زهره؛ فرشته‌ای که خاکستر ایران را به گلستان کانادا نفس بخشید

خبرآنلاین سه شنبه 04 آذر 1404 - 20:54
در میان انبوه واژگانی که این روزها بار معنایی خود را از دست داده‌اند، نام «زهره رسولی» همچون ستاره‌ای در اوج آسمان خدمت، می‌درخشد. او نه فقط یک پزشک متخصص زنان و زایمان، بلکه نمادی است از تبلور ایثار، مادرانگی در اوج خطر، و تعهد عمیقی که ریشه در خاک این سرزمین دارد.

زهره، در آستانه فتح قله‌ای علمی در تخصص پریناتولوژی (طب مادر و جنین)، در حالی مورد هجوم ناجوانمردانه قرار گرفت که تمام هستی‌اش در دو محور نجات جان مادران و مراقبت از فرزندانش خلاصه شده بود.

انتخاب ماندن، انتخابی از سر باور

در دورانی که مسیرهای هموار مهاجرت و رفاه مادی برای نخبگان ما وسوسه‌انگیز است، زهره رسولی با صدایی لرزان اما ایمانی استوار اعلام کرد: من خاکستر ایران را به گلستان کانادا ترجیح می‌دهم. این یک شعار نبود؛ انتخاب بود. انتخابی که نه از سر تعصب، بلکه از عمق باور به سهم خود در رنج مردم این دیار نشأت می‌گرفت. او می‌توانست در امن‌ترین مکان‌ها بدرخشد، اما ترجیح داد در خط مقدم خدمت بماند.

در روستای دزلی مریوان، در هیاهوی مطب و در دل بحران کرونا

این پزشک جوان که در دوران طرح و تعهد خدمتش در درمانگاه دزلی سرواباد و بیمارستان سینای کامیاران به مردم کردستان خدمت کرد، در حمله رژیم صهیونیستی به منزلش به همراه خانواده‌اش به شهادت رسید.

مادرش از او می‌گوید؛ پزشکی که با وجود مشغله فراوان برای ارتقای تخصص، از کمک به بیماران نیازمند دریغ نمی‌کرد، دارو می‌خرید و تا پای جان، نگران حال بیمارانش بود.

مادر در آخرین لحظه

هجوم موشک، صحنه‌ای را رقم زد که کلمات از توصیفش عاجزند. در میان آتش و دود، آنجا که هر انسانی تنها برای بقای خود می‌کوشد، صدای مادرانه زهره بلند می‌شود: بچه‌ام گرسنه است، او را بیاورید تا شیر بدهم. این جمله، مرز میان وظیفه حرفه‌ای و غریزه مادری را در هم شکست و او را به درجه‌ای از ایثار رساند که تنها شهدا لایق آنند.

او رفت، اما نه پیش از آنکه به پسر دو ماهه‌اش، رایان، شیر دهد؛ و نه پیش از آنکه بپرسد عمل جراحی فردایش کنسل شده تا بیمارانش منتظر نمانند. او با عشق به مردم، جان داد، و پسر کوچکش، رایان دوماهه، در آغوش مادر، کوچکترین شهید آن فاجعه شد.

میراثی برای زنان رسالت‌مدار

شهیده زهره رسولی، نمونه‌ای از بانوی مسلمان ایرانی است که در مسیر رسالت خود، سنگ تمام گذاشت. او معلمی بود که شاگردانش در علم درخشیدند، داوطلبی بود که در سیل و زلزله، اولین نفری بود که بار سفر بست و مادری بود که جان خود را فدای امنیت و سلامت خانواده کرد.

یاد زهره، نه با عنوان تخصصی او، بلکه با گرمای دست‌هایی که شفا می‌بخشید و قلبی که برای مردم می‌تپید، زنده خواهد ماند. او به ما آموخت که بزرگترین جایگاه برای یک زن، ایستادن تا آخرین نفس در کنار مردم خویش است؛ حتی اگر تاوانش، تبدیل شدن به گوهری گرانبها در دل خاک ایران باشد.

*خبرنگار

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.