به گزارش سرویس جهان مشرق، رفتارهای زننده، ادبیات سخیف و ظهور فزایندهی رانههای مستبدانه رییسجمهور ایالات متحده، موجب گمانهزنیهای گستردهای در رسانههای آمریکایی درباره مسیر او در ماههای باقیمانده از ریاستجمهوریاش شده است.
دیوید روثکوف در مطلبی برای وبگاه «دیلی بیست» همین موضوع را دستمایه ترسیم آیندهای تاریک برای دوران ترامپ قرار داده است.
«جفری اپستین در مورد دونالد ترامپ درست میگفت»
کمی پس از آغاز ریاستجمهوری ترامپ در سال ۲۰۱۷، اپستین در ایمیلی به لارنس سامرز، وزیر خزانهداری پیشین آمریکا، نوشت: «من آدمهای بسیار بدی را ملاقات کردهام... اما هیچکدام حتی به اندازه ترامپ بد نبودهاند. حتی ذرهای شرافت در وجودش نیست... بله، او خطرناک است.»
دو روز پس از انتشار این ایمیل در ۱۲ نوامبر توسط کمیته نظارت مجلس نمایندگان، ترامپ در عمل این بیشرافتی را نشان داد. او در هواپیمای ریاستجمهوری و در پاسخ به سوال کاترین لوسی، خبرنگار بلومبرگ، درباره اپستین، با خشونت و اشارهای تهدیدآمیز به او گفت: «ساکت باش، خوک بیعار!» این واکنش چنان نامناسب و منزجرکننده بود که مخاطبان جهانی را شوکه کرد؛ کسانی که پیش از این نیز با اظهارات موهن او درباره زنان آشنا بودند.
روز سهشنبه، ترامپ در ادامه دو روز فعالیت پرحاشیه در واشنگتن، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی را به تالار طلاکاریشده کاخ سفید دعوت کرد. وقتی مری بروس از شبکه ایبیسی نیوز از او درباره مسئولیت بن سلمان در قتل جمال خاشقجی، ستوننویس سابق واشنگتن پست پرسید، رییسجمهور در ملأ عام این خبرنگار را نیز مورد اهانت قرار داد. او حتی فراتر رفت و گفت: «شما از کسی نام میبرید که به شدت جنجالی بود. بسیاری از مردم آن آقا را دوست نداشتند. چه شما او را دوست داشته باشید یا نه، بعضی چیزها [همینطور] پیش میآید. اما [ولیعهد] هیچ چیز در مورد آن نمیدانست و میتوانیم بحث را همینجا تمام کنیم.»
به جای دفاع از یک شهروند مقیم آمریکا (خاشقجی) که به طور وحشیانهای توسط عوامل وابسته به سعودی کشته شد، ترامپ در لحظهای افشاگرانه و منزجرکننده، تصمیم گرفت به قربانی این قتل فجیع حمله کند، از قاتل ادعایی محافظت نماید و همچون گذشته، سخن یک خودکامه را بر یافتههای جامعه اطلاعاتی آمریکا ترجیح دهد.
بار دیگر ترامپ نشان داد که تا زمانی که رییسجمهور است، هر بهانهای مبنی بر اینکه سیاست آمریکا بر پایه اخلاقیات، ارزشهای بنیادین یا قانون است، از بین رفته است. این سادهانگاری که با عبارت «بعضی چیزها پیش میآید» اقدامات را توجیه میکند، برای هر رهبر اخلاقمدار دیگری غیرقابل قبول خواهد بود، اما میتوان آن را اصل مسلط دوران ریاستجمهوری ترامپ دانست؛ چیزی که شاید بتوان آن را «دکترین ترامپ» نامید.
این دکترین به طرز وحشتناکی با مواردی همخوانی دارد: قتلهای زنجیرهای قاچاقچیان ادعایی مواد مخدر در دریاهای آزاد، استرداد مهاجران به زندانهای خارجی بدون طی مراحل قانونی، اعمال خشونت و زندانی کردن افراد در خیابانهای شهرهای آمریکا، و همچنین فساد گستردهای که از ویژگیهای وقاحتبار این دولت است.
افشای بدترین جنبههای وجودی ترامپ در روز پنجشنبه حتی منزجرکنندهتر هم شد، زمانی که او خواستار اعدام دشمنان سیاسیاش گردید.
او این درخواست را در پاسخ به یک تبلیغ سیاسی مطرح کرد که در آن مجموعهای از مقامات سابق ارتش و جامعه اطلاعاتی آمریکا، از نظامیان خواسته بودند تا به سوگند خود احترام گذاشته و دستورات غیرقانونی را رد کنند. بسیاری این عمل را احترام به قانون اساسی میدانند، اما ترامپ آن را رفتاری یاغیگرایانه خواند.
البته این اولین بار نبود که ترامپ اشاره میکرد دشمنانش سزاوار مجازات اعدام هستند. اما در بستر این هفته و بروز چهرهای هرچه تاریکتر از او، این خواسته پست و موهن تنها نشاندهنده نزدیکی بیشتر به آنچه در ذهن رییسجمهور میگذرد است.
منابع فشاری که ترامپ را به این رفتار سوق داده، متعدد است: شکست سنگین او در پرونده اسناد اپستین، ریزشهای درون حزبی، اقتصاد لرزان و نتایج فاجعهبار نظرسنجیها درباره عملکردش در حوزههایی مانند اقتصاد و مهاجرت که حتی جمهوریخواهان را نیز راضی نکرده است. همچنین، احتمال عملکرد خوب دموکراتها در انتخابات میانی نوامبر نیز از دیگر عوامل است.
اینکه او بیش از پیش به عنوان یک «رییسجمهور تاریخگذشته» دیده شود، جنبه دیگری از این فشارهاست. به وضوح مسنتر شدن، کمانرژیتر شدن، کمانسجامتر شدن، شکنندهتر شدن و مستعد برای از کوره دررفتن در ملأ عام، عواملی هستند که باعث شدهاند رفتار رییسجمهور آمریکا در این هفته به شدت آزاردهنده باشد.












