عصر ایران؛ جواد لگزیان - «آنتونیو وینسنت مندس ماسیل» سخنور بلندبالای ملقب به مرشد با شولایی کبودرنگ با وقار و یقین کامل در میان انبوه بردگان و دهقانان تهیدست صحرا در موعظهاش از پایان جهان و خاموشی چشمهها و افتادن ستارهها در سال ۱۹۰۰ میگوید و البته ضرورت آمادگی برای این پایان قریبالوقوع با آبادی کلیسا و تعالیم؛ اما درست در همین هنگام خبری از پایتخت برزیل میرسد، خبر اعلام جمهوری.
مرشد برمیآشوبد و جمهوری را کفرآمیز و ضدمسیح میداند و ساخت معبدی برای رویارویی با پایتخت را در مکانی محصور در بلندی های سنگی به نام کانودوس آغاز میکند. جایی که به زودی افراد کنجکاو، بیخانمانان، راهزنان، فراریان و گنهکاران دسته به دسته در جست و جوی حادثه، مکانی برای زندگی، نان و رستگاری به سوی آن جا رهسپار میشوند.
زمان برای هر دو طرف به سرعت سپری میشود و در فاصله کوتاهی ارتش جمهوری خواهان برزیل با توپهای مرگبار برای فتح کانودوس به صحنه میآید و اسلحه قاچاق نیز روانه دیار شورشیان کلیسایی میشود...
به راستی چه چیزی باعث شده است تا هزاران نفر در نبرد شورشیان کلیسایی با سربازان جمهوری در کنار مرشد بایستند؟ راز و رمز موفقیت کانودوس چیست؟ آیا این شهر قلمروی تاریکاندیشی و پایگاه سلطنتطلبان بود یا شهر آرامش و برابری و جایگاه مردان پاکآیین؟
«ماریو بارگاس یوسا» با هوشیاری بیمانندی این پرسشهای اساسی و تکان دهنده را در سطرهای نانوشته این رمان مطرح میکند، پرسشی که جدال کهنه و نو را دوباره در صدر تالمات بشری مینشاند.

خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا (زاده ۲۸ مارس ۱۹۳۶) نویسنده اهل پرو، کسی است که نه تنها در عرصه رمان که آن را شیوه جالبی برای خوشگذرانی میداند، پدیده آمریکای لاتین است بلکه در سیاست هم یک استثناست چرا که او در دوئلی به یادماندنی در سال ۱۹۹۰ نامزد ریاست جمهوری پرو شد. گفت و گو در کاتدرال (۱۹۶۹)، خانه سبز (۱۹۶۶)، عصر قهرمان (۱۹۶۳) و سرانجام جنگ آخر زمان (۱۹۸۱) مهمترین آثار اوست که جایزه ادبی نوبل را در سال ۲۰۱۰ برای یوسا به ارمغان آورد.
در خبر است که يوسا رمان «جنگ آخر زمان» را بلندپروازانهترين كاري كه تاكنون انجام داده دانسته و به همين دليل آن را رمان برگزيدهي خود ميداند.

اما میداند که این حرف راست نیست، چیزی در ژرفای درونش به او میگوید این روزهای آخر، شاید هم ساعتهای آخر مردی است که زندگی او و زندگی همه حاضران در خلوتخانه و همه آنهایی را که بیرون از آنجا داشتند جانشان را فدا میکردند، توی مارپیچ حفرهها و سنگرها، میجنگیدند و کشته میشدند، از بیخ و بن عوض کرده بود. میدید که کار تمام است. این را از همان وقتی دانسته بود که خبر افتادن فاسندا ولا به دست سربازان و خبر افتادن مرشد به حال مرگ در خلوتخانه، همزمان با هم به گوشش رسیده بود.
رمان «جنگ آخر زمان» اثر ماریو بارگاس یوسا با ترجمه عبدا... کوثری را انتشارات آگه در ۹۲۰ صفحه رهسپار بازار کتاب کرده است