان مالی متعددی مورد بررسی قرار گرفته و هر یک با ارائه دیدگاههای مختلف، به تبیین این مسیر پرداختهاند.
این دستهبندیها به افراد کمک میکند تا موقعیت مالی کنونی خود را درک کرده و برای ارتقاء به سطوح بالاتر برنامهریزی کنند. آنچه در ادامه میآید، تلفیقی از این دیدگاهها در قالب پنج سطح متمایز ثروت است.

آیا تا به حال از خود پرسیدهاید معنی واقعی «ثروتمند بودن» چیست؟ آیا ثروت فقط در عدد حساب بانکی شما خلاصه میشود، یا سطوح عمیقتری دارد که کیفیت زندگی و آرامش ذهنی شما را تعیین میکند؟
در اینجا با عبور از شاخصهای خشک مالی، ثروت را در قالب ۵ سطح متمایز — از «ورشکستگی مالی» تا «ثروت مطلق» — تعریف میکنیم. شما با مطالعه این سطوح درخواهید یافت که:
موقعیت مالی کنونی شما در کدام مرحله قرار دارد؟
ویژگیهای کلیدی و احساس غالب در هر سطح چیست؟
و چگونه میتوانید برای حرکت به سطح بالاتر برنامهریزی کنید؟
در پایان با کشف این نقشه راه نه تنها وضعیت خود را دقیقتر ارزیابی می کنید، بلکه برای رسیدن به «آزادی مالی» واقعی، هدفگذاری هوشمندانهتری دارید.
در این سطح، فرد به طور فعال در فرآیند کسب درآمد نقش ندارد، اما به طور مستقیم تحت تأثیر سطح ثروت اطرافیانش (عمدتاً والدین) قرار میگیرد. این مرحله عموماً با دوره کودکی و نوجوانی همخوانی دارد.
ویژگیها: کیفیت زندگی، نوع تغذیه، امکانات آموزشی و اوقات فراغت کاملاً به وضعیت مالی خانواده بستگی دارد.
مدت زمان توقف در این سطح به عوامل مختلفی از جمله شرایط اجتماعی-اقتصادی خانواده وابسته است.
برخی با اتمام دوره کارشناسی وارد بازار کار میشوند، در حالی که برخی دیگر با حمایت خانواده تا مقاطع بالاتر تحصیلی مانند دکترا در این سطح باقی میمانند.
بازتاب روانی: فرد یا از وجود سطوح مختلف ثروت ناآگاه است، یا به تدریج تفاوت در سبک زندگی خود و دیگران را درک میکند. باورها و نگرشهای پایهای نسبت به پول که در این مرحله شکل میگیرد، میتواند تأثیر عمیقی بر تصمیمات مالی آینده فرد داشته باشد.

ورود به این سطح به معنای مواجهه با چالشهای جدی مالی است.
شاخص کمّی: خالص دارایی فرد منفی است. به این معنا که مجموع بدهیهای او (از جمله وامهای دانشجویی، قسط خودرو و بدهی کارتهای اعتباری) از مجموع داراییهای نقدی و غیرنقدیاش بیشتر است. برای مثال، اگر مجموع بدهیهای فرد ۲۰۰ میلیون تومان و داراییهایش ۱۰۰ میلیون تومان باشد، خالص دارایی او ۱۰۰- میلیون تومان خواهد بود.
شرایط زندگی: افراد در این سطح معمولاً در یک «چرخه فقر» گرفتار میشوند. درآمد کافی برای پوشش هزینههای اولیه زندگی وجود ندارد و فرد برای امرار معاش مجبور به استقراض بیشتر میشود که این خود، عمق بحران را افزایش میدهد.
راهحلهای متعارف مدیریت مالی در این شرایط کارایی چندانی ندارند و خروج از این سطح مستلزم افزایش چشمگیر درآمد از طریق اشتغالپذیری یا کسب مهارتهای جدید است.
در این مرحله، اگرچه فرد از نظر فنی ورشکسته نیست، اما ثبات مالی او بسیار آسیبپذیر است.
شاخص کمی: خالص دارایی فرد مثبت اما ناچیز است. برای مثال، داراییها ۳۰۰ میلیون تومان و بدهیها ۲۰۰ میلیون تومان است که خالص دارایی ۱۰۰ میلیون تومانی را نشان میدهد.
شرایط زندگی: زندگی به صورت «هزینهکرد از حقوق تا حقوق» جریان دارد. درآمد معمولاً در حد یا اندکی بالاتر از «خط فقر» است، اما برای پسانداز معنادار یا سرمایهگذاری کافی نیست.
یک بحران غیرمنتظره (مانند از دست دادن شغل یا هزینه پزشکی سنگین) به راحتی میتواند فرد را به سطح صفر بازگرداند.
افراد در این سطح به دلیل فشار روانی ناشی از عدم امنیت مالی، ممکن است هدف سودجویی طرحهای سرمایهگذاری کلاهبردارانه قرار گیرند.
این سطح، نقطه عطفی در مسیر ثروت است که در آن، آرامش ذهنی جایگزین نگرانیهای دائمی میشود.
شاخص کمّی: درآمد فرد به طور پایدار بالاتر از حداقل نیازهای زندگی است و امکان پسانداز و سرمایهگذاری منظم (معمولاً بیش از ۲۰٪ از درآمد ماهانه) فراهم است.
کمتر از ۵۰٪ از درآمد ناخالص صرف بازپرداخت بدهیها میشود. همچنین، فرد دارای «صندوق اضطراری» معادل حداقل شش ماه از هزینههای جاری زندگی خود است.
شرایط زندگی: نگرانی در مورد هزینههای روزمره از بین میرود. فرد میتواند بدون استرس برای اموری مانند تفریح، مهمانی و سرگرمیها هزینه کند.
این سطح، یک پایه و اساس مستحکم برای برنامهریزی بلندمدت (مانند خرید مسکن، تشکیل خانواده یا برنامهریزی بازنشستگی) فراهم میکند.
رسیدن به این سطح یک هدف منطقی و دستیافتنی برای بسیاری از افراد محسوب میشود.

ورود به این سطح به معنای دستیابی به یک دارایی قابل توجه است که آزادی عمل زیادی به فرد میبخشد.
شاخص کمی: معیارهای بینالمللی برای «ثروتمند» خواندن یک فرد، معمولاً دارایی نقدشونده (liquid assets) بیش از یک میلیون دلار یا درآمد سالانه بسیار بالا تعریف میشود. به بیان سادهتر، فرد در این سطح میتواند شغل خود را رها کند و بدون کاهش محسوس در سطح زندگی، برای یک دهه یا بیشتر به زندگی خود ادامه دهد. افراد این سطح عموماً در ۱۰ درصد ثروتمند جامعه قرار میگیرند.
شرایط زندگی: انتخابهای زندگی بیشتر بر اساس علاقه و نه اجبار صورت میگیرد. ارزش «زمان» بر «پول» ارجحیت پیدا میکند و فرد برای خرید زمان و راحتی بیشتر، هزینه میکند.
دستیابی به «استقلال مالی و بازنشستگی زودهنگام» در این سطح کاملاً امکانپذیر است.
چالش اصلی در این مرحله، مقایسه نکردن خود با افراد دارای ثروت های افسانهای (مانند میلیاردرها) و حفظ رضایت از زندگی است.
این سطح، اوج سلسله مراتب ثروت است که در آن، پرسش درباره «میزان دارایی» معنای خود را از دست میدهد.
شاخص کمی: دارایی فرد به حدی است که حتی بدون کار کردن، جریان درآمدی حاصل از سرمایهگذاریها نه تنها هزینههای زندگی بسیار لوکس را پوشش میدهد، بلکه بر حجم داراییها نیز میافزاید.
معیار رسمی برای این سطح، دارایی نقدشونده بیش از ۳۰ میلیون دلار است که فرد را در رده «افراد فوقالعاده ثروتمند» (Ultra-HNWI) قرار میدهد.
شرایط زندگی: در این سطح، دغدغه فرد حفظ سرمایه نیست، بلکه مدیریت و تخصیص بهینه داراییهای عظیم است.
امکان استفاده از خدمات اختصاصی مانند مدیران ثروت، مشاوران حقوقی و سرمایهگذاریهای کلان فراهم است.
البته حتی در این سطح نیز طیف وسیعی از ثروت (از دهها میلیون تا میلیاردها دلار) وجود دارد که سبک زندگی کاملاً متفاوتی را رقم میزند.

درک این سطوح پنجگانه میتواند نقشه راهی برای ارزیابی وضعیت فعلی و تعیین اهداف مالی آینده باشد.
باید به خاطر داشت که ثروت تنها یک مفهوم کمی نیست، بلکه بعد کیفی آن - که همان «آرامش ذهنی» و «آزادی عمل» است - در سطوح مختلف، تعاریف متفاوتی دارد.
حرکت بین این سطوح نیازمند آموزش مالی، برنامهریزی منظم و صبر است.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@