الاغ بیچاره، سه روز کنار جاده‌چالوس افتاده بود!

عصر ایران چهارشنبه 05 آذر 1404 - 21:51
حافظ گفته است «با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست». اینکه ما با حیوانات مضایقه می‌کنیم در عمر و مال، یعنی برای کمک کردن به یک حیوان آسیب‌دیده، نه وقت می‌گذاریم و نه دست در جیب مبارک‌مان می‌کنیم، علتش چیزی جز این نیست که ما رابطۀ دوستانه‌ و دلسوزانه‌ای با حیوانات نداریم. در قبال حیوانات و طبیعت ایران، فاقد "اخلاق مراقبت" هستیم. ادعای ایران‌دوستی‌مان هم گوش فلک را پر کرده.

عصر ایران؛ هومان دوراندیش - هفتۀ قبل، یکی از شهروندان دلسوز، که بی‌تفاوت از کنار وقایع جهان نمی‌گذرد، در اینستاگرام ویدئویی از یک الاغ آسیب‌دیده در جادۀ چالوس منتشر کرد و از مردم و بویژه از حامیان حیوانات خواست که به کمک آن الاغ نگون‌بخت بیایند. خوشبختانه، فردای آن روز، یکی از حامیان حیوانات به اتفاق همسرش و دو تن از دوستانش به جاده‌چالوس رفت و الاغ زمین‌گیرشده را در خودرویی شبیه یک وانت گذاشتند و به یک پناهگاه منتقل کردند تا کار درمانش انجام شود.

ماجرای آسیب‌دیدگی و زمین‌گیرشدن الاغ هم از این قرار بود که یکی از شهروندان محترم در حال اتوموبیل‌سواری در جاده‌چالوس بوده که تصادفا با الاغ تصادف کرده و او را به حال خودش رها کرده و رفته بود. باقی رانندگان عزیز هم انگار نه انگار! یعنی همگی از کنار حیوان زبان‌بستۀ دست‌وپاشکسته عبور کرده و به دادش نرسیده بودند. در این موارد معمولا می‌شود با انجمن حمایت از حیوانات یا سازمان حفاظت محیط زیست تماس گرفت، بلکه یکی از این دو نهاد دستی بجنباند و پیش از آنکه دیر شود، در پاسداشت حق حیات حیوان آسیب‌دیده، قدمی بردارد.

البته اگر بخواهیم انصاف را رعایت کنیم، باید بگوییم شاید یکی دو نفر از رانندگان و رهگذران با انجمن حمایت از حیوانات و نهادهای مشابه تماس گرفته باشند و نتیجه‌ای عایدشان نشده باشد. انجمن حمایت از حیوانات ایران متاسفانه همانند اکثر نهادهای مدنی این دیار، مبتلا به ضعف مفرط است و کارایی چندانی ندارد. اما به هر حال کرایه‌کردن یک وانت و انتقال‌دادن یک الاغ به یک شهر نزدیک، کار چندان سختی نیست؛ به شرط اینکه انگیزۀ کافی برای نجات جان یک حیوان آسیب‌دیده را داشته باشیم. اینکه آن الاغ بیچاره سه روز کنار جاده افتاده بوده و طی آن 72 ساعت دهها هزار نفر او را دیده بودند و به فریادش نرسیده بودند، به خوبی نشان می‌دهد برای اکثریت عابران و ناظران، نجات جان آن حیوان بی‌زبان چندان شایان توجه نبوده.

این وضعیت البته تا حدی هم قابل درک است. شرایط اقتصادی جامعه، عیانی‌ست بی‌حاجت به بیان. یعنی وقتی ما اکثرا در مشکلاتِ معیشتی‌مان پا به گل مانده‌ایم، چطور می‌توانیم مصائب خودمان را فراموش کنیم و به فکر نجات یک خر باشیم؟! به هر حال این‌جا سوئیس نیست. در سوئیس و نروژ و کشورهایی از این دست، اکثر مردم "مرفه بی‌درد" هستند و همین رفاه و بی‌دردی، آن‌ها را به وادی حیوان‌دوستی سوق داده. ما غالبا "دردمند" هستیم و به مسائل اساسی ایران و جهان توجه داریم و برای کمک کردن به خرها نه فرصت داریم نه انگیزه!

اما جدا از شوخی، به نظر می‌رسد بین "رفاه" و "حیوان‌دوستی" نسبتی برقرار است. کسی که هزارویک خرج دارد و پول چندانی در بساطش نیست، بعید است همان مختصرپولش را خرج کمک به یک حیوان آسیب‌دیده کند. ولی از آنجا که اقتصاد زیربنا نیست، نباید فراموش کنیم که حیوان‌دوستی، نه الان بلکه صد سال قبل هم، در کشور هندوستان رسم رایج بود. یعنی مردم فقیر هند، نه الان که قبلا، حتی وقتی که اکثرا غرق در نکبت فقر بودند، به دلایل فرهنگی، غالبا حیوان‌دوست بودند و از کنار خر و خوک آسیب‌دیده، بی‌تفاوت نمی‌گذشتند.

در سال‌های اخیر که وضع اقتصادی کشور ما به طرز عجیبی رو به وخامت رفته، قاعدتا امکان کمک به حیوانات نیز برای ما ایرانیان عزیز کمتر شده. ولی سه چهار دهه قبل هم که شرایط اقتصادی این قدر وخیم نبود، کمتر کسی در ایران حاضر بود عمر و مالش را صرف کمک به حیوانات کند. بنابراین چنین می‌نماید که علت اصلی بی‌تفاوتی اکثریت ما ایرانیان به مصائب حیواناتِ ایران‌زمین، نه کمبود توان اقتصادی، بلکه فقدان فرهنگ حیوان‌دوستی است.

البته ما عادت داریم که مدام از خودمان تعریف و تمجید کنیم و با ارجاع به "خاطرۀ تاریخی" امپراتوری‌های هخامنشی و ساسانی، خودمان را برتر از سایر ملل بدانیم، ولی کافی است سه چهار روز تعطیلات در این کشور حادث شود و میلیون‌ها نفر راهی سفر شوند تا مشکلات فرهنگی ما در رفتاری که با طبیعت داریم، کاملا آشکار شود. تصاویرش هم موجود است. انبوه زباله‌ها و پلاستیک‌هایی که در طبیعت رها می‌کنیم، به خوبی نشان می‌دهد که ما آن‌قدرها هم که فکر می‌کنیم، کاردرست نیستیم و به اصلاحات فرهنگی اساسی نیاز داریم. "تاریخ" جای "فرهنگ" را نمی‌گیرد.

حافظ گفته است «با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست». اینکه ما با حیوانات مضایقه می‌کنیم در عمر و مال، یعنی برای کمک کردن به یک حیوان آسیب‌دیده، نه وقت می‌گذاریم و نه دست در جیب مبارک‌مان می‌کنیم، علتش چیزی جز این نیست که ما رابطۀ دوستانه‌ و دلسوزانه‌ای با حیوانات نداریم. در قبال حیوانات و طبیعت ایران، فاقد "اخلاق مراقبت" هستیم. ادعای ایران‌دوستی‌مان هم گوش فلک را پر کرده.

باری، الاغ بیچاره سه روز کنار جاده‌چالوس افتاده بود و کسی به دادش نمی‌رسید. این بی‌تفاوتی، قطعا مصداق بی‌رحمی است. یعنی در میان آن هزاران و بلکه صدها هزار نفری که طی آن سه روز از کنار آن الاغ گذشتند، هیچ کس دلش به رحم نیامد که بایستد و فکری به حال آن حیوان مظلوم و ناتوان بکند.

دوستان سگ‌ستیزی که علنا مدافع سگ‌کشی هستند، استدلال می‌کنند که سگ‌های ولگرد به آدم‌ها حمله می‌کنند و حیات سایر گونه‌های حیوانی را هم در معرض خطر قرار داده‌اند. آیا الاغ هم به انسان و سنجاب و خرگوش و یوزپلنگ و ... حمله می‌کند؟ بدیهی است که نه. پس چرا ما نه به سگ مصدوم کمک می‌کنیم نه به الاغ مظلوم؟ دلیلش روشن است: چون در کودکی، نه در مدرسه نه در خانواده، "مهربانی با حیوانات" را به ما یاد نداده‌اند.

آن حامی حیوانات هم که آن روز آن الاغ تصادف‌کرده را با یک وانتِ کرایه‌ای به اطراف تهران منتقل کرد تا کار درمان او را انجام دهد، در اصل حامی سگ‌های بی‌صاحب است. یعنی مراقبت از سگ‌های بی‌پناه، او را یک گام به پیش برده و به وادی مهربانی با الاغ بی‌نوا رسانده است. اما کسانی که صریحا مخالف حق حیات سگ‌ها هستند، بعید است به زنده‌‌ماندن یک الاغ آسیب‌دیده اهمیت بدهند.

در واقع مسئلۀ اصلی "حیوان‌دوستی" یا - دقیق‌تر بگوییم - برخورداری از "اخلاق مراقبت" در قبال حیوانات است. در همین ماجرای جادۀ چالوس، چرا کسانی که مدعی‌اند سگ‌ها را باید کشت تا حیات سایر گونه‌های حیوانی تهدید نشود، مفقودالاثر بودند و فقط کسی به داد آن الاغ رسید، که در کار جمع‌آوری و اسکان و مراقبت از سگ‌های بی‌صاحب است؟ چون این دومی واجد اخلاق مراقبت از حیوانات است، ولی آن گروه مدعی، فاقد چنین اخلاقی است.

خوشبختانه دفتر روزگار ورق خورده و زمانه دیگر شده است. یعنی دختران و پسران متولد دهه‌های 80 و 90 خورشیدی، از حیث رفتار اخلاقی با حیوانات، به مراتب وضعشان بهتر از متولدین دهه‌های قبل‌تر است. فرهنگ مراقبت از حیوانات، در ایران رو به گسترش است و اگرچه هنوز هم کسانی که از کنار درد و رنج حیوانات بی‌تفاوت نمی‌گذرند، در اقلیت هستند، اما این افراد اقلیتی تاثیرگذارند که نسبت به "اقلیت حیوان‌ستیز" و "اکثریت بی‌تفاوت"، تفوق گفتمانی دارند و دقیقا به دلیل همین تفوق است که شمار دلسوزان حیوانات در ایران رو به افزایش است.

 

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.