به گزارش الف در اقتصاد مدرن، برق همان نقشی را دارد که اکسیژن در بدن انسان دارد؛ بدون آن، هیچ فعالیت صنعتی دوام نمیآورد. اما در ایران، تأمین این اکسیژن حیاتی با مشکلاتی روبهروست. طبق گزارش توانیر، در تابستان ۱۴۰۳ شکاف بین تولید و مصرف برق کشور به بیش از ۱۲ هزار مگاوات رسید. این شکاف به معنای از دست رفتن هزاران ساعت تولید صنعتی، توقف زنجیرههای تامین و افزایش قیمت تمامشده کالاهاست. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش تحلیلی جدید خود (شماره ۲۱۱۰۲ – آبان ۱۴۰۴) هشدار داده است که تداوم ناترازی برق، نه فقط تهدیدی برای شبکه انرژی، بلکه «مانعی برای تحقق اهداف رشد اقتصادی» است.
وابستگی بالا به نیروگاههای حرارتی و برقآبی
زیرساخت تولید برق کشور هنوز بر دو ستون اصلی بنا شده است؛ نیروگاههای حرارتی و برقآبی. بیش از ۸۵ درصد برق ایران از نیروگاههای حرارتی تأمین میشود؛ واحدهایی که با گاز یا مازوت کار میکنند و در فصل سرد خودشان قربانی کمبود سوخت میشوند.
نیروگاههای برقآبی نیز که زمانی نقطه اتکای پایداری شبکه بودند، حالا به پاشنهآشیل آن تبدیل شدهاند. با کاهش ۴۰ درصدی بارندگی در سال آبی گذشته، توان عملی سدهای نیروگاهی به کمتر از ۷۰ درصد ظرفیت اسمی رسیده است. به این ترتیب، شبکهای که باید تنوع بالایی در سبد انرژیاش داشته باشد، امروز به دو منبع وابسته است: یکی محتاج سوخت، دیگری محتاج باران. در نتیجه با هر نوسان اقلیمی یا سوختی، ناترازی تشدید پیدا میکند.
پیامد صنعتی ناترازی برق
ناترازی برق یعنی توقف تولید. در تابستان ۱۴۰۳، بیش از ۳۵۰۰ مگاوات از برق صنایع بزرگ کشور محدود یا قطع شد. صنایع انرژیبر مانند فولاد و سیمان بیشترین آسیب را دیدند. طبق برآورد پژوهشگاه نیرو، هر ساعت قطعی برق در صنایع بزرگ معادل ۴ میلیون دلار زیان تولیدی است. در نتیجه، تنها در سه ماه تابستان گذشته، اقتصاد کشور حدود ۴۰۰ میلیون دلار خسارت مستقیم از ناحیه قطع برق متحمل شد.
اما زیانها به همینجا ختم نمیشود. برای جبران افت تولید برق در نیروگاههای برقآبی، نیروگاههای حرارتی ناچار به مصرف بیشتر گاز شدند؛ مصرف روزانه سوخت نیروگاهی نسبت به سال قبل ۴۰ میلیون مترمکعب افزایش یافت. این گاز میتوانست خوراک صنایع یا کالای صادراتی باشد، اما بهجای درآمد، دود شد و به هوا رفت.
قطع برق، خطر برای رشد و سرمایهگذاری
در شرایطی که دولت تلاش دارد رشد اقتصادی را از مسیر سرمایهگذاری صنعتی و صادرات غیرنفتی محقق کند، ناترازی برق به عامل بازدارندهی سرمایهگذاری تبدیل شده است.
قطع برق، صنایع را از برنامهریزی تولید بازمیدارد، هزینهها را بالا میبرد و به کاهش بهرهوری میانجامد. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که در برخی صنایع انرژیبر، هزینهی ناشی از قطعی برق تا ۹ درصد از سود عملیاتی سالانه را کاهش داده است.
اگر این روند ادامه یابد، رکود صنعتی از تابستان به تمام سال سرایت میکند. تامین برق پایدار پیششرط لازم برای رشد اقتصادی است.
عملکرد کند وزارت نیرو چالشی اساسی در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر
وزارت نیرو در دو سال اخیر وعدههای متعددی برای رفع ناترازی برق داده است؛ از طرح ۳۰ هزار مگاواتی تجدیدپذیر ها تا طرح ۷۰۰۰ مگاواتی شورای اقتصاد با همکاری چین.
اما مطابق گزارشهای رسمی، اجرای این طرحها به کندی پیش میرود. بخشی از تجهیزات وارداتی در گمرک باقی مانده و هنوز به فاز عملیاتی نرسیدهاند.
کارشناسان میگویند تاخیر در ترخیص کالاها و تخصیص منابع مالی، در عمل ظرفیت تولید جدید را از مدار خارج کرده است. در صورت ادامهی این روند، هم باید منتظر ظهور مجدد خاموشیهای خانگی و هم باید منتظر خسارات بالای صنایعی همچون فولاد و سیمان باشیم.
هر مگاوات برق جدید یعنی رشد تولید، اشتغال و صادرات
اگر دولت بتواند در سال ۱۴۰۵ حداقل نیمی از شکاف تولید را با ورود نیروگاههای جدید خورشیدی جبران کند، نرخ رشد صنعتی میتواند تا حدود ۲ درصد افزایش یابد. در غیر این صورت، مشکل ناترازی برق شاخصهای کلان اقتصاد را نیز تحتتأثیر قرار خواهد داد.
برق برای اقتصاد ایران، حیاتیتر از هر زمان است. در کشوری که ۹۰ درصد انرژی خود را از منابع محدود میگیرد، هر خاموشی کوچک زنگ خطری برای تولید ملی است.
وزارت نیرو باید میان شعار توسعه تجدیدپذیرها و اجرای واقعی طرحها فاصله را کم کند. آیندهی رشد اقتصادی کشور در گروی شبکهای است که بتواند برق را نه بهصورت اضطراری، بلکه بهصورت پایدار تأمین کند. تا زمانی که این تغییر رخ ندهد، چرخ صنعت ایران با هر تابستانی که میرسد، آهستهتر خواهد چرخید.