به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حمید ابوطالبی، دیپلمات پیشین با انتشار یادداشتی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
انباشت پنجاه و دو میلیون بشکه نفت ایران در مخازن شناور در شرق آسیا و نزدیک مالزی، صرفاً یک چالش لجستیکی نیست؛ بلکه نشانه بروز «گلوگاه ساختاری» در صادرات نفت ایران است. گلوگاهی که در ماههای اخیر، با اشباع تدریجی بازار آسیایی، رقابت تخفیفی روسیه، محدودیتهای چین و افزایش فشارهای تحریمی همزمان شده و اکنون مستقیماً بر توازن راهبردی تهران و مسکو اثر گذاشته است.
چرا که بازگرداندنِ ایران به فصل هفتم منشور، تنها یک روند سیاسی ـ حقوقی نیست؛ بلکه معماری تازهای از فشار است که مرکز ثقل آن نه در شورای امنیت، بلکه در «جغرافیای اقتصاد» و «سیاست انرژی» قرار گرفته است. معماریای که میکوشد ایران، روسیه و حتی چین ـ مخالفین اسنپبک در قطعنامه ۲۲۳۱ ـ را در ساختاری قرار دهد که فشار تحریمی، رقابت میان شرکای بالقوه را به عامل فرسایندهای جدید تبدیل کند.
بهعبارت دیگر:
تحریم، شرکای بالقوه را به رقبای بالفعل تبدیل میکند؛ و بحران اقتصادی از بیرون، بهتدریج درون آنان را میفرساید.
واشنگتن میداند که:
ایران و روسیه ناگزیر به فروش تخفیفی نفتاند
مقصد اصلی صادرات آنها، چین و هند است
ظرفیت ناوگان سایه و مسیرهای پرریسک محدود است
هر دو کشور به نقدینگی فوری نیاز دارند
پس کافی است بازار محدودْ و بازیگران محدودْ باشند؛ تا «همافزایی» جای خود را به «رقابت تحمیلی» بدهد. هدف نهایی نیز روشن است:
درگیرسازی شرکا با یکدیگر ـ بهویژه در برابر خریدار اصلی یعنی چین.
ساختار انرژی روسیه - چین: شاهرگ پنهان تحریم گسترده
در این معادله جدید، پیوند انرژی میان روسیه و چین نقش محوری دارد:
روسیه پس از تحریمهای غرب، گاز و نفت خود را به چین متصل کرده است؛ صادرات گاز روسیه به چین از طریق خط لوله «قدرت سیبری» و توسعه یافتهترین پروژههای زیرساختی نشان میدهد که مسکو از وابستگی به اروپا بریده و به شرق متمایل شده است.
در بخش نفت، ترکیب عرضه از طریق خط لوله، ترانزیت از طریق قزاقستان و صادرات دریایی به چین، روسیه را به یکی از تأمینکنندههای اصلی نفت خام برای بازار چین تبدیل کرده است؛ چنان که در سال ۲۰۲۴ واردات نفت خام چین از روسیه به رکورد تاریخی رسید.
برای چین نیز این همکاری به معنای تضمین نسبی امنیت انرژی در درازمدت است.
لذا زنجیره ساختاری انرژی روسیه ـ چین اکنون بهمثابه یکی از ستونهای استراتژیک بازار آسیایی عمل میکند.
در چنین شرایطی، فشار بر ایران و تلاش برای رقابت تهران با مسکو، نهتنها سختتر میشود، بلکه تقریباً نامحتمل خواهد بود.
انتقال سطح بحران: از بازار جهانی به رقابت راهبردی
زمانی که:
نفت ایران روی دریا انباشته میشود
روسیه با زیرساخت انرژی گسترده، عرضه خود به چین را تثبیت کرده
و چین از این رقابت بهرهبرداری قیمتی و استراتژیک میکند
فشار تحریم نه فقط به رقابت قیمتی میان تهران و مسکو، بلکه به رقابت ساختاری در میدان انرژی و بازار چین تبدیل میشود. ایرانی که در فصل هفتمِ جدید، همزمان درگیر سه سطح تقابلِ دیگر شده است:
تحریم مستقیم آمریکا و غرب
رقابت با روسیه
رقابت با سیستم انرژی ساختاری روسیه ـ چین
پیامد این فشار ترکیبی، در بعد خارجی، کاهش سهم ایران در بازار آسیا و تقلیل جایگاه درآمدیِ ایران است. و از آنجا که نفت ایران دیگر صرفاً کالای صادراتی نیست؛ در بعد داخلی، به نقطهفشار اصلی امنیتیسازی اقتصاد کشور بدل میشود. نتیجه این وضعیت آشکار است:
افزایش اخیر قیمت بنزین؛ که هرچند در ظاهر تصمیمی اقتصادی و داخلی میباشد، ولی عملاً نخستین نشانهی داخلی بازگشت به فصل هفتم است، یعنی انتقال فشار ساختاری خارجی به معیشت مردم.
«فصل هفتم اقتصادی»: تغییر میدان و تغییر معادله
در معماری جدید تحریم، که میتوان آن را «فصل هفتم اقتصادی» نامید، فشار از بیرون آغاز میشود، اما درون ساختار منطقه و جریان انرژی شکل میگیرد. میدانی که در آن تحریم، نه فقط محدودیت، بلکه مهندسی رقابت فرساینده در عرصه انرژی است.
از این رو، به دلیل:
•تقویت و تثبیت زیرساخت انرژی روسیه ـ چین
•عمق یافتن وابستگی چین به عرضه پایدار روسیه
•اولویتبندی چین بر ثبات عرضه و قیمت نسبت به نفت تحریمی با ریسک بالا
•جایگاه روسیه در عرصه جهانی و دوجانبه با چین
ایران در این چالشِ راهبردی، بازنده اصلی خواهد بود.
بر این مبنا، تنها راه عبور از این وضعیت و جلوگیری از تنگتر شدن حلقه فشار، «مذاکره مستقیم با آمریکا» برای رفع تحریمها است؛ مسیری که تنش را نه فقط در عرصه اقتصادی، بلکه در معادلات ژئوپلیتیک نیز کاهش میدهد.
۲۱۹/۴۲












